تروریسـت چه گونه آفریده میشـود؟ بخش دوم
۱۰ دلو (بهمن) ۱۳۹۳
نشر قسمت نخست نبشته ی ''تروريست چه گونه آفريده می شود ''، با واكنش هاي زيادی از جانب خواننده گان روبرو گرديد. هر چند بخشی از واكنش ها را اميدوار كننده یافتم، اما متأسفانه بيشترينه واكنش ها، خيلي ها مايوس كننده بودند.درست همين واكنش های دست دوم بود که مرا وادار به نوشتن قسمت دوم اين نبشته نمود .
اينك ميخواهم سخن های نا گفته را با شما خواننده گان گرامی در ميان بگذارم. در این راستا تلاش خواهم كرد با نوشتن اين متن پرسش های را پاسخ گو باشم .
مطلب اساسی و مغز سخن در بحث قبلي، آگاه ساختن كودكان و نوجوانان بود با چالش های تروريسم. همان آگاهی که درنتيجه اش، حفاظت ايشان در مقابل تروريسم درچارچوب خانواده ها و مكاتب ، دانشگاه ها و در مجموع جامعه ضمانتی می یابد .
من در پيوند به چه بايد كرد ها، طور پيشنهادی چند نكته را ذكر كرده بودم و انتظار و اميدم بر آن بود كه دوستان فرهيختهء من در پای اين نبشته پشنهادات سازنده ی را اضافه نمايند.
شوربختانه نه تنها اين كه برخی از خواننده گان پیشنهاد سازگاری را طرح نكردند، بلكه با ادعا های آتش برافروزی راستاي موضوع را به بی راهه كشيدند .
مي پذيرم كه موضوع متن خيلي وسيع و بحث آفرين است و بی گمان اين را هم قبول دارم كه هر انسان در پيوند به طرز انديشيدن خويش خودمختار است .اما با تمام اين همه موارد، با من هم نظر خواهيد بود، اگر بگويم كه ما در يكی از داغ ترين و حساس ترين روزگار تاريخ قرار داريم . در روزگاری كه اشتباه كوچك مان مي تواند خيلي گران تمام شود !
طور مثال يكی از هموطنان ما در بحث قبلي درپايان متن طور كامنت اين ادعا را نوشته بود :
" اسلام تروريسم است و تروريسم اسلام"!
حالا اگر از حقيقت نداشتن اين ادعاهم كه بگذريم ، به هموطنی كه اين ادعا را نمودند و سايركسانی كه دارندۀ چنين برداشت وانديشه استند، سزاوار آن است که بنويسم :
نه تنها چنين ادعا ها هيج دردی را درمان نمی كند، بل خود به ذات خودش آتش افروزی است در خرمن تشنهء روزگار . از مرز باور دور نخواهد بود كه اگر بگوييم با چنين رفتار تند و احساساتی، نه تنها خدمتی را براي یافتن نجات و رهایی از مصیبت تروريسم، انجام نداده ايم؛ بل عده ی زياد مسلمانان را خشم گين ساخته و خود سبب تقويت تروريسم خواهيم شد!
در اين پيوند مرا سخن فرزانهء ياد می آيد كه فرموده است:
'' ملتــی كه كتاب نمی خواند ، بايد تمام تاريخ را تجربه بكند ''
با تمام درد ناك بودنش بايد همه اعتراف بكنيم كه ما مردم افغانستان كتاب نخوانديم، تاريخ را هم كه خيلی تلخ تجربه نموديم، اما هزاران دريغ ، هنوز هم نياموختيم ، كه نياموختيم!
جنگ ، تباهی و بربادی چندين دهه و اين همه قتل و كشتار و انتحار، هنوز نتوانسته بر خشونت و خودكامه گی بسياري از انسانها ها نقطه فرجام بنشاند. هنوز هم بسياری مطلقاً گرويده ی افكار و انديشه ی خشونت آمیز پیشینه ی خود استند .
اگر دقت كنيم امروز جامعه ی ما كاملاً به دهان نهنگ زمان قرار دارد و با اندك غفلت بيشتر، بلعيده خواهد شد. اکنون بالاخره زمانی فر رسيده است كه با كفايت و درايت سخن بگوييم و عمل بكنيم،از همديگر بهتر وبا تحمل بشنويم و بيشتر مواضع وافکار همدیگردرك كنيم . زیرا تجربه ی تاريخ گذشته ی نه چندان دور به ما مياموزد، كه تند روی، جهالت و خودكامه گی های عده ی محدود انسانها می تواند سبب بد بختی كامل يك جامعه گردد.
در بحث قبلي نيز ياد آور شده بودم، اين ديگر معما نيست كه تروريسم جهانی ساخته ی دست كشور های قدرتمند جهان است.
شوربختانه اين را هم ميدانيم كه دولت سابق و هم دولت كنونی افغانستان گره گشای اين مصيبت نبودند و نيستند.
با تمام اين دانسته هاي خويش بازهم هريك از ما در برابر كودكي كه در حمله ی انتحاری جراحت می بردارد و با كمترين امكانات درمانی پا هايش قطعه مي شود .... مسؤوليت داريم!
اگر امروز كودكی به عمر ٩ ساله گی خودش را انتحار مي كند ، شايد اين عمل قدرت مندی گروه های تروريستی طالبان را تفسير نكند ، اما بي گمان غفلت ، بي مسؤوليتي و ناتوانی هريك ما را ثابت مي سازد.
براي مبارزه آگاهانه بر ضد تروريسم در گام نخست با هم بودن و همزبان بودن مان شرط است .
بياييد براي نجات زندگی انسانها، در اين راه ناهموار همزبان و هم گام شويم
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته