سه امتیاز کلان اشرفغنی به پاکستان
۱۶ حوت (اسفند) ۱۳۹۳
فرماندهان ارشد ارتش و سازمان استخبارات نظامی پاکستان در بیش از یک دههی گذشته هیچگاه به این حد میل به مذاکره و گفتگو و طرح بیپرده و عریان خواستههایشان به افغانستان را نداشتهاند. اما با روی کار آمدن حکومت وحدت ملی، چرخش عجیبی در روابط پاکستان با افغانستان رونما گردیده است.
سوالی در وهله نخست به ذهن خطور میکند که چه معجزهای در کار است.
یک- پس از بینتیجه ماندن انتخابات که منجر به تشکیل حکومت وحدت ملی یا به معنی دیگر تقسیم قدرت به دو گروه رقیب شد، اشرفغنی ابتدا در چانهزنی با عبدالله عبدالله در تقسیمبندی قدرت پستهایی را نشانه گرفت که راه وارد شدن به مذاکرات با پاکستان را برایش هموار میکرد: مشاوریت امنیت ملی، وزارت دفاع ملی و ریاست عمومی امنیت ملی. برای آغاز مذاکرات با پاکستان، اشرفغنی به هیج چیز به اندازهی در اختیار داشتن نهادهای امنیتی و دفاعی نیازمند نبود؛ پستهایی که بهطور سنتی پس از فروپاشی طالبان در اختیار فرماندهان ارشد جهادی و چهرههای ضد پاکستان و وفادار به هند بوده است. از چهار پست مهم امنیتی سه پست در تقسیم قدرت سهم اشرفغنی و یکی هم سهم عبدالله عبدالله رسید.
دو- نگاهی گذرا به فهرست وزیران و مقامات ارشد امنیتی- دفاعی دولت به رهبری اشرفغنی نشان میدهد که در بیش از یک دههی گذشته هیچگاه این فهرست تا این حد خالی از حضور چهرههای وابسته به ایتلاف شمال نبوده است. حالا حتا کرسیای که در تقسیم قدرت به عبدالله عبدالله رسیده است هم دیگر در اختیار ایتلاف شمال نیست. ایتلافی که از سالهای ۱۹۹۵ شکل گرفت و با مقاومت در برابر طالبان که از سوی پاکستان حمایت میشد، به شریک بااعتبار برای هندیها مبدل گشت و پس از سقوط طالبان تسلط بیقید و شرطی بر نهادهای دفاعی و امنیتی در کشور داشت؛ آنچه مانع بزرگ و دیوار بلند بیاعتمادی در روابط کابل و اسلامآباد پنداشته میشد طوری که حتا باری پرویز مشرف، رییسجمهور پیشین پاکستان در ۲۵ سپتامبر ۲۰۰۶ میلادی با حضور در شورای روابط جهانی کانگرس امریکا در برابر کارشناسان ارشد امریکایی و اعضای کانگرس اعتراضش را اینگونه بیان کرد: «اگر شما به فرودگاه کابل پیاده شوید با یک تصویر بزرگ احمدشاه مسعود مواجه میشوید. احمدشاه مسعود یک پنجشیری است. او یک تاجیک است و نفوس تاجیکها پنج درصد و یا ۲ درصد است. من نمیدانم شاید ۷ درصد ۸ درصد و یا ۹ درصد است. اگر شما از فرودگاه پیشتر رفته به چهارراهی برسید در آنجا تصویر دیگر مسعود است و اگر شما به دفتر بروید باز هم تصویر مسعود را میبینید.» مشرف در ادامهی گفتارش در شورای روابط خارجی سنای امریکا گفت: «به همین ترتیب ۵۰ درصد کارمندان وزارتهای دفاع ملی، امور داخله و امنیت ملی را پنجشیریها تشکیل میدهد.» این یعنی بیپردهترین اعتراض در برابر حضور پررنگ متحدان هندی در قدرت؛ چیزی که پاکستان را خشمگین کرده بود. خشمی که حامد کرزی نخواست و یا هم به سبب حضور پررنگ این فرماندهان نمیتوانست گامی برای فرونشاندن آن بردارد. اما اشرفغنی در نخستین گام برای کسب اعتماد پاکستان، آن را دگرگون کرد.
سه- برای کسب اعتماد پاکستان اشرفغنی گامی فراتر از این نیز برداشت. آنچه در سالهای اخیر به گره کور در روابط کابل- اسلامآباد مبدل گشت، چگونگی برخورد دولت افغانستان با طالبان پاکستانی بود. پس از عملیات بزرگ ارتش پاکستان در سال ۲۰۰۹ میلادی در دره سوات، بخش بزرگ جنگجویان پاکستانی به مناطق شرقی کنر و نورستان در قلمرو افغانستان سرازیر شدند. فرمانده ارشد تحریک طالبان پاکستان ملا فضلالله نیز پس از آن عملیات به افغانستان فرار کرد و شورای موسوم به نورستان را تشکیل داد.
آقای غنی به این بازی نیز پایان داد و در سفر جنرال راحیل شریف، ریس ستاد ارتش پاکستان به کابل که پس از حمله گروه طالبان به مدرسهای در خاک آن کشور انحام شد، وعده تحویلدهی ملا فضلالله رهبر تحریک طالبان را به این نظامی پاکستان سپرد.
اشرفغنی پس از قول سپردن ملا فضلالله به پاکستان، دستور بزرگترین عملیات نظامی برای ارتش ملی را صادر کرد تا پایگاههای طالبان پاکستان در ولایتهای کنر و نورستان را هدف قرار دهد. و به این ترتیب ضربه بزرگی به طالبان پاکستانی در آنجا وارد کرد. گزارشهایی وجود دارد که چندین بار در جلسات شورای امنیت ملی به رهبری حامد کرزی، طرح حمله به پایگاههای طالبان پاکستان در خاک افغانستان از جانب فرماندهان ارتش مطرح گردیده اما هر بار با مخالفت آقای کرزی مواجه گشت.
چهار- عرصه دیگر که گام بسیار خوش آیندی برای جنرالان و فرماندهان ارتش و استخبارات پاکستان بود، تغییر در اولویتبندی روابط دیپلوماتیک و منطقهای دولت جدید است. هند که در بیش از یک دهه گذشته از کمککنندگان ارشد و اولین کشور کمککننده بزرگ در سطح منطقه در بازسازی افغانستان بود و نزدیکترین متحد استراتژیک کابل پنداشته میشود، به حاشیه رفت. روابط کابل- دهلی نو در ماههای اخیر دولت به رهبری حامد کرزی گرمی بیشتر یافته بود. امضای موافقتنامه استراتژیک میان کابل و دهلی جدید و سپردن فهرست نیازهای تجهیزات امنیتی کشور از نشانه بارز این نزدیکی بود. به اضافه اینکه شمار زیادی از سربازان ارتش سالها برای آموزشهای نظامی به آن کشور فرستاده میشدند.
حالا دیگر این عرصه نیز دستخوش تغییر گردیده است. در نخستین اقدام برای نخستین بار شماری از سربازان ارتش برای آموزشهای اکادمیک در اکادمی افسران پاکستان در ایبتآباد فرستاده شد. در گام دیگر، اعمار تعمیرگاه هواپیما و تانک به ارزش ۴۰۰ میلیون دالر که بخشی از درخواست نیازهای امنیتی دفاعی کشور و از جانب حامد کرزی با هند پیشنهاد شده بود، به حالت تعلیق درآمد که خبر از تغییر معنادار در روابط کابل و دهلی جدید دارد.
حالا دیگر توپ در میدان پاکستان است تا دیده شود چه تغییری و در چه سطحی در برابر این همه چرخش سیاست در افغانستان از خود نشان میدهد. در حال حاضر تنها نشانه تغییر رفت و برگشتهای مقامات ارشد نظامی و سیاسی این کشور بوده است. اما اگر پاکستان گامهای عملی که آقای غنی انتظار آنرا دارد و وزیر خارجه پاکستان آن را معجزه در روابط دو کشور میخواند نبردارد، بهنظر میرسد آقای غنی قمار بزرگی را باخته است که هزینه سنگینی در درون و بیرون برایش خواهد داشت.
برگرفته از ۸ صبح
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته