برداشت نو انگلیس از سیاست های گذشته
٢٨ ثور (اردیبهشت) ١٣٨٩
به قدرت رسیدن "دیویدکامرون"به حیث نخست وزیر انگلیس و شکست حزب "کارگر" دراین کشور، از شمار تغییرات عمده در عرصه ی سیاست انگلیس است.
بی تردید این تغیر بنیادی،افزون براین که رویکرد های تازه در زمینه ی سیاست داخلی را در آن کشور به وجود خواهد آورد، تا̾̾ثیر چند جانبه ی دیگر را درعرصه ی سیاست خارجی انگلیس درقبال کشور ها – به ویژه افغانستان- در پی خواهد داشت؛اما پیش از آن که به این تغییرات اشاره شود، در نخست به عامل مهم شکست حزب کارگردر این کشورپرداخته می شودوسپس موارددیگر،پی گرفته خواهدشد:
چراحزب کارگر شکست خورد؟
افزون بر فعالیت رقبای سیاسی حزب کارگر در جریان مبارزات ، عامل مهمی که در شکست سیاسی حزب کارگر موثر بود، موجودیت نیروهای بریتانیا در افغانستان است؛زیراکشته شدن وحضوربدون توجیه نیروهای بریتانیایی درافغانستان،انگیزه ی مهمی برای تحریک افکار عامه برضد حزب بر سر اقتداردرآن کشور پنداشته می شود.
باآن که سیاستمداران انگلیس- به ویژه گوردون براون وتونی بیلر وطرفداران آن ها- بارها خواسته اند در همسویی باسردادن شعار"جنگ برضد هراس افگنی در افغانستان "، موجودیت نیروهای بریتانیایی را در افغانستان به گونه یی توجیه کنند؛ اما این چیزیست که به هیچ روی نتوانسته است، قناعت همه جانبه ی مردم آن کشور را فراهم کند؛ زیرا در نظر خواهی های متعددی که از جانب نهادهای گونه گون دربریتانیا صورت گرفته است، بارها دیده شده که بیشتر مردم این کشوراز موجودیت نیروهای شان در افغانستان ناراضی بوده اند.
برداشت نواز سیاست های گذشته :
با توجه به پیشینه ی سیاست های گذشته ی انگلیس در افغانستان- که بافراز ونشیب های زیاد همراه بوده است- اکنون سیاستمداران بریتانیایی با برداشت نو از سیاست های گذشته در افغانستان عمل می کنند. یکی از این تفاوت های اساسی در برداشت نو از سیاست های گذشته،بازی سیاسی غیرمستقیم بریتانیا در افغانستان است؛ وآن هم با این رویکرد که در گذشته انگلیس به گونه ی مستقیم وبه صورت نیروی مهاجم دارد عرصه ی سیاسی در افغانستان می شد؛ اما اکنون درتبانی با پاکستان به عملی سازی برنامه هایش در افغانستان می پردازد، واز این طریق اوضاع را در این کشور نظارت می کند.
رویارویی انگلیس با امریکا در افغانستان :
بدون شک، حضور همه جانبه ی انگلیس درتبانی با پاکستان و حمایت آن کشور از نیروهای مسلح مخالف دولت افغانستان (طالبان) افزون براین که سبب نگرانی امریکاییان شده است؛ بیشتر از آن چه تصور می شود، سیاستمداران برسر اقتدار در امریکا را ناراحت می سازد؛ زیرا از یکسو بریتانیا نیروی گسترده و تجربه تاریخی در افغانستان دارد و از سوی دیگر کشورهم پیمانش پاکستان را دارد واین برعکس موقعیت سیاسی امریکا در افغانستان دانسته می شود؛ زیرا امریکا نه تنها هم پیمانی در سطح پاکستان (ودر همسایگی با افغانستان ) را ندارد؛ بلکه ایران رابه عنوان رقیب خطرناک در افغانستان درکنار خود دارد.
با توجه به تحلیل این مساله، درست نقطه ی خیزش رویا رویی وتقابل منفعت دو کشور(امریکاوانگلیس) از همین جا آغاز می شود.
آیا سیاست "کامرون " در قبال افغانستان تغییر خواهد کرد ؟
پیشینه ی سیاست های انگلیس در گذشته ها می رساند که با بر سرکارآمدن هر دولتی، سیاست خارجی انگلیس در افغانستان ،سیاست ثابت وتحول ناپذیر است؛اما فکر می کنم این مساله در زمان کنونی، شاید یک برداشت سنتی از سیاست های انگلیس در افغانستان باشد.
چیزی که در فرآیند این نگرش می توان به عنوان فرضیه به آن اشاره کرد، ارزیابی وتحلیل نخست وزیرجدیدازچالش هایی است که فرا راه حزب بر سر اقتدار (حزب کارگر) در گذشته وجود داشت.
درآغاز به این مساله اشاره شد که یکی از انگیزه هایی که به حیث چالش عمده سبب شکست حزب کارگرشد، عدم توجیه حضور نیروهای بریتانیایی در افغانستان ومیزان نارضایتی افکار عامه از دولت این کشوراست، واین شاید درس عبرتی باشد برای"دیویدکامرون" وفرآیند شکل گیری تغییر در سیاست های نخست وزیر جدید.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته