به جواب پیام تلویزیونی رئیس جمبور اوغانستان!

۲۳ حمل (فروردین) ۱۳۹۴

جوانان بر شماست تا کاخ بلند دیگری بنا کنید.

 

هاغه اشرپ عنی احمدزی!

اول تو بگو که این بیانیه را کی برایت نوشته.

دوم چرا اصل آیت قرءان  را نخواندی پیش ازترجمه.

سوم وقتی به اسکرین مانیتور متوجه هستی و از روی آن میخوانی بسیار باترس و بدری خورده؛ واضح است که تو از روی صفحه مانیتور متنی را بسیار با احتیاط میخوانی.

چهارم و مهمتر از همه: تو از قانونمندی و و و و گپ میزنی تره بخدا خجالت نمیکشی؟

شش ۶ ماه هست که وزیر نداری٬ والی نداری قاضی القضات نداری و مدعی العموم یا دادستان نداری و مهمتر اینکه انتخابات پارلمان را نیز برای یک سال دیگر به تعویق می اندازی؛ یاران همکاسه ات یعنی کمشنران متقلب قانون شکن قانونگریز این خاینین ملی را تاهنوز تنخواه مفت میدهی وپناهشان داده یی.

در هر گام  تو همه قوانین را زیر پاکردی٬ تعصب قومی و زبانی را ترویج کرده راهی هستی بلاخره تو میدانی که هیولای بدتر از ترکی هستی؟ حتی در اولین بیانیه ات نام همسرت را تقلب کردی

تو مارکسیست دیروز؛ امروز دوست و چاکر و غلام آی اس آی تمویل کندده آنها عربستان و کشور های عربی خلیج را پشتیبانی میکنی؛ دشمن هم میهنان مجاهد و مسلمان ما هستی: چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی

حالا چار زانو می نیشینی؛ بسیار دیر شده٬ اگر در سفر هم بودی آنچان واقعه دلخراش و بزرگ که جسد یک دوشیزه مسلمان افغانستان ضرب و شطم وبه آتش کشیده می شود؛ تو ده دقیقه وقت نکردی که حتی از درون طیاره٬ هوتل یک پیام همدردی و تسلیت می فرستادی؟ خاک برسر تو بی عقل نادان بی دانش.

تو و گلبدین و هم جنسان دیگر تان هیچ گاهی از جهالت خود بزرگ بینی و خشونت و جنگ و آدمکشی و آتش سوزی توبه نمی کنید و مردم بیچاره مارا با بازی های بسیار مزخرف و کودکانه به فکر ناقص خودتان سیاسی زیر ساطور غولهای بیابانی بنام طالب داده راهی هستید و حالا با عربستانی که همدست و پشتیبان طالب و القاعده هست جوانان مارا اجیر کرده و به جنک می فرستید.

به این سروده نغز علامه اقبال لاهوری (رح) توجه بکن

سر شاخ گل طایری یک سحر

همی گفت با طایران دگر

«ندادند بال آدمی زاده را

زمین گیر کردند این ساده را»

بدو گفتم ای مرغک باد سنج

اگر حرف حق با تو گویم مرنج

ز طیاره ما بال و پر ساختیم

سوی آسمان رهگذر ساختیم

چه طیاره آن مرغ گردون سپر

پَر او ز بال ملک تیز تر

به پروا٬ شاهین به نیرو عقاب

به چشمش ز لاهور تا فاریاب

بگردون خروشنده و تند جوش

میان نشیمن چو ماهی خموش

خرد ز آب و گل جبرئیل آفرید

زمین را بگردون دلیل آفرید

چو آن مرغ زیرک کلامم شیند

مرا یک نظر آشنایانه دید

پرش را به منقار خارید و گفت

که من آنچه گوئی ندارم شگفت

مگر ای نگاه تو بر چون و چند

اسیر طلسم تو پست و بلند

«تو کار زمین را نکو ساختی

که با آسمان نیز پرداختی»

ویا خشم آن پیر زن که در فیسبک پیام بسیار مناسب و بجا برایت فرستاده خوانده باشی ومن در فیس بک خود نیز به اشتراک همگانی چسپاندمش و شرحی نیز نوشتم چنین:

سر جاهلان بر سر دار به

دیوانه برو که مست آمد

جواب بی پیر را لامذهب می دهد

سهل انگاری در حکومت داری و بی قانونی و و و ؛ بلاخره چنین خشم مردم را بار می آورد. اگر این اشرپ عنی (احمق زی) که قربان نام قبیله احمدزی می شود؛ همچنین به خودکامگی و سرتمبگی ادامه بدهد از این چربترش را خواهد چشید. و زود باشد که اگر مردم به تنگ آمد به جنگ می آیند.

اینها همه زنگ بسیار جدی خطر است برای این احمق الدوله اشرپ عنی احمق زی که باید از خواب قرن ۱۸ برخیزد و جهان را با واقعیتش ببیند و درک کرده گام بردارد ورنه خودش برسر دار خواهد رفت؛ اما میهن بیچاره مارا در آتش تباه کن دیگر برای سالهای بیشتر دچار خواهد ساخت.

و این مسئولیت تو جوان (دوشیره و پسر) است که به پا برخیزی از راه راست نه از راه چپ و تاریک که هردو تجربه شده؛ گریبان میهن را ازدست این چنین بیمایگان بی خرد بی دانش سرتمبه که خود را عقل کل و ناف زمین می پندارند رها کنید.

جوان کامیاب و استوار و سربلند باشید به قول حضرت علامه سید اسمعیل بلخی شهید:

ما تن به فنا دادیم تا زنده شما باشید

بلی بانو بی بی فرخنده شهید خود را فدای قدسیت اسلام نمود و در برابر خرافات دینی چون کوه هندوکش مردافگن ایستاد و همچون حضرت بی بی سمیه اولین بانوی شهید در راه باور و ایمان؛ جان داد و از راه راست بر نگشت.

و این خشت محکم راست را دوشیزه بانو فرخنده شهید گذاشت؛ بر شماست که کاخ بلند دیگری بر روی این تهداب بنا نمایید.

جوانان خداوند یارتان و قرءان شریف و کریم پشت و پناه تان باد







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد طاها کوشان