آیا طالبان، القاعده، داعش، بوکو حرام و... فرقۀ «خوارج» عصر ما هستند؟

۱۰ حوت (اسفند) ۱۳۹۳

نیروهای داعش تمام آثار تاریخی شهر موصل و ولایت نینوای عراق را دیروز(7حوت 1393) تخریب کردند؛ آنچی را که طالبان افغانستان در حوت 1379(9 مارچ 2001)بر سر مجسمۀ بودا در بامیان و سایر تندیس های تاریخی دیگر در موزیم ملی کابل آوردند. این در حالی است که داعش در عراق تا اکنون به نام جهاد و تحقق اسلام و شریعت اسلامی، سر های زیادی را بریدند و بر زنان و دختران اسیر، متعلق به اقلیت دینی و مذهبی دیگر به عنوان کنیز و مال غنیمت، تجاوز کردند. هر چند گزارش کنیز گیری و تجاوز از گروه طالبان در افغانستان و پاکستان وجود نداشته است، اما تمام این گروه ها در کُشتار انسانها با شیوۀ ذبح و سربریدن، مشارکت و مشابهت دارند.

برخی از آگاهان و تحلیلگران، گروه های نامبرده را در سدۀ بیست و یکم میلادی با گروه خوارج سده های هفتم و هشتم میلادی در اندیشه و عمل، یکسان تلقی می کنند و این گروه ها را، خوارج عصر حاضر در جوامع مسلمان می پندارند.

آیا واقعاً چنین است؟ آیا طالبان، داعش، القاعده و ..... سدۀ 21 میلادی، خوارج سدۀ 7 و 8 میلادی اند؟

 

خوارج چه کسانی بودند؟

خوارج، شماری از نیروهای حضرت علی در جنگ صِفین(سال 37 هجری قمری) با امیرمعاویه نام گرفتند که پس از پذیرش حکمیت برای صلح که آنرا مخالف آیه 37 سورۀ انعام(ان الحکم الالله) خواندند، نیروهای خلیفۀ چهارم را ترک کردند و سپس در مقابل هر دو طرف جنگیدند. حضرت علی و طرفدارنش این ها را، "مارقین" نامیدند که به معنی خارج شدگان از دین بود و برای آنها صفتِ حقارت بار داشت. هر چند آنها  خود را شُرٌات با الهام و استنباط از آیه 111 سورۀ "التوبه" (ان الله اشتری من المومنین...........) به معنی و مفهوم فروشندگان جان خود در راه خدا معرفی می کردند و می نامیدند، اما به"خوارج" شهرت یافتند. خوارج، یعنی گروه شورشی مخالف نظام سیاسی حاکم و حاکمانِ نشسته بر کرسی قدرت.  

 

خاستگاه و پایگاه اجتماعی خوارج:

بسیاری از افراد و نیروهای خوارج در آغاز ظهور و شکل گیری این گروه به قبایل "بنی حنیفه" و "بنی تمیم" مربوط می شدند. این قبایل در سالهای گسترش اسلام  نقش مهم و فداکارنه داشتند و در دوران نخستِ مخالفت ها علیه خلافت علی(رض) که به جنگ جمل و سپس جنگ صفین انجامید از طرفداران سر سخت و جدی خلیفۀ چهارم و یا از شیعیان ایشان بودند. حُرقوص بن زُهَیر معروف به ذوالخُوَیصِره از سران طایفۀ بنی سعد قبیلۀ بنی تمیم از قوماندانها و کلانهای خوارج جدا شده از لشکر خلیفۀ چهارم اسلام بود که با هزاران مردان شمشیر زن دیگر از صف علی در صفین بیرون شد و در جنگ خونین نهروان با نیروهای وفادار به حضرت

علی جنگید و به قتل رسید.

شهر بصره به عنوان شهر نوساز در قلمرو خلافت اسلامی، مرکز فرقۀ خوارج بود. چونکه بنی تمیم و بنی بکر که بسیاری از اهل خوارج متعلق به آنها بودند، در بصره سکونت یافته بودند. البته سپس گروه خوارج از نظر تعلق قبلیه ای تنها محدود به عشایر این قبایل نشدند، بلکه افراد و دسته های دیگر از سایر قبایل و طوایف به جنبش خوارج پیوستند و در طول دوران خلافت امویان و سالهای نخست خلافت عباسیان سایر بلاد اسلامی خارج از شبه جزیرۀ عربستان گسترش یافت.

 

خطوط فکری و آیدئولوژیکی خوارج:

خوارج در واقع یک فرقۀ نظامی، سیاسی، کلامی، مذهبی، اجتماعی بودند که متدرجاً برداشت و قرائت خاص خود را از اسلام ارائه کردند و بر سر تحقق و تطبیق آن جنگیدند.

خوارج هر چند به گروه ها و دسته های مختلف، منقسم و منشعب گردیدند و هر کدام با افکار و رفتار متفاوت از نام و آدرس دین ظاهر شدند، اما در بسا موارد قرائت و باور مشترک داشتند. باور ها و دیدگاه های که آن را، حقیقت دریافتی از دین می پنداشتند.

خوارج، خلافت دو خلیفۀ اول اسلام را مشروع می پنداشتند؛ اما خلیفۀ سوم را در سال های اخیر خلافتش متهم به انحراف از حق و عدالت می کردند و مستوجب عزل و قتل می دانستند. انتصاب خلیفه را به قبیلۀ قریش و عرب الزامی تلقی نمی کردند، تقوی و آرای آزاد مردم را در انتخاب خلیفه از طریق همه پرسی، معیار می پنداشتند. وراثت در جانشینی پیامبر را نمی پذیرفتند. به مساوات مرد و زن باور داشتند و برخی از فرقه های شان مانند فرقۀ "شبیبیه"، خلافت و امامت زنان را مشروع می دانستند و تفاوتی در رهبری میان زن و مرد قایل نبودند. تک همسری را برای مردان مسلمان جز در موارد بسیار خاص چون نازایی زن، الزامی می دانستند.  به مساوات اقتصادی و به تقوی و عدالت تأکید می کردند، از ظالمان بیزاری می جستند و برغم نابردباری و خشونت ورزی، روحیۀ فداکاری و ریاضت کشی داشتند. برده سازی و کنیز گیری از مغلوبین و بهرۀ جنسی از کنیز را، قبیح و ناسزا می پنداشتند و با این روش مخالفت می ورزیدند.

خوارج، سنگسار را مشروع نمی دانستند. در مورد سورۀ یوسف با این استدلال که داستان عاشقانه وحی منزل شده نمی تواند، دیدگاه تردید آمیز ارائه می کردند و همچون فرقۀ معتزله، باور به مخلوق بودن قرآن داشتند. اما خوارج دیدگاه و برداشت خود را از قرآن و اسلام، ابزار تکفیر، خشونت و کشتار ساختند.

 

تفاوت و تعارض خوارج با گروه های خون ریز و تکفیرگرای عصر حاضر:

علی رغم تشابه و همسانی خوارج در خون ریزی و کشتار مخالفان با گروه های خون ریز و خشونتگرای چون: طالبان، داعش، القاعده و ....،  تفکر و دیدگاه دینی این گروه ها در برخی موارد مهم سیاسی و اجتماعی با خوارج نه تنها همسانی و نزدیکی ندارد، بلکه متفاوت و حتی متناقض است.

این گروه ها بر خلاف خوارج، با حقوق مدنی و اجتماعی زنان به شدت مخالفت می ورزند و به هیچ نوع برابری زن و مرد معتقد نیستند. داعش در عصر کنونی سدۀ بیست و یکم میلادی، عصر ماهواره و انترنیت و عصر مدنیت و مدرنیت، رسم بردگی و کنیز سازی و بهره گیری نامحدود جنسی را از کنیزان، احیای سنت جهاد و بازگشت به صدر اسلام و سنت پیامبر تلقی می کند، در حالی که خوارج حتی در سدۀ هفتم و هشتم، کنیز گیری و همخوابگی با آنها را ناپسند تلقی می کرد.

طالبان و داعش در عصر حاضر،  زنان را سنگسار می کنند، اما خوارج به مشروعیت سنگسار بی باور بودند.

طالبان افغانستان بصورت واضح و روشن ابزار دست استخبارات نظامی پاکستان هستند که از سوی دولت و نظامیان پاکستان در جهت منافع و اهدافشان مورد استفاده قرار می گیرند، و گروه های مشابه دیگر همچون القاعده و داعش نیز ساخته و پرداختۀ سازمانهای جاسوسی دولت های سلطه گر و سود جو، پنداشته می شوند، اما در تاریخ، هیچگاه از خوارج  به عنوان ابراز منافع دولت ها و کشور های خارجی مخالف دولت های مسلمانان نام برده نشده است.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد اکرام اندیشمند