چرا میراث های سیاسی و فلسفی لنین در روسیه تابو گردیده است؟
۲۶ دلو (بهمن) ۱۳۹۴
ولادیمیرپوتین رییس جمهورمقتدر روسیه باوجویکه مانند بوریس یلستن کینه توزی وعداوت درمقابل کمونیسم وکمونیست های روسیه ندارد وتاهنوزکارت عضویت حزب کمونسیت شوروی راحفظ نموده برای نخستین بار بطورعلنی دراجلاسیه شورای علوم وتحصیلات روسیه، لنین بنیان گذارشوروی سابق وپیشوای کارگران جهان را مورد انتقاد شدید لحن قرارداد،به گفته پوتین، ولادیمیر لنین بمب اتمی رادرزیر ساختمان که روسیه نام داردگذاشت ومنفجرگردانید که باعث سقوط وفروپاشی شوروی شد. پوتین آموزه ها وفعالیت های لنین ازجمله تئوری انقلاب جهانی وجنگ باادیان ومذاهب اورا تباه کننده خواند.
کمونیست های ارتدکس روسیه که تاهنوزپیروتئوری های منسوخ لنین اند اظهارات رییس جمهورروسیه را درباره اندیشه ها وفعالیت لنین درحیات سیاسی واقتصادی روسیه اشتباه بزرگ نامیدند ،والری راشکین نماینده پارلمان ازحزب کمونیست روسیه در گفتگویی بارادیو ایکومسکو گفت شاید پوتین آموزه های لنین را بطورعمیق نخوانده باشد،اما رییس جمهورروسیه عملا ازاندیشه های لنینی درفعالیت های روزمره خود استفاده مینماید. دیمتری پسکف سخنگوی رییس جمهور روسیه درواکنش به مخالفت کمونیستها اظهارات رییس جمهوررا نقطه نظرشخصی وی خواند که دلیلی برای انزجار ومجادله وجود ندارد. پوتین مانند هرشهروند روسیه حق دارد آزادانه نظرخودرا درباره نقش وجایگاه لنین وسایرشخصیت های تاریخ ابراز نماید.
درباره لنین درمیان اقشارمختلف جامعه نوین روسیه دیدگاهای مختلف ومتاقض وجود دارد. کمونیست ها درزمان شوروی لنین را چون تابلوی مقدس ستایش می نمودند و تاهنوزاورا رهبرپرولتاریا ویا طبقه کارکرومتحدین آن میدانند،نسل جدید نقش لنین را درتاریخ روسیه چون انقلابی ویرانگرمی شناسند،،سیاستمدران روسیه که گرایش لیبرال دموکراسی دارند لنین را دشمن دموکراسی،اصالت فردی وآزادی های مذهبی ومدنی میدانند ومدعی میگردند که محتوای اصلی افکار واندیشه های لنین جنگ بامخالفین وناراضیان درداخل وصدورانقلاب درسطح جهانی بود، لنین درآثارخود کشورهای سرمایه داری را به پیروان خود چون کشورهای درحال احتضارودرشرف گندیدن تلقین می نمود ، اما مردم معمولی که حق دلیل گویی را به سخنان پیشوای انقلاب نداشتند، بروایت وزبان طنزوفکاهی حرف دل خودرا ابرازمینمودندوبه همدیگرمی گفتند سرمایه داری بی آذرم درحال گنددن است اما چه بوی خوش ودلپسند دارد، تعدادی ازمحافظه کاران روسیه ازنقل قول درباره آثارلنین احساس شرمندگی می نمایند.
کمونیستها وکهن سالان از شوروی چون دوران پیشرفت وایجاد امکانات همه جانبه رشد فکری وعلمی درزمینه های مختلف بعداز بزرگترین جنگ دوم جهانی که تنها شوروی بیست وهفت میلون قربانی داد اشک حسرت میریزند ومی گویند شوروی به کوتاه ترین فرصت توانست بروی ویرانه جنگ دوم جهانی کارخانه عظیم تولیدی درزمینه های زراعتی، ماشین آلات و نظامی تاسیس نماید وموفق به فرستادن نخستین انسان درتاریخ بشریت به فضا گردید وبه گونه بزرگترین ابرقدرت نظامی واقتصادی درجهان بروزنمود.درهای آموزش وپرورش را ازکودکستان تا دانشگاه ها واکادمی علوم بروی فقیرترین فرزندان جامعه بازگردانید، امروز زندگی اکثریت مردم روسیه طی بیست وپنج سال اخیربعد ازسقوط شوروی بدترگردیده است. البته چشم پوشی ازدستآورد بزرگ شوروی سابق قضاوت عادلانه و بیطرفانه نخواهد بودونمیتوان بطورمطلق ویک جانبه ازبرنامه های علمی واجتماعی آن چشم پوشی نمودواز همین سبب جامعه شناسان دولتهای دیکتاتوری را بعضا دولت های کارآمد می دانند. اما به غیرازسیر ساختن شکم ها روان وفطرت انسانها به آزادی وآزاد زیستن بیشترنیاز دارد، اما اینکه چرا لنین وآثاراوبعد از فروپاشی شوروی فورا تابو گردیدو سقوط کمونیسم باعث دلگرمی غربی ها به چاپ وتجدید نظر آثارمرکس شد علت آن تناقض درنظریات مارکس ولنین است.
