لحظات حساس در شمال و اتحاد نظامی دو جنرال مقتدر
۲۱ سرطان (تیر) ۱۳۹۴
ترس از هیولای نیمه خفته ی روسیه و چشم طمع و زیاده خواهی بسوی ذخایر دست نخورده ی انرژی در آسیای میانه، شبح جنگ و گسترش بحران را در شمال افغانستان پهن کرده است.
هسته گذاری جنگ و بحران در شمال کشور سالها قبل از امروز آغاز شده بود. اهداف دراز مدت غرب در این منطقه مهم و استراتیژیک عبور جنگ به آنسوی سرحدات و پایمال شدن شمال کشور برای بار دیگر است که حالا وارد فاز عملی خود شده است.
انتقال جنگ از جنوب به شمال و ایجاد پایگاه برای طالبان و داعش پروژه وسیعی از جانب غرب است که با همکاری پاکستان عملی می شود. پاکستان برای دور ساختن جنگ از سرحدات خود می خواهد شمال افغانستان را یکبار دیگر زیر سم ستوران گروه های اجیر و رام نشدنی لگد مال کند و این منطقه را به مرکز تروریزم و تهدید برای دیگران تبدیل نماید.
با تحولات جدید جهانی در خاورمیانه و اوکراین و الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه تنش میان امریکا و روسیه شدت گرفته است و با ظهور گروه داعش در خاورمیانه و قسمت های از آسیا، غرب از هر زمان دیگری نزدیک شدن گروه های تروریستی را به سرحدات آسیای میانه و تهدید روسیه مغتنم و به نفع خود می شمارد. نزدیک شدن شورش و تهدید به کشور های آسیای مرکزی و آشفته ساختن خواب روسیه و چین، اهدافی ست که غرب چشم درد به دنبال آن است.
اما، در این حیص و بیص کشور های روسیه، چین و آسیای میانه بیکار نخواهند نشست و با چنگ و دندان از منافع خود دفاع کرده و با جلب کمک و یاری قدرتهای منطقه ای در شکست پروژه ی غرب تلاش خواهند کرد.
با این حال، فرو بردن ولایات شمالی کشور در حلقوم هیولای جنگ و بحران که از بدخشان شروع شده بود و حالا در کندز تمرکز کرده است، زمینه ی خوبی ست برای بسیج و گرد آوردن گروه های تندرو و افراطی و پرتاب آنها به اهدافی از قبل تعیین شده.
اکنون این سوال مطرح می شود که چرا دولت افغانستان توانایی و ظرفیت های لازم را برای مهار و نابود کردن شورشیان مسلحی که تهدید جدی برای مردم و کشور هستند را ندارد؟
رئیس جمهور پیشین کشور آقای کرزی، بارها از نحوه و چگونگی عملکرد غرب در مبارزه با تروریزم و افراطگرایی در افغانستان و منطقه انتقاد کرد و مدعی شد که چرخبال های خارجی شورشیان مسلح دولت را به شمال انتقال می دهند؛ اما ایشان در جلوگیری از این مسئله هیچ کاری کرده نتواست و برعکس همان شورشیان را "برادران ناراضی" خواند و به آنها مشروعیت سیاسی بخشید.
با آمدن حکومت وحدت ملی امیدواری مردم این بود که حکومت جدید به تکرار اشتباهات سلف خود متوسل نشود و در بهبود اوضاع امنیتی و اقتصادی در کشور گام های عملی بردارد؛ ولی متاسفانه مشکلات امنیتی و اقتصادی در کشور بیشتر شده و شورشیان طالب و داعش از هر وقتی دیگر فعال تر شده اند.
البته، نبود استراتیژی مؤثر و نحوه ی مبهم مبارزه با پدیده ی تروریزم از جانب حکومت افغانستان و نیروهای بین المللی به رهبری امریکا باعث شده که این پدیده قوی تر از پیش به فعالیت خود ادامه دهد.
در این حال، اتحاد نظامی میان دو جنرال مقتدر، استاد عطا محمد نور و عبدالرشید دوستم میتواند توازن قوا را به نفع دولت افغانستان در ولایات شمالی کشور تغییر دهد. استاد عطا، والی ولایت بلخ، با دستاورد هایی ملموسش در امنیت و اقتصاد توانسته است این ولایت را به الگویی درخشان در سطح کشور تبدیل نماید. ایشان با داشتن تجربه جهاد و مقاومت به اضافه مدیریت قوی سالهای اخیر در ولایت بلخ، ظرفیت و توانایی های لازم برای دفاع از این ولایت و سایر نقاط شمالی کشور را دارند.
هم چنان عبدالرشید دوستم شخصیت با نفوذی ست که در تحولات چندین دهه اخیر نقش بارزی داشته و از نیرو و انگیزه ی کافی برای دفاع از شمال کشور در برابر شورش و توطئه برخوردار است.
اتحاد نظامی این دو شخصیت بانفوذ و مقتدر در شمال در برابر "دشمن مشترک" شان می تواند آینده نظم و ثبات را در ولایت های شمالی کشور تضمین کند و شمال را از گزند حملات گروه های افراطی درونی و بیرونی مصون نگهدارد.
اما، از آن جایی که سیاست قدرتهای جهانی و منطقه ای هماره با ردیابی منافع شان در منطقه در حال تغییر است، اتحاد نظامی میان استاد عطا و عبدالرشید دوستم نیز نمی تواند متأثر از این اوضاع و احوال در حال استحاله نباشد.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته