انتحاری ها به دروازه های پاریس رسیدند
۲۴ عقرب (آبان) ۱۳۹۴
حادثۀ پاریس و درس بزرگ برای قدرت های جهانی
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرينش ز یک گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
با حوادث خونبار و نابخشودنی پیش آمده در پاریس ٬ جا دارد قدرت های بزرگ در سیاست های خود در قبال تروریزم جهانی تجدید نظر نمایند.
اینکه کشتار پاریس به چه اندازه وحشیانه و نابخشودنی است ٫ جای هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. به یقین که دل هر انسان با ترحم و بااحساس را میرنجاند .
از طرف دیگر به وضاحت میتوان گفت که هیچ ملتی در دنیا درد این تراژیدی وحشتناک را به اندازه ملت مظلوم افغانستان درک نمیتواند. مردم افغانستان سال هاست که درد وحشت تروریزم را با گوشت ٫ پوست و استخوان شان درک میکنند.
سال هاست که مردم ما هر روزی از زندگی خود را در چنین وحشت سپری کرده و در حوادث تروریستی مانند پاریس هی کشته میشوند و مبارزه میکنند.
تروریست ها دین ٫ مذهب ٫ قوم ٫ نژاد ٫ سمت و سو نمی شناسند. برای تروریست ٫ مسجد ٬ مکتب و ورزشگاه و بیمارستان همه مقصد ترور است. تروریزم ماهیت توموری را دارد که نشر کرده و به تمام جامعه گسترش پیدا میکند.
بلی ما دیروز دیدیم که تروریست ها خود را به دروازه های پاریس رساندند.
سال هاست که ما قربانی وحشت و بربریت تروریزم در منطقه استیم. آنچه که دیروز در پاریس اتفاق افتاد ٫ و آنچه را که مردم فرانسه دیروز با چشم سر دیدند ٫ گوشه از وحشتی است که سال هاست دست و پا مردم کشور های قربانی تروریزم را گرفته است .
سال هاست که مردم ما از وحشت تروریزم داد میزنند و دیریست که دولت و مردم ما از دنیا طلب کمک و همکاری در مبارزه با تروریزم میکنند.
دنیا نباید فراموش کند که در همان روزیکه مردم پاریس قربانی وحشت تروریزم شد ٫ مردم جاغوری در ماتم عزیزان شان بسر برده و داشتند اجساد سربریده اطفال و پیر مردان شانرا که قربانی تروریزم شده بودند ٫ به خاک می سپردند.
با تاسف که جهانیان دیگر نمی خواهند صدای گریه و ناله کودکان ما که روزانه در آتش ترور و وحشت میسوزند ٫ بشنوند. دیگر برای جهانیان مسًله تروریزم در کشور های قربانی جنگ و وحشت مانند افغانستان یک پروژه کاملا تمام شده و بسته محسوب شده و هیچ اهمیت سیاسی و نظامی ندارد. قدرت های بزرگ به وضاحت میگویند که افغانستان دیگر در اولویت سیاست خارجی شان قرار ندارد.
این در حالیست که امریکا و سایر کشور های غربی در ماه های اخیر مشکل مبارزه با تروریزم در افغانستان را مشکل داخلی افغانها دانسته و از هر گونه مبارزه جدی و رویا روی با تروریست ها خود داری میکنند.
آنطرف تر سال هاست که مردم عراق و سوریه در آتش تروریزم میسوزند. آنها بشکل گروهی داخل قفس ها سوزانده میشوند ٫ دختران شان لیلام میگردد و پیرمردان شان با بمب های حلقه یی به شکل گروهی به قتل میرسند.
تروریست ها روزانه به اشکال مختلف ٫شیوه های جدید کشتار مردم بیگناه را مشق و تمرین کرده ویدیو های شانرا برای نشر پخش به شبکه های نشراتی معتبر دنیا میفرستند.
آری ! مردم دنیا در عصر کنونی ٫ شاهد کشتار مردم بیگناهی استند که روزانه به بیرحمانه ترین شیوه های دیده شده در تاریخ بشریت صورت میگیرد.
علل رغم همه یی موارد ذکر شده هنوز هم که هنوز است قدرت های بزرگ جهانی نیت برای مبارزه جدی با تروززم ندارند. قدرت های مذکور شرایط زندگی مردم کشور های قربانی تروریزم را هنوز هم مناسب دانسته و از مبارزه جدی و قاطع با این پدیده شوم ابا میورزند.
نه ! هرگز نه ! شرایط زندگی زیر سلطه افراطیون و تروریزم هرگزمناسب و انسانی نیست. این مردم مظلوم است که روزانه قربانی میشوند.
جا دارد که قدرت ها جهانی با اقدامات عملی ٫ دراز مدت و جامع مسًله مبارزه با تروریزم را نه مشکل داخلی یک کشور دانسته بل مبارزه با این پدیده شوم را یک مشکل جهانی پنداشته ٫ ایمان و با ور داشته باشند که روزی خود قربانی شده در برابر پلان های شوم وحشت و بربریت قرار خواهند گرفت.
آنها باید بدانند که مبارزه با ترویزم با پخش چند اعلامیه مشترک از آدرس شورای امنیت و سایر ارگان های ملی و بین المللی دیگر کارا نبوده و باید بشکل واضع ٫ روشن و با چشمان باز ببینند که نابودی تروریست ها را نمیتوان با انداختن چند تا بمب به کوه ٫ کمر ٫ دشت و دمن و در نهایت بالای مردم بیگناه خلاصه کرد.
قدرت های جهانی برای مبارزه به این پدیده شوم باید واقع بین باشند. آنها باید با کنار گذاشتن منافع سیاسی شان نهاد های ملی ٫ اجنتماعی و دولتی را در افغانستان ٫ سوریه ٫ عراق وسایر کشور های قربانی تروریزم تقویه نموده و ثبات کشور های مذکور همکاری جدی نمایند.
باید همه بصورت اشکار بدانیم که امنیت کشور های جهان به یکدیگر گره خورده است.
با توجه به حادثه پیش آمده در پاریس و با توجه به وضعیت وحشتناک در کشور های یاد شده ٫ جا دارد که قدرت های جهانی در سیاست های خود در قبال تروریزم تجدید نظر نمایند.
گفتارم را به سروده از سعدی بزرگ که سخت بر شرایط کنونی میخواند ٫ پایان میبخشم !
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرينش ز یک گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته