وحدت ملی گل سنگها
۳ سرطان (تیر) ۱۳۹۴
این روزها تا یادی از حکومت وحدت ملی می شود، نمی دانم چرا ذهنم یکی ویکبار می دود به آن روزگاران دوری که در دانشگاه کابل همه اش یا با اسید و القلی سروکار داشتم و یا هم در سرزمین «گل سنگها» با «الجی ها» و«فنجیها» دیدار می کردم. وقتی فهمیدم که این گل سنگها چیزی دیگری نیستند غیر از الجی ها و فنجیها، باورکنید برای گلسنگها دلتنگ شدم که چگونه همه هستی شان در هستی الجیها و فنجیها خلاصه می شود و گویی از خود هستی و هویتی ندارند.
شاید چنین است که همیشه به گل سنگها اندیشدهام و این که اگر الجی ها و فنجی با هم تفاهمی نداشته باشند، آنگاه سرنوشت گلسنگها چه خواهد شد! این روزها این اندیشههای دراز مرا به کشف بزرگی رسانده است که مبارکم باد! باید اعتراف کنم که من از برکت «حکومت وحدت ملی» به چنین کشفی رسیده ام!
راستش من پس از اندیشۀ های دراز و استفاده از چپه دوربین های «اصل انواع» و «انتخاب طبیعی» به این نتیجه رسیدم که: آن چه را که ما امروزه «حکومت وحدت ملی » می گوییم جز یک« گلسنگ سیاسی » چیز دیگری نیست. گل سنگی که تا همین روزها کشف نشده بود تا این که خداوند این اقبال بزرگ را برای من ارزانی فرمود کشف کنم! گل سنگ ها خانوادۀ بزرگ و رنگارنگی دارند، چنان که می گویند دست گم 200000 نوع یا گونۀ « گل سنگ» در جهان شناخته شده است؛ اما با گل سنگی که من کشف کرده ام ، حالا دیگر « دانشنامه«های جهانی باید شمار گونه ها یا انواع گل سنگها را دو صد هزار و یک بنویسند، نه کمتر از آن. چه خوب است که سرانجام در سپیده دم سدۀ بیست و یکم افغانستان سرزمین دانشنامه های جهانی راه تسخیر کند! به همین سبب گلسنگی را که من کشف کردم نامش را گذاشتم: « گلسنگ افغانی!» گلسنگ افغانی با خانوادۀ بزرگ گلسنگها خون مشترک و پیوند استوار و رفیقانه دارد:
- گلسنگها در نتیجۀ تفاهمنامۀ « الجیها» و « فنجیها» با پا درمیانی و جبرطبیعت به وجود آمده اند که ضمانت همکاری و هم زیستی در میان آنها را طبیعت بر عهده گرفته است؛ به همین گونه « حکومت وحدت ملی » یا « گلسنگ افغانی» در نتیجۀ تفاهمنامه یی در میان گروه های « تحول و تداوم» و « اصلاحات وهمگرایی» با پا در میانی و جبر« جان کری» به وجود آمده است که ضمانت هم زیستی در میان آن ها را امریکا بر عهده دارد.
- هستی گلسنگهای یعنی همین، یعنی الجیها جمع فنجیها، دیگر هیچ گروه گیاهی در ماهیت و هستی گل سنگها سهمی ندارد. به همین گونه ماهیت حکومت وحدت ملی یعنی « گروه اصلاحات و همگرایی» همراه با گروه « تحول و تداوم ». آن گونه که گلسنگها بدون الجیها و فنجیها ماهیت و هویتی ندارند، به همانگونه گلسنگ افغانی یا حکومت وحدت ملی نیز بدون گروههای« اصلاحات و هم گرایی» و « تحول و تداوم » نمی تواند ماهیت و هویتی داشته باشد!
- در «گل سنگها» الجیها با اجرای ترکیب نوری غذای مورد نیاز را به وجود می آورند که فنجی ها نیز از آن استفاده می کنند؛ در مقابل فنجی ها الجیها را در میان بازوان خود جای داده و از آنها پاسداری می کنند ورنه الجیها نمی توانند به حیات خود ادامه دهند و در آن صورت فنجی ها نیز غدایی نخواهند داشت؛ اما در حکومت وحدت ملی یا « گلسنگ افغانی» هنوز روشن نیست که کدام گروه الجی های تولید کنندۀ غذا اند و کدام گروه فنجیهای که از الجیها پاسداری می کنند.
- گلسنگهای در جاهای نامناسبی می رویند، مثلاً بر روی سنگها، تنه های درختان کهن سال، به همین گونه دیدیم که گلسنگ افغانی یا حکومت وحدت ملی در جای نامناسبی یعنی به دور از چمنزار قانون اساسی، در سفارت امریکا در کابل رویید!
- گل سنگها با تعاملات پیوستۀ خود با سنگ ها، آرام آرام سنگ ها را می شکنند، پارچه پارچه می سازند و حتا به خاک بدل می کنند؛ حکومت وحدت ملی نیز که بر روی تاریخ دموکراسی کشور و سنگ صبر مردم روییده است، با مقابلۀ که با دموکراسی و شهروندان دارند، آرام آرام دموکراسی و سنگ صبر مردم را می شکنند، پارچه پارچه می کنند و به خاک سیاه اش بدل می سازند!
- گلسنگها نموی بسیار آهسته دارند، گفته می شود که در یک سال بیشتر از یک ملی متر رشد نمی کنند.حکومت وحدت ملی نیز بسیار آهسته رشد می کند. سنگ پشتوار حرکت دارد، چنان که دست کم در یک سال گذشته هنوز کابینه اش را تکمیل نکرده ، ولایتها را با والیان سرپرست اداره می کند. گذشته از این در این مدت زمان حتا یک ملی متر هم به توسعه گام نبرداشته است.
- گلسنگها زندهگی درازی دارند، گاهی تا 4000 سال زندهگی می کنند و در گرمای 60 درجۀ سانتی گراد، زیر صفر نیز زنده می مانند؛ اما این دو خاصیت در گلسنگ افغانی هنوز به درستی روشن نیست. در این رابطه پژوهشهای آزمایشگاهی و ساحوی ادامه دارد که این امر در گلسنگ افغانی چگونه است! هم چنان در پیوند به این مساله نیز پژوهشها جریان دارد که چرا الجی ها و فنجیها در گل سنگها این همه شعور دارند که در کنارهم زیست کنند تا از یک سو گل سنگها هویت و هستی آن ها را پاسداری کنند و در جهت دیگر آن ها برای گل سنگها هستی و هویت بخشند ؛ در حالی که گروههای سیاسی « تحول و تداوم» و «اصلاحات و همگرایی» یعنی همان الجیها و فنجیهای گلسنگ افغانی پیوسته با مشت و لگد بر سر یک دیگر می کوبند و نمی توانند در هویت و هستی خود را در گل سنگ افغانی پیدا کنند!
- گلسنگها از هوای آلوده زیان می بینند، همین که ذرات زهری را جذب کنند، خشک می شوند و می میرند. این در حالی است که گل سنگ افغانی در هالۀ یک هوای غبار آلود سیاسی و ذرات زهری مافیایی فرو رفته است. با این حال در این کوشش نیز هست تا ذرات زهری دیگری را از قطر، کویته و پشاور جذب کند. مرگ گلسنگها با جذب ذرات زهری آغاز می شود. شاید گل سنگ افغانی وارد این مرحله شده است که در ادامۀ وضعیت نه به چهارهزار سال ؛ بلکه شاید به چهار سال زندهگی نتواند گام بگذارد. حال که جذب ذرات زهری آغاز شده است، که می تواند مرگ گل سنگ افغانی را در پی داشته باشد. در این صورت می توان در دانشنامه های جهانی نوشت که بعضی از انواغ گل سنگهای نه چهار هزار سال ؛ بلکه تا چهار سال هم به مشکل می توانند زنده گی کنند. در آن صورت این کشف دوم ثبت شدۀ من در « دانش نامه » های جهانی خواهد بود!!!
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
رسولى | 14.08.2016 - 10:47 | ||
گلسنگهاى كه تعدادشان به200000ميرسدبراساس قوانين تغيروتكامل درهمزيستى مسالمت آميزبادرك مسؤليت هاى خويش بدون هرنوع تبعيض وتعصب ، ومتعهدبودن باهمكارى صادقانهءمتقابل وقانع بودن به حق خوددرزيباسازى محل زيست خودهاتلاش وترديده ، آنقدراستواروقوى اندكه حتا درمقابل بروزا هواى 60درجه سانتىگريدبامتانت استاده گى ومقاومت مينمايند.اماگلسنگهاى افغانى شماداراى مقاومت خيليهاضعيف وفاقدتقوااند.احتمالاًجناب شمادرجريان تحقيقات خويش درموردتداوم حيات گلسنگهاى افغانى بامعذرت كه كمى به اشتباه رفته ايد.زيراكه گلسنگهاى افغانى باداشتن خصلتهاى غيرمتجانس وعدم همكارى متقابل داراى حيات كوتاه ترى باشند.چراكه گلسنگهاى قبلاًكشف شده درطبيعت ، علاوه براينكه به محيط خويش وماحول محيط خويش زيبائي ميآورند، سنگهارابمرورزمان به خاك مبدل ميساختند. نه اينكه خودوماحول خودراكثيف وبدقواره سازند. |