ما بیک دور باطل امید بسته ایم و قضایا را خوشبینانه تماشا میکنیم
۱۶ جدی (دی) ۱۳۹۳
هرچند حکومت وحدت ملی ازمیانۀ هزاران چالش وکشمکش، تقلبات گسترده و آشکارانتخابات، سربلند کرد و سرانجام برطبق برنامۀ قبلن تدوین شدۀ مقامات کاخ سفید، تشکل خودرا به عنوان حکومت وحدت ملی بازیافت، بهرحال مورد استقبال نسبی مردم قرارگرفت وامیدهای فراوانی را بسوی خود جلب نمود. زیرا مردمیکه درطول سیزده سال زیرسایۀ سنگین دولت خود کامۀ حامد کرزی وتیم تفوق طلب او به سختی نفس میکشید و آرزوی هرنوع خوشبختی وحقوق شهروندی راازآنها زایل ساخته بود، طبعن ایجاد حکومت نوپای وحدت ملی با اینهمه بوق وکرنا، تکانۀ آرزوهای نوینی، درجهت تغییرات بنیادی وتامین امنیت رادردلهای شان زنده ساخت وباهزاران امید واری، شاخصۀ حکومتداری این ائتلاف را بویژه در صد روزنخست، صد روزیکه آزمون سرخط کاری رئیس جمهور، درانظارملت به حساب می آمد، درانتظارنشستند.
آقای رئیس جمهورآنگونه که درکمپاین تبلیغاتی بمردم وعده سپرده بود دست به یک سلسله اقدامات ضربتی درازکرد که بیشترجنبۀ نمایشی داشت. نه بارسفرخالی ازدست آورد به کشورهای دور ونزدیک وپرداختن به شعارهای بلند بالا، مبنی برریشه کن سازی عاجل فساد دولتی، آوردن امنیت وحساب گیری ازمافیاهای زمین خواروسرانجام گذاشتن سنگ بنای یک دولت شایسته سالار را به رخ مردم به نمایش درآورد.
نخست ازهمه امرمجدد رسیده گی به پروندۀ اختلاس کابل بانک، منحیث بزرگترین فاجعۀ مالی درکشوررا صادرکرد تا ذهنیتهای داخل وخارج را به این اقدام خود مجاب سازد. مگرفرمانش نه تنها درنیمه راها بجائی نرسید، مافیاهای مفسد و چپاولگرکابل بانک برسرجای شان باقی ماندند ویا عدۀ فرارنمودند بلکه پای اصلی ترین عامل این فاجعه، یعنی آقای زاخیلوال که درکمپاین رئیس جمهورغنی ده ها ملیون دالررا ازپول بیت المال هزینه کرد وخزانۀ دولت راخالی ساخت، درین قضیه گرفتارآمد. کسیکه آقای غنی اورا درحکومت شایسته سالارخود، بحیث مشاورارشد مالی تعین کرد. گذشته ازان زاخیلوال بااستفاده ازصلاحیت مقام وزارت دارائی، فراردومتهم ، مسعود موسی غازی رئیس کابل بانک نو ومحب الله صافی رئیس بانک ملی راکه ده ها ملیون دالرکابل بانک را به سرقت برده وباید به زندان تحویل داده میشدند، زمینه سازی کرده وبرگشت آنهارا شخصاً تضمین کرده بود. چنانچه به این موضوع چند باردردادگاه استیناف نیز صراحت داده شدکه طبق قانون، تضمین کنندۀ مجرم باید زیرپیگرد محکمه قرارگیرد. اما جناب زاخیلوال که درسایۀ حمایت ولینعمتان داخلی وخارجی به راحت نفس میکشد یکبارهم درجلسات محکمۀ استیناف حضورپیدانکرد وسرانجام برپروندۀ تضمین او بمانند ده ها پروندۀ اختلاس ودزدی دیگرش سرپوش سربی گذاشته شد. زهی ! برشایسته سالاری نظامیکه در شروع کار، تهدابش بازهم بر تقلب و فریب خلق الله بنا یافته باشد.
آقای غنی پس از24 ساعت انتخابش بحیث رئیس جمهوربا شتابزده گی عجیبی توافقنامۀ امنیتی میان امریکا وافغانستان را آنهم بوسیلۀ آقای اتمرکه صرف چند ساعت پیش بصفت مشاورامنیت تعین گردیده بود، به امضا رساند بدون آنکه متن آنرا لااقل بخاطرروپوش حیثیت واعتبارملی ونمایش استقلالیت دولت خود، یکبارمرورمیکرد وبعد چند روزآنرا به امضا میرساند وبا این دپلوماسی نشان میداد که رئیس جمهورتازه نفس محمداشرف غنی احمدزی دست نشانده نیست بلکه او اراده وسرنوشت مردم خودرا بالاتر ازهرچیزدیگرارزش قایل است. مگرتوافقنامۀ امنیتی که امریکا بنابرضرورتمندی ستراتیژیکی خود، روی آن ماها پا فشاری داشت حال دریک فضائیکه، ولینعمت مغرور ازیکسو ودرمانده گان میدان عرصات ازجانب دیگرصف کشیده بودند، چشم بسته به امضا رسید ودرجزئیات آن دقتی صورت نگرفت که فشارروانی آن با پیش شرطی های خورد کننده اش، ازهمین اکنون چقدربرروحیۀ مردم اثرات منفی خودرا بجا گذاشته است، فشاری
که امریکا دربدیل هزینۀ کمکهای مالی خود به افغانستان آنهم بخاطرمنافع ستراتیژیکی خودش، بمثابه ابزارسیاست اشغالی ازان استفاده میکند که باید حکومت وحدت ملی را مطلقـن زیرسلطۀ سیاسی واقتصادی داشته باشد.
یک وقتی حامد کرزی گفته بود: « اکثریت مردم بیصرانه ازمن تقاضا دارند تا موافقتنامۀ امنیتی را با امریکا هرچه زود ترامضا کنم. بلی این یک مجبوریت است که باید به امضا برسد، اما درمقابل من هم عزت وسربلندی وامنیت مردم و کشورخودرا نیزدرنظردارم که باید دقیقاً درین توافقنامۀ امنیتی مرعی الاجرا باشد. شما وقتی به سخنانم اعتقاد پیدا میکنید که به مثل من اهداف امریکا را به تمام معنا درک کرده باشید ». بلی آقای کرزی با این اقدام جسورانه دربرابرامریکا خدا بیامرزی کفن کش قدیم را درتاریخ برای خود کمائی کرد، چیزیکه حضرت مجددی نیزدراستخارۀ خود به آن اشاره کرده بود.
امریکا وکشورهای ناتو هرکدام بنا برمنافع ملی خود، برداشتهای متفاوتی ازچگونگی دونظام برسرقدرت افغانستان به رهبری کرزی واینک اشرف غنی را، با خود دارند. ازان جائیکه حوادث تاریخی استیلا گران خارجی نشان میدهد، بهر اندازۀ که در برابرآنها دردفاع ازارزشهای ملی ایستاده گی عقلانی صورت گیرد بهمان اندازه آنها حرمت مقابل را پاس میدارند ولی در برابرافراد ضعیف وجاسوس که نتوانند حتا ازحیثیت خود بدفاع برخیزند، شدت برخورد کاری خارجیها تا سرحد تحقیرواهانت بالا میرود. این وضیعت بویژه درزمان روسها درقطعات نظامی بوضوح به مشاهده میرسید.
وامروزنیزدرمسئلۀ امضای توافقنامۀ امنیتی میان افغانستان وامریکا این حقیقت صراحت پیدا میکند که حامد کرزی با
آنهمه سماجت وکله شخی، اتوریتۀ سیاسی خود وکشوررا دربرابرامریکا به نحوی درخورتامل قرارداده بود، اما آقای غنی غیرمسوؤلانه ازروی آن گذشت ونتوانست ازین مرحلۀ آزمون ملی، با استقلالیت وتدبیرسیاسی مسوؤلانه سربلند کند. کشورهای امریکا وانگلیس هم دانستند که دروجود چنین یک شاگرد وفادارمیتوانند به ساده گی به اهداف خود در افغانستان نایل آیند.
روی همین سطحی نگریهای سیاسی رئیس جمهورغنی بود که امروزسرنوشت مردم افغانستان درکوران بی تفاوتی های امریکا ازیکسو،عدم ظرفیت رهبری حکومت وحدت ملی وکشمکش بخاطرتقسیم قدرت میان دوتیم ازسوی دیگر، ملتهب ترازگذشته ها، دریک سردرگمی هراس انگیز به گروگان درآمده است.
اگراتوریته وحرمتی ازجانب امریکائیان دربرابریک ملت بزرگ، اما مصیبت کشیده وبی پناه، درکارمیبود، اگررهبری کشورامروزظرفیت بلند سیاسی واعتبارمستقل ملی را باخود میداشت، مقامات پنتاگون هرگزبخود اجازه نمیداد تا سخنان غیرمسوؤلانه و حتا تکاندهنده یی درمورد تفقـد با طالبان وحمایت ازملاعمررا، مرجح ترنسبت به ادامۀ جنگ وبدبختی درافغانستان، اعلام دارند.
چندروز پیش صدای سخنگوی وزارت دفاع امریکا، بی محابا ازپنتاگون چنین بالا شد : آنعده رهبران طالبان راکه باعث تهدید ما نمیشوند هـدف قرارنمیدهیم.
وزارت دفاع امریکا میگوید اعتبار ازماه جنوری 2015 آن عده رهبران طالب به شمول ملا عمررا هدف قرارنخواهند داد که باعث تهدید مستقیم امریکا نمیشوند. این اظهارات را جان کریی سخنگوی وزارت دفاع امریکا طی صحبتی با خبرنگاران درواشنگتن ابراز داشته است.
دربرابرپرسشی که آیا نیروهای امریکا بعد ازسال 2014 برای دستگیری ملاعمرتلاش خواهند کرد یاخیر، سخنگو گفته است : پالیسی امریکا درجنگ جاری بعد از دوم جنوری سال 2015 تغییرمیکند. کسی فقط بخاطرعضویت طالبان هدف قرارداده نمیشود.
این حرکت کج دارومریزکاخ سپید شاید طالبان را تشویق کند تاعلیه امریکا ازمدارا کارگیرند اما ازسوی دیگرفشارجنگ وانتحاری را بالای مردم افغانستان شدت می بخشد. چقدرجای تاسف است که کشورامریکا با اینهمه مرارتهای تاریخی چهارده ساله اش درسرزمین افغانستان بازهم سرنوشت مردم آنرا بخاطراهداف سیاسی خود، فدای گل روی ملاعمر میسازد. یعنی هر مصیبت وویرانی که ازشبخون انتحار وانفجاراین گروه برملت ما تحمیل گردد، این پرابلم داخلی ما بوده وامریکا به آن کاری ندارد. اینست برایند امضای توافقنامۀ امنیتی میان امریکا وافغانستان که ازطرف آقای رئیس جمهورغنی، یکشبه به امضا رسید.
با الهام گیری ازین پالیسی امریکا، چندی پیش سرتاج عزیزمشاورامنیتی پاکستان نیز درسخنان مشابهی اظهار کرده بود
« طالبان افغان دشمن پاکستان نیستند ونباید هدف قرارگیرند »
حمیدگل که به پدرطالبان مشهوراست، نیز درگفتگوئی باروزنامۀ محلی « نیوسنترنشنل » اظهار داشته است که : « اگر نیروهای امریکائی درافغانستان باقی بمانند، حملات ادامه خواهد یافت وهیچ چیزنمیتواند آنرا متوقف سازد »
اما این تمام سخنان جنگ افروزانۀ سیاستمداران پاکستان ویاتغییرپالیسی امریکا درنبرد علیه تروریستان دهشت افگن با خاموشی مرگبارحکومت افغانستان استقبال میشود وآب ازآب تکان نمیخورد.
ازآنسوی دیگرآقای غنی بجای آنکه درراستای ایجاد یک نظام منسجم ومتحد، پا بند میبود اما برعکس شیرازۀ جکومت خودرا بدست خود، بسوی انارشی سوق داده وبا خودکامه گیهای غیرمتعارف، نماینده گان فوق العاده وبیشماری را در داخل وخارج ازکشور توظیف ساخته است تا امورکاری رابا صلاحیتهای نا محدود خود، بصفت فرمانروایان دست دوم ارگ، زیرفرمان داشته باشند. درحقیقت بااین تشکیلات پرشاخ وبر، جناب غنی احمدزی نهادهای موازی را آگاهانه دردرون دولت خودنهادینه میسازد، حرکتی که وظایف هرکدام ازین شحنه داران، با وظایف کاری والیان، وزرا، سفرا ونهادهای مستقل دراصطکاک خطرناک قرارگرفته ونهایتاً، نه تنها تشکل ریاست اجرائی را ازپا درخواهد آورد بلکه درمجموع سیستم حکومت داری به انقراض مواجه خواهد گردید.
آنگونه که اوضاع سیاسی میرساند آقای غنی درانتظارچراغ سبز طالبان، شب زنده دارمانده است تا روزنۀ صلحی به رویش بازکردد و « مخالفان سیاسی » خودرا درقدرت سهیم ببیند، بخاطرهمین انتظاری، تشکیل کابینه بیک کابوس نفرت بارعرض وجود کرده است.
آقای کرزی نیزتاآخرین روزهای عمرسیاسی خود به یاد این چراغ سبز، روزگارحسرت باری را تجربه کرد اما چیزی بدست نیاورد. ولی اینک آقای غنی ازان پا را فراترگذاشته دریک ادبیات لاطائل، نوع حکومت طالبانی را به تاکید گرفته وگفته است : « من خلیفۀ اسلامی هستم، خداوند خلافت این خاک را به ما داده است ».
القصـه که قصه اینچنین است
پندار که سـرکه انگبین است
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
عباس عباسی | 06.01.2015 - 07:57 | ||
جناب رووفی صاحب واقعیت ها را بیان نمودید تشکر |