استبداد خود ارادیت در سایۀ نظام ریاستی

۱۹ عقرب (آبان) ۱۳۹٣

درجوامع بحران زده ودولتهای فاسد بمانند افغانستان زمانیکه بی عدالتی، نا امنی وخودسریهای مافیائی یکی پیء دیگری  برگردۀ ملت فشار وارد کرده حیات سیاسی و اجتماعی را به تنزل وبد بختی مواجه میسازد، آنوقت خاموش نشستن وتن دادن درزیربار مصیبتهای بیکران، گناهیست بزرگ که قلب تاریخ را به تکان می آورد واینکه قدرتهای موازی به دولت وشبکه های اجنتوری وابسته به مافیاهای زمین خوارو مواد مخدر، بالاترازقانون فرمان میرانند سخنی است کاملاً بجا، امایگانه گزینه یی که دربرابراین تبه کاریها میتواند کارگرافتد، بسیج قیامهای مدنی وهمبستگی سراسری توده هاست تا بایک نیروی قوی ملی به بیعدالیهای روانکش خاتمه داده شود وهرشهروندی به حق مشروع خود نایل آید، درغیرآن برای تطبیق عدالت ودموکراسی ویا داعیۀ تساوی حقوق شهروندی، کمترجائی میتواند درجامعه باقی بماند، به ویژه این که اگرنظامی متمرکز، با شیوۀ خودکامۀ ریاستی دران کشورحکمفرما باشد. نظامی که قانونش سرنوشت مردم و مملکت رادرحیطۀ اختیاریک شخص ومحراق تصمیم گیری های او که ازارادۀ مردم فاصله دارد، واگذار میکند.

 

درسایۀ چنین نظام خود محوربود که ما اثربخشی آنرا در13 سال گذشته، باهمه تلخکامیها وفساد پروری هایش تجربه کردیم، گفتیم ونوشتیم وفریاد زدیم اما تا آخر، جرئت ریختن به خیابانها را پیدا نکردیم. 

واینک امروز درآستانۀ  نظام تازۀ دیگری که بازهم برشالودۀ همان ساختارریاستی استواراست ایستاده ایم. مگراینباردربرهۀ دیگری ازبیداری شعورورشد اذهان جامعۀ خود قرارگرفته ایم که دیگرمردم، بویژه مردمیکه به حقوق سیاسی وجایگاه مدنی شان درنظام نوپای وحدت ملی، سخت عدالت ستیزی، ناروائی وبی توجهی بکاررفته، به قسم  گذشته ها تماشاگر حوادث نخواهند بود، بلکه دربطن قضایای حیاتی، ازحقوق شهروندی وخواستگاه حوزۀ تمدنی خود به دفاع خواهند برخاست  وبرداعیۀ حقوقی خود، بمثابه میراث داران فرهنگ وتمدن این سرزمین، احتمالاً ازطریق یک اپوزیسیون فعال ونیرومند ملی، مهر حقیقت و پیروزی را برچسپ خواهند زد. زیرا ازهمین آغازکاردرترکیب حکومت وحدت ملی نقش برجستۀ تاجکها بکلی نادیده گرفته شده و حقوق سیاسی شان دریک بازی خطرناک به قربانگاه حوادث کشانده شده است.

اگرافراد انگشت شماری هم به نماینده گی ازتاجکها به دم ودستگاه تیم تحول چسپیده اند فقط روی عقده های خانواده گی  ویا بهره برداری سیاسی بوده که بخاطرمنافع شخصی، آنهم درپستهای سمبولیک وگذرا، نه تنهاهویت تباری خودرا به حراج سپرده اند بلکه به حوزۀ تمدنی خود، نقشه های شبخون دیگران را نیز هموارساخته اند.

 

 استبداد خود ارادیت، آنگونه که ازنامش پیداست، فقط ازبرکت همین ساختارنظام ریاستیست که عرصۀ تاخت و تاز خودسریهارا به شخص درجه یک  دولت وتیم او، فراهم میسازد وبه رئیس جمهوراجازه میدهد تا درراس ارکان ثلاثۀ دولت، سلطۀ نظام را به گردش درآورده واهداف سیاسی خودرا با دستان باز برگردۀ ملت تحمیل کند.

 

 ساختارنظام متمرکز ریاستی که با طراحی قصرسفید ایجاد گشت، بزرگترین نعمتی بود برای آقای کرزی که درطول  13 سال هرچه دلش خواست انجام داد وفریاد مظلومانۀ مردم ازپشت دیوارهای کانکریتی به گوش هیچ زمامداری نرسید وبخاطراینکه درحوزۀ قدرت بیزوالش رخنۀ وارد نگردد، نظریات حکومت پارلمانی راکه چندین بارازسوی نهادهای مدنی، سازمانهای اجتماعی واحزاب سیاسی مجددانه مطرح گردید، آقای کرزی آنرا تجزیۀ افغانستان استنباط میکرد.

 

اینک درحکومت وحدت ملی، نظر آقای غنی رئیس جمهورهم درمورد ساختارنظام، بمانند سلف گذشته اش برسیستم ریاستی اتکا دارد ونظام متمرکزرا که وزیرخارجۀ امریکا نیزدرسفردومی خود به افغانستان، بالای آن تاکید داشت، بهترین گزینه در راستای ادارۀ کشورتلقی میکند وتا جائیکه معلوم است کوچکترین انعطافی رامبنی براینکه وظایف چندی راکه متعلق به حکومت باشد، ازصلاحیتهای بی حدوحصرخودکم کند وآنرا به داکترعبدالله رئیس اجرائی واگذار کند، به ساده گی در دستورکاری خود قرار نخواهد داد.

همین اکنون اختلافات سیاسی وتناقضات لفظی میان این دورهبردولت، بصورت آشکاربالا گرفته است که به عقیدۀ آگاهان سیاسی آیندۀ این دولت رادرراستای  « وحدت ملی » مشکل آفرین خواهد ساخت. هنوزکه آغازکاراست آقای غنی درچند اقدام سریع وضربتی ویا نصب کدرهای معلوم الحال درراس پستهای کلیدی وبرخورد باپروندۀ رسوا وناتمام کابل بانک، چگونگی مذاکرات با طالبان ودیدارپشت درهای بسته باخادم حرمین شریفین، داکترعبدالله را آنگونه که درمتن توافقنامه حکومت وحدت ملی تذکاررفته، درجریان قرارنداده است. بناءً ازهمین نخستین جرقه های عدم هم آهنگی در امور دولت بوده که صداهای نارضایتی را ازدرون نظام برتابانده است.

بگونۀ مثال وقتی آقای غنی احمدزی، طالبان رامخالفین سیاسی خطاب کرد، گذشته ازان که درجامعه مدنی ورسانه ای واکنشها بالا گرفت وهرکس بنوبۀ خود ازبکاربرد واژۀ « مخالفین سیاسی » آنهم درتعریف طالبان آدم کش، بشدت ابراز تاسف ونگرانی نمودند،  داکترعبدالله نیزدریک واکنش صریح گفت : دولت باید ازدوست ودشمن تعریف مشخص داشته باشد. تا قوای مسلح کشوررا ازابهام کشیده، برروحیه وانگیزۀ آنها تاثیرات مثبت بجا گذارد.

یا وقتی آقای غنی درسفرنمایشی حج عمره، به عربستان سفرکرد، مذاکرات خصوصی یی پیرامون صلح و چگونگی انعطاف پذیری دولت دربرابرطالبان را، با پادشاه سعودی انجام داد همانگونه مخفی نگهداشته شد.  رازهای سربستۀ که انجنیرخان محمد، معاون داکتر

عبدالله ، شامل این هیات عالیرتبه را، دران راهی نبود. ازینرو بازهم این طرزبرخورد دوگانه، داکترعبدالله راوا داشت تادربرابر این جریان مرموز، واکنش خودرا اینگونه اعلام کند « گفتگوهای صلح نباید درپس درهای بسته انجام گیرد ».

منظورداکترعبدالله عدم هم آهنگی کاری میان او ورئیس جمهوربوده که درتصمیم گیریهای ارگ، پست ریاست اجرائی را بمثابه یک ارگان نوتشکیل دولت، هنوز بدست کم بحساب گرفته است.

هرچند اقدامات سریع وشتابان آقای غنی درراستای اصلاحات اداری وپیگیری پرونده های فساد، بویژه بررسی پروندۀ چپاولگران کابل بانک مورد استقبال گرم مردم قرارگرفت اما پیشترازان باید روی دکترین امنیتی کشورکه حیات وهستی مردم رادرخود گره زده است، برنامه ریزی عاجل ودقیق صورت میگرفت، درعین زمان حملات راکتی پاکستان بالای مردم بی پناه کنرباید درهمان شب امضای توافقنامۀ امنیتی کاملاً  قطع میگردید، حملات وحشتباری که تاهنوزکماکان در برابرچشمان ملت و دولت وحدت ملی، باران راکتها باهمه ابعاد دردناکش درولایت کنرادامه دارد.

 

 اقدام مهم وعاجل دیگراصلاح نظام  انتخاباتی بود که مردم بیصبرانه درانتظارآن بسرمیبرند تا عاملین تقلبات گسترده درانتخابات، ازروسای کمیسیونهای مستقل آغاز وتاکمیشنرانیکه سرانجام تقلب ودست بازیهای شان به خیانت ملی عرض وجود نمود، مورد محاکمه ومجازات قرارگیرند همانگونه که داکترعبدالله درمورد اصلاح وتغییرات کمیسیونهای جعل کاردراسرع زمان، چندین باربه مردم وعده سپرده است.

اما رئیس جمهورغنی بنابرتعلقات تنگاتنگی که باروسا وکمیشنرهای این دونهاد دارد تاحال نه تنها ازتعیین ضرب الاجل های تند خود، به حریم مقدس کمیسیونها، خودداری کرده است بلکه قرارمعلوم، به پاسداری ازخدمات هریک آنها بشمول امرخیلها، هوتکها وسعادت ها، چوکیهای بلندی درداخل وخارج ازکشور درنظرگرفته شده است، آنگونه که کرزی به شخص گمنامی بنام داوؤدعلی نجفی که خدمت تقلب رابرایش انجام داده بود پست وزارت ترانسپورت راحاتم بخشی کرد

 

دراقدامات شتابزدۀ آقای غنی فقط قف هاست که ازروی آب جمع میشود اما آبهای گندیده هنوزازبستر13 سالۀ خود تکانی نخورده است.

ازضرب الاجل ده روزۀ آقای غنی درمورد حاضرساختن حدود پنجاه تن ازبدهکاران کابل بانک بالاترازیکماه میگذرد بجزازهفت نفربدهکارکوچک، دیگران همه یافرارکرده ویا درکابل موجوداند ولی قدرت آنها که وابسته به مافیاهای بزرگ است ویا درکمپاین رئیس جمهوردالرداده اند وسروسینه سائیده اند، درخط قرمزخود ایستاده اند.  ازجمله  آقای داوی با قرضداری 37 ملیون دالرکه خانمش شکریه بارکزی عضو پارلمان ویکی ازمبلغان سرسخت کمپاین اشرف غنی بود، تاحال حاضرنگردیده تا بدهکاری خودرا تصفیه نماید. ازهمنیرو رئیس جمهورناگزیر گشته دربرابر این همه ارادتمندان سیاسی خود، ازسیاست مصلحت و مدارا کاربگیرد. واما معلوم نیست دردولت جدید که تعهدات قاطع به مردم داده شده است، چه زمانی تابوی خط قرمزمصلحتها شکسته خواهد شد وآقای غنی چگونه خواهد توانست ازین آزمون بزرگ ملی سربلند بدرآید.

کارمندان کهنه کارومعامله گردستگاه قضائی ودادستان کل، با همه ثروتهای داخل وخارج، که درهمین تازه گیها در رسانه ها درزکرد، بدون تغییردروظایف خود ادامه میدهند و امروزهم بهرنحوی که بخواهند پرونده های ملیون دالری فساد کابل بانک را بدستان خود  زیرورومیکنند و سخنگوی دادستانی هم آنگونه پرده های تقدس را برروی پرونده ها هموارمیکند که گفتی هرقضیه با قضاوت فرشته گان آسمانی مهروتسجیل گردیده است.

ازآنسو آقای هوتک معاون کمیسیون انتخابات، هشدارمیدهد که هیچ قدرتی اعضای کمیسیون رابرکنارساخته نمیتواند.

وجناب سعادت رئیس کمیسیون بررسی شکایات انتخاباتی که هنوزهویتش برملا