غربی ها خاصیت چپاولگرانه سرمایه داری را بهترمی دانند و برنامه های اجتماعی کارل مارکس بنیان گزارکمونیسم علمی با برنامه های اجتماعی دولتهای مدرن امروزغرب همنوایی دارد وباعث محبوبیت احزاب سوسیال دموکراتها گردیده است. اهداف سیاسی مارکس درمانفیست حزب کمونیست ونقد سوسیال دموکراتها با برنامه های حزب کمونیست شوروی درتناقض بود، مارکس درنقد سوسیال دموکراتها درباره دولت دموکراسی صحبت می نماید ونه حزبی. مارکس در مجموعه نامه های خود درباره روسیه که تاهنوزدراختیار عمومی قرارندارد هوشدارداده بود اگراین کشوربه مسیردموکراسی نرود بجای کمونیسم سرخ به تزارسرخ تبدیل میگردد. لنین نیز دوران حاکمیت تزارهارا زندان خلق ها می نمایید. لنین دراثرمعروف خود بنام ماتریالیسم وامپریوکریتیسیسم بدون توجه به آثارفلاسفه بزرگ کلاسیک برای کوبیدن مخالفان که اندیشه های شان مانع پیشرفت حزب اوبود که گویا بانظریات مارکس مغایرت دارد استفاده می نمود، تعدادی ازمحقیقین به این باوراند که آثارمارکس باید جدا ازلنین مورد مطالعه وارزیابی قرار بگیرد،شوروی درحق مارکس ستم نمود وفروپاشی شوروی باعث آزادی مارکس گردید.مارکس جوامع درحال رشد غربی را مورد ارزیابی قرارداد،اوآموزگارجامع الاطراف بود، درخبرنگاری زبان کوبنده وازادبیات ومفاهیم بکروتازه استفاده می نمود وشهرت آن ازخبرنگاری بانوشتن مقاله های علمی ازروزنامه ها آغاز گردید او فیلسوف آلمانی واقتصاد دان انگلسی بود،انگلیس رابیشترازفرانسه وفرانسه بیشترازروسیه دوست داشت، و روسیه را پایگاه و اتکای یهودی ها میدانست، اگرچه خود یهودی بود اما یهودیان را بردگان زرمیدانست که جزء پول به خدای دیگری ایمان ندارند، اما اکتشاف های اقتصادی مارکس درتمام کشورها به شکست مواجه گردید. مارکس درتشخیص مرض جامعه سرمایه داری استاد بزرگ بود اما تجویزناقص داشت، به نظرمارکس بعدازانقلاب نهاد انسانها که خودمحوروخود خواه اند تغیرمی نماید وتصورنمی توانست که درمرحله گذر خطرسقوط درگودال دیوان سالاری باقی خواهدماند، اوبین هستی اجتماعی وآگاهی اجتماعی تفکیک گذاشته بود، آگاهی اجتماعی تابع هستی اجتماعی است اما دریک لحظه تاریخی آگاهی اجتماعی غلبه پیدامینماید که هستی اجتماعی رادیگرگون گرداند.
لنین درآثارخود جاده یک طرفه ساخت، او مطبوعات غیرحزبی را نفرین مینمود وکنترل حزب را درهمه امورازآن جمله درزندگی شخصی ومالیکیت های خصوصی که بافطرت وذات بشری مغایرت دارد به جا می دانست وهمین امرراه ورسم دیوان سالاری را که توانایی وظرفیت رقابت درتولیدات وسایرزمینه هاندارد مشروعیت بخشید.میخائیل گرباچف مهندس بازسازی ودیگرگون سازی می گفت که دیوان سالاری یک طرفه شوروی جامعه را مسخ،متملق، جاه طلب،بی تفاوت ودروغگو تربیت نموده است من بگونه رییس جمهورشوروی میزان تولیدات گندم وسایر درآمد وذخایر را نمی دانم چون همه دروغ میگویند وباارقام فریبنده حقایق تلخ را پنهان می نمایند وهمین دیکتاتوری مطلق یک حزب مرحله گذرسوسیالیسم را به توتالیتاریسم هموارگردانید، امروزاکثرجامعه شناسان روسیه ومخصوصا راستگرایان تند رو دولت کمونیستی لنین واستالین را بافاشیسم نازی همسان می دانند. دراوکرائین که غرق دربحران های سیاسی وفجایع اقتصادی گردیده است دموکراسی را به نابودی وانهدام مجسمه های لنین،داس وچکش وسایرآثارکمونیستی تمرین مینماید که البته تخریب وویرانگری های وحشیانه ارتباطی به دموکراسی ندارد. بیست وپنج سال ازسقوط کمونیسم وفروپاشی شوروی سپری میگردد، آثارفلسفی،سیاسی واقتصادی لنین درروسیه نوین درواقع دفن و مجسمه های بزرگ آن درسایرجمهوری های شوروی سابق سرنگون گردیده اند، اما جسد مومیایی شده آن درمیدان سرخ تاهنوز دفن نگردیده است درحالیکه خودش وصیت نموده بود که اورا بعد از مرگ درکنارمادرش دفن نماید ومردم روسیه به غیرازکمونیستها نیزنظرمیدهند تا لنین مطابق مذهب ارتدکس مسیحیت دفن گردد ولی دولت روسیه با وجود انتقاد شدیدلحن پوتین تاهنوزدرنظرندارد تصمیمی را دراین باره اتخاذ نماید. تعدادی بااین نظراند که مراقبت ازحسد مومیایی شده لنین اگرچه پرهزینه است اما حفظ ومراقبت آن باسپری شدن بیشترایام تجارب علمی راغنی خواهد بخشید.
دکتورعلی احمد کریمی- تحلیلگردراموربین الملل- مسکو
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته