یک کتاب با دو نوشته از نصیر مهرین
۱۷ جوزا (خُرداد) ۱۳۹۴
نام کتاب: دو نبشته
- حفیظ الله امین در د ادگاه تاریخ
- پیرامون خاطرات جنرال عبدالقادر
چاپ نخست. تابستان 1393 خورشیدی
همکار برگ آرایی و چاپ. بنیاد"شاهمامه"
دارندۀ 176 صفحه. کاغذ وپشتی عالی
نشانی تماس با بنیاد شاهمامه.www.shahmama.com
نشانی تماس با مؤلف. M.nasir@web.de
"... کمتر دولتمردی را درتاریخ معاصر افغانستان سراغ توان نمود، که مانند حفیظ الله امین، با تصویرهای بغایت متناقض و متضاد معرفی شده باشد..."
"اگر... محک نقد را نداشته باشیم، بسیار احتمال دارد، که مانند چند دههً پیشتر جعلیات و دروغ ها همچنان تحویل تاریخ شوند. "
(گرفته شده از متن کتاب)
بازهم یک تألیف پژوهشی سیاسی- تاریخی ارزشمند را از قلم توانای جناب نصیرمهرین مطالعه نمودم.
نصیرمهرین چهرهً شناخته شده یی درعرصهً نوشتاری، تاریخنگاری، تحلیل های سیاسی و فعال مدنی وفرهنگی است، که تا حال چندین اثرپژوهشی تاریخی، سیاسی و اجتماعی از ایشان به طبع رسیده و در سایت های مختلف انترنیت نیز نوشته های ایشان به نشر می رسد.
کتابی که در بالا ازآن نوشتم، دو موضوع را طرف بررسی قرار داده که با هم پیوند نزدیک دارند.
1- "حفیظ الله امین در دادگاه تاریخ"
2- "پیرامون خاطرات جنرال عبدالقادر".
این دوعنوان در یک جلد از نظر موضوع و زمان رویدادهای تکاندهندۀ سیاسی و افرادی که روی ایشان تمرکز بیشتر شده است، به هم پیوند می خورند.
حفیظ الله امین، درشب قبل از دستگیری، دستور کودتا را به افراد رابط خویش صادر می کند و جنرال قادر، که شبکۀ مخفی نیروی هوایی کشوررا دراختیار دارد، با بمباردمان ارگ ریاست جمهوری، آن کودتا را به پیروزی می رساند. بعد از پیروزی کودتا حفیظ الله امین به حیث وزیر خارجه ومعاون دوم صدراعظم و جنرال عبدالقادر به حیث وزیر دفاع تعیین شدند. ولی اختلافات درون حزبی و جنگ قدرت، جنرال عبدالقادر را به زندان فرستاد و حفیظ الله امین با هنرمندی حیله گرانه وسفاکی؛ به مدارج عالی قدرت تکیه زد و به شخص اول حزب و دولت مبدل شد. امین در زمانی که قوای شوروی با موافقت او وارد افغانستان شدند، به زودی به قتل رسید. وپس از آن ادعای وسیعتر به عمل آمد که او گماشتۀ سازمان جاسوسی ایالات متحدۀ امریکا (سی. آی . ای) بود. ادعایی که پیشترها نیز در تبلیغات جناح پرچم جای داشت.
نصیرمهرین این موضوع را با شکیبایی وحوصله مندی پژوهشی زیر ذره بین تحقیق گذاشته است.
تقریباً تمام تصاویری که از حفیظ الله امین ارائه شده از طرف مهرین جمع آوری شده اند، تا به بود و نبود پیوند امین به "سیا" پاسخ دقیق وجامع بیابد. درهمین راستا و تصویرهای مختلف از او است که به درستی می نویسد:
"... کمتر دولتمردی را درتاریخ معاصر افغانستان سراغ توان نمود، که مانند حفیظ الله امین، با تصویرهای بغایت متناقض و متضاد معرفی شده باشد..."
در مطالعۀ بقیه جوانب حیات سیاسی امین است که پرسش های دیگری را نیز طرف تحقیق قرار می دهد. اینکه:
آیا حفیظ الله امین دانشمند و مردم دوست و یا این که عامل کی جی بی وخود خواه و جاه طلب و مستبد و خودراًی بود.
در نهایت کدام عوامل شخصیت سفاک وبی رحم او را تعیین کرد. مهرین ادعای سی. آی. ای بودن امین را پذیرا نشده است و دلایل او درین مورد محکم و قانع کننده است. می گوید که بدون عضویت در سی. آی. ای هم افراد بی شمار سفاک وبی رحم بوده اند. باید افکار وایدال هایی را دریافت که رهنمای شخصی مثل امین می شوند. اینجاست که تحلیل شان وارد حوزهً جامعه شناسی نیز می گردد و عواملی را به بررسی می گیرد که شخصیت ها را سفاک و بی رحم و خودراًی و مستبد بار میاورد.
صحبت پیرامون حفیظ الله امین ومعرفی اوشاید در نوع خود در این تحقیق منحصر به فرد باشد.
نوشتۀ دومی که در رابطه با خاطرات جنرال عبدالقادر، درگفت و گو با دکتور پرویز آرزو است، نصیرمهرین نخست ازدکتور آرزو چنان یاد می کند که اگر وی سهمی در ترتیب وتنظیم سخنان قادر نداشت، کتابی به وجود نمی آمد. زیرا وی طی هشتاد ساعت سخنان قادر را ثبت وپسانتر ترتیب و ویراستاری کرده است. البته تمام موضوعات کتاب ازنظرجنرال قبلی گذشته است.
در نقد نصیرمهرین، نخست نگاهی به خاطره نویسی ها درافغانستان افتاده است. از نقش جنرال در کودتای ثور، و سمت های کلیدی یی که در آن دولت داشت بررسی به عمل آمده و نشان داده شده است که در همهً مظالمی که به وسیلهً آن دولت به کار برده شده، سهیم بوده است. جنرال در مصاحبه با دکتور پرویز آرزو از نقش اش در کودتا و سمت های بعدی اش انکار نمی کند؛ اما، از سهم خویش در آن جنایات سخنی نمی گوید و با جعل و دروغ از گفتن حقایق طفره می رود. نصیرمهرین با یادآوری های اقناعی و گردآوری اطلاعات دقیق، انکارهای جنرال را برملا می سازد. دو پیوستی که در پایان کتاب افزوده شده است، برای پاسخگویی به این منظور مؤلف اند.
ناگفته پیداست که خواندن کتاب خاطرات افرادی که نقش های کلیدی در تحولات گذشته داشته اند، نه تنها این حسن را دارد که می توان در مورد زندگی گذشتهً شان دانست؛ بلکه برای شناخت دوره یی که راوی به بالاترین مدارج قدرت رسیده، حقایق ناگفته یی را از خاطرات اش بیرون آورد. دکتور پرویز آرزو در جاهایی از مصاحبه توانسته است زبان جنرال را به حقیقت گویی باز نماید و نصیر مهرین آن حقایق را دریابد و به نقد بکشد.
یکی از ضروریات محاکمهً کسی در دادگاه تاریخ معرفی مناسب و منصفانهً همان فرد است؛ و وقتی تاریخ در جایگاه قاضی می نشیند باید از تنگ نظری مبرا باشد. با تاًثیر پذیری از خوش بینی و بدبینی مفرط به افراد و احزاب نمی توان تصویر درستی از رویدادهای تاریخی ارائه کرد و به نتایجی دست یافت که مورد قبول دیگران قرار گیرد.
خوشبختانه این دو نوشته ازین مزیت برخوردار اند و تصاویر منصفانهً از حفیظ الله امین و جنرال قادر به خواننده می دهد.
ظلم و استبدادی که محصول آن کودتا بود، هنوز ازحافظه ها زدوده نشده؛ و نکوهش آن نه تنها مانع بررسی منصفانه نویسنده نشده است بلکه به اهمیت و ارزش این نوشته ها نیز می افزاید. مهرین در این نقد وسایر نبشته هایی که به بررسی رویدادهای تاریخی پرداخته، تنها به شرح رویداد ها وتکیه بر اسناد بسنده نمی کند؛ بلکه برداشت ها ومواضع خویش را به عنوان قلم به دست مدافع انسان وانسانیت ومحکوم کنندۀ مظالم با روشنی بیان می دارد.
جامعۀ استبداد زدۀ ما، امروز نتایج کار آن دو فرد کودتاچی را به چشم سر مشاهده می کند. چه استبداد و وحشتی که برپا نشد، چه خون هایی که به دستورشان ریخته نشد، چه زندان هایی که انباشته نشد، چه مادرانی که داغ فرزندان شهید خویش را ندیدند، چه طفل هایی که یتیم نشدند، چه زنانی که بیوه ساخته نشدند وچه قریه جات و روستاهایی که به ویرانه مبدل نشدند، چه گروه های ملیونی مردم که رنج مهاجرت و خانه به دوشی ندیدند و...
جفاهایی که در حق این مردم روا داشته شد، هر موًرخ دارای وجدان انسانی را به نکوهش آن فرا می خواند؛ و این موضع گیری نه از سر بدبینی است، بلکه از سر نقش های کلیدی آن دو و جنایاتی است که به وسیلهً آن ها و در کلیت به وسیلهً حزب دموکراتیک خلق افغانستان به کار گرفته شده است.
و چنین هست که هم حفیظ الله امین و هم جنرال قادر و هم دیگر رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان از دادگاه تاریخ سر بلند بیرون نمی آیند و با لعن و نفرین ابدی به خاک می روند.
این کتاب می تواند منبع قابل استناد معتبری باشد؛ مخصوصا" به آنانی که هنوز درک روشنی ازین دو شخص تاریخ ساز درسال های پس از کودتای ثور ندارند.
کتاب دربعضی جا ها دارای اشتباهات تایپی است که امیدوارم چاپ های بعدی ازآن مبرا باشد. صاحب این قلم آن اشتباهات را برای مؤلف می فرستم.
موفقیت های بیشتر برای آقای نصیر مهرین آرزو می نمایم؛ قلم شان رساتر و پربارتر باد.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته