درنگی بر کتاب "تأثیر نظام های سیاسی و اجتماعی افغانستان بر ادبیات دری"
١٨ قوس (آذر) ١٣٨٥
"تأثیر نظام های سیاسی و اجتماعی افغانستان بر ادبیات دری " نام کتابی ست از دوکتور حسن فضائلی. این اثر در برگیرنده یی سه صد وبیست ودو صفحه می باشد؛ بدون در نظرداشت صفحاتی که به کتابنامه و فهرست مطالب اختصاص یافته است . برگ های مقدماتی این اثر با جدولی از راهنمای حروف آوا نویسی، مقدمه و سپاسگزاری مزین شده است . محور های مورد بحث کتاب، دارای سه فصل می باشد و هر فصل دارای چندین بخش و به تر تیبی که در این اثر آمده ، چنین می خوانیم : فصل دوم : ادبیات معاصر دری افغانستان . در این فصل ادبیات معاصر دری ، پس از تشکیل دولت مستقل افغانی از هفده صد و چهل و هفت میلادی تا پایان دوره های شاهی ، مورد بررسی قرارگرفته است . این فصل شامل پنج بخش می باشد : بخش نخست . دوره ی ابدالی ها یا دوره ی فترت ادبی . بخش دوم . شکلگیری ادبیات رزمی و حماسی . بخش سوم . اوضاع ادبی دوره ی محمد زایی ها . بخش چهارم . دوره ی معاصر ، ادبیات مشروطیت و تجدد گرایی در دوره ی امیر حبیب الله خان . بخش پنجم . نادرشاه محمد زایی و تلاش برای باز گشت . احمد خان ابدالی که از سلسله ی خاندان سدوزایی و ازسرداران نادری بود، پس ازکشته شدن نادر افشار، به اتفاق چهار هزار نفر، نیروی گارد و تحت فرمانش به قندهاررفت وپس ازتصرف آن شهر،دولت افغانستان را تشکیل داد. از سال ۱۱۹۸خورشیدی ـ باتوجه به اختلافات شدیدی که درمیان خاندان سدوزایی ایجادگردیدـ اقتدارحکومت مرکزی به دست امیر دوست محمد خان از سلسله ی خاندان محمد زایی منتقل شد و قدرت سیاسی افغانستان تاسال ۱۳۵۷خورشیدی در دست این خانواده بود . دولت احمد خان ابدالی که نیم قرن مشغول فعالیت های سیا سی و نظامی و توسعه ارضی افغانستان بود ، متأسفانه نتوانست کاری برای پیشرفت علم وادب در افغانستان انجام دهد. به گفته ی میر غلام محمد غبار: «< فرزندان احمد خان> ... تیمور شاه قابلیت احیای علوم و ادبیات را فاقد و زمان شاه بیشتر خیال تسخیرهند در سر داشت. شاه محمود و شاه شجاع هم عمر خود شان را در تحت تأثیرفتنه و خدعه های سیاسی اجانب در جنگ های داخلی بسر بردند». بعد ازابدالی ها که نوبت زمامداران محمد زایی ها می رسد و مدت یک قرن حکومت می کنند به صورت کلی می توان گفت که در عرصه ی ادبیات، تحولاتی به وجود آمده است . آنچه که بعد از این ، مورد مطالعه قرارمی گیرد در حقیقت فراز و فرود هایی است که در طی حکمروایی تقریباٌدوصد وپنجاه ساله ی سدوزایی ها ومحمد زایی هادر افغانستان اتفاق افتاده و به هر حال شکل گیری ادبیات خاصی است که می توان گفت دارای هویت نه چندان جداگانه اما متمایز با دوره های پسین است. تأسیس دولت مستقل افغانی در ۱۱۲۶خورشیدی در واقع سر آغازفصل جدیدی است برای ادبیات معاصر افغانستان. از این دوره به بعد است که زبان دری کم کم با زبان های دیگراز جمله زبان پشتو امتزاج یافته و بعضی از کلمات این گویش<پشتو> وارد زبان فارسی دری افغانستان می گردد. گر چه اطلاق دوره ی معاصر ادبیات دری رابعضی از نویسنده گان از زمان پسان تری < دوره ی امیر حبیب الله خان، و تأسیس دومین روز نامه رسمی کشور به نام« سراج الاخبارافغانیه دوازده پنجاه ودو ۱۲۵۲» خورشیدی در نظرگرفته اند اما باید یادآوری کرد که این دوره بندی بر مبنای سیر تند و مداوم آن در بستر چاپ و نشر می تواند باشد و گر نه از دید گاه دیگری، پیشتراز آن، دوره ی سدوزایی ها را اگر نتوان دوره ی معاصر نامید ، می توان گفت که دوره ی جدیدی از ادبیات محسوب می گردد. زیرا از این دوره به بعد است که ادبیات دری افغانستان همگام با سیاست هئیات حاکمه به سوی سر نوشت کنونی خویش گام بر می دارد ...که نتیجه اش را در زمان حاضر می بینیم .با وجودهمه موارد فوق ، نکته در خور توجه این است که از زمان احمد شاه ابدالی معروف به درانی تا حاکمیت سلسله ی محمد زایی ها ، زبان دری هم چنان حیثیت زبان رسمی کشور را داشته است . تا این که در قانون اساسی سیزده چهل و دو ۱۳۴۲ خورشید ی از جمله زبان های رایج ، زبان پشتو نیز جزء زبان ها ی رسمی کشور گردید . البته در یک دوره ی کوتاه که زبان پشتو به عنوان زبان رسمی اعلان گردیده بود، < در زمان صدارت هاشم خان > متون درسی مدارس را از زبان فارسی به زبان پشتو تغییر داده بودند... البته این سیاست بعد از مدت کوتاهی در اثر مقا ومت فارسی زبانان تغییر جهت داده و حاکمان آن روز این سیاست را نادرست و غیر قابل اجرا تشخیص دادند و حاکمیت مجبور شد آن سیاست را کنار بگذارد. ادبیات فارسی دری ، البته تحت تأ ثیر بعضی از عوامل سیاسی و اجتماعی ... ازرشد قابل ملاحظه ای که باید می داشت باز ماند و همچون همزاد دیگر خویش در مرزهای غربی شگوفا نگردید»2 قابل یاد دهانی است که نگارنده این اثر ، دوره ی مقاومت ومهاجرت را دوره ی از بالنده گی زبان وادبیات دری می داند . از همینرو مولف کتاب ادوار ادبی افغانستان را پس از ابدالی ها ومحمد زایی ها از نظر چگونه گی و سبک ، به چهار دوره تفسیر می کند : دوره ی فترت وانحطاط ادبی . دوره ی تجدد، دوره ی باز گشت ادبی و دوره ی بالنده گی. برای جمع بندی و برجسته کردن فراز و فرود ادبیات فارسی دری و روشن کردن نقش عوامل سیاسی آن ـ به ویژه در چند سده ی پسین و جایگاهی شخصیت های که بیشترین تأثیررادر تکامل و انحطاط ادب و فرهنگ ما گذاشته اندـ تذکر نکاتی الزامی می نماید . تا خواننده گان این نوشتار به پاره ا ی از حقایق این دوره ها آن شوند. موقعیت زبان و ادب در دوره ی امیر شیرعلی خان و جایگاه عبدالقادر پشاوری دراین دوره :با وجودی که نخستین بار بود که مردم ما با نشریه ی آشنا می شدندو این نشریه < شمس الهنار> پرتوی نور افگنی بود برای روشنگری و روشن بینی و آینه ی برای آشنایی مان با دنیای خارج ؛که مدیریت آن را عبدالقادر پشاوری داشت . عبدالقادر پشاوری در پهلوی آشنایی با زبان فارسی و پشتو با زبان هایی چون انگلیسی و اردو نیز تسلط داشت . و او نخستین کسی بود که نظامنامه را از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه کرد و اصطلاحات نظامی را در ترجمه فارسی به پشتو نوشت .از آن به بعد این اصطلاحات در نظامنامه افغانستان رسمی شد. و پس از آن ، اصطلاحات دیگری از زبان هایی انگلیسی و اردو به گونه ا ی بسیار ناهنجار و نا بسامان وارد زبان فارسی دری شد .و دستگاه واژه گانی زبان فارسی دری را دچار پراگنده گی و نابسامانی نمود . دوران تجدد و نقش پارادوکسی شخصیت محمود طرزی :در دوران تجدد و مشروطیت، زبان و ادب مان بیشتر تحت تأثیر نظریه هایی پارادوکسی محمود طرزی بود .محمود طرزی که از یک سو شخصیت با هوش و روشنگر بود؛ از سوی دیگر آگاه با مسایل زمان و کشورش و خواهان اصلاحات و تجدد . اما در مسایل زبان دید گاه هایی پارادوکسی داشت . که مطرح کردن زبان پشتو را بعنوان افغانی و ملی ، سست و بی هیبت خواندن اصطلاحات فارسی در نظام عسکری با دید گاه هایی که موازی به آن می نوشت ، در تقابل قرار می گرفت: «در خاک پاک وطن عزیزما، تنها اقوام افغانی الاصلی که زبان شان صرف پشتو باشد نیستند، بل که اقوامی که زبان شان فارسی است نیز به کثرت مقیم و موجود هستندکه از اصل اجزای ملت ا فغان محسوب اند .مردم نفس پایتخت و اکثر شهر های بزرگ، نائب الحکومه نشین ها، علی الاکثر، به زبان فارسی متکلم هستند. در عموم دفاتر و محاکم رسمی دولتی ، زبان فارسی از آغاز تأسیس و تشکیل یافتن حکومت مستقله ی افغانیه به درجه یی راکز و راسخ گردیده که تبدیل و تحویل آن خیلی مشکل است. زبان دربار و خاندان سلطنت، خواه در وقت حکومت سدو زایی و خواه در وقت حکومت محمدزایی، فارسی بوده و هست. بنا بر این هیچ کس حکم داده نمی تواندکه زبان رسمی دولتی ما دفعتاً به زبان افغانی تبدیل یابد .»3 . حکمروایی نادر خان و زبان ستیزان قبیله سالار: نادر خان که به هواخواهی امان الله خان دست به بغاوت زد و به حمایت انگلیس به اریکه قدرت تکیه زد و با خدعه ونیرنگ امیر حبیب الله کلکانی را به شهادت رساند. اساس حاکمیت خود را بر استبداد سیاسی و فرهنگی گذاشت که پیگیری آن در عرصه ی زبان و ادب، توسط وزیر داخلی اش ، ناگفته پیداست . .در همین زمان بود که تحریکاتی در جهت تعمیم زبان پشتو و طرد زبان فارسی دری نه تنها از دوایر دولتی بلکه از موسسات تعلیمی و حتی خانه و بازار آغاز شد . که بعد ها در زمان پادشاهی ظاهر شاه از طریق نعیم خان و حلقات وابسته به آن دنبال گردید که تداوم این سیاست ها بعد ها در دوران حاکمیت تمامیت خواهانه ی امین ها و عمر ها و طالبان به ثمر می نشیند . از همین رو، دوران حاکمیت طالبا ن را دوران حاکمیت قبیله سالاران متأخر و زبان و فرهنگ ستیزان متحجر نام نهاده ایم . از همین رو توجه نویسنده کتاب را در چاپ بعدی به نکات زیر می خواهیم : نخست ، در بکار برد برخی از اصطلاحات چون: فیودالی، جمهوری، کمونیستی دقت لازم صورت نگرفته است . بهتر است در چاپ بعدی به این مورد توجه شود .نادرستی بکاربرد زبانزده ها زمانی برجسته می شود که ما در تقسیم، دوره هایی تاریخی این اصطلاحات را کنار هم بیاوریم .دو دیگر، برای نگارنده این مقالت روشن نشد که دسته بندی تاریخی آمده در این اثر، برکدام اصل واساس و نگرش تاریخ نگری استوار است.چرا که از جهان بینی ها و روش هایی مختلف به گونه ی مختلط استفاده شده است .گمان می کنم، این دومین عیب این اثر باشد .سه دیگر ،بحث زبان و ادبیات فارسی دری دراین اثر بهم آمیخته است . درست تر بود این دو پدیده ، سوا از هم، در یک دسته بندی به گونه ی مشخص تر و با در نظر داشت تیوری های مدرن مورد بحث قرار می گرفت. و چهارم این که در عنوان، کلمه زبان باید اضافه می شد. به این ترتیب :« تأثیر نظام های سیاسی واجتماعی افغانستان بر زبان و ادبیات دری » هر چند به درازی عنوان می افزاید .اگر از نکات تذکر یافته فوق به دیده اغماض بنگریم ؛ می ماند نکات قوت این اثر . بی هیچ مبالغه ی می توان گفت : این اثر از تعداد محدود آثاری است در این عرصه که پژوهشگر بدون غرض و مرض به داوری تأثیر نظام های سیاسی و اجتماعی افغانستان بر ادبیات دری پرداخته است . نکته قوت دیگر این اثر استفاده از بیشترین منابع است که پژوهشگر از آن در تحقیق این موضوع سود بسیار جسته است . نویسنده این کتاب نه تنها از منابع نوشتاری و مستند استقاده کرده بلکه با رجوع با صاحب نظران ، کمبود و تنگنا هایی پژوهش در این عرصه را جبران کرده است و از بیشترین دست اندر کاران در این گستره طالب یاری شده است که ثمره آن را در برگ های آخر کتاب می توان یافت. پایان سخن این که ، اگر محبت و حسن نظر جناب هادی پویان دوست فرهیخته و فرزانه ام نمی بود واین اثر را دراختیار نگارنده این مقالت قرار نمی داد . این نوشته هرگز بقلم نمی آمد ! |
|
|||
|
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
عبدالاحد (خالد) | 12.01.2018 - 10:28 | ||
سافت این کتاب را از کجا بدست آورده میتوانم؟ |
وحیدنوری | 28.02.2012 - 13:41 | ||
سلام خیلی خیلی خوب بود اگه معلومات بیشتر است بذارید مرس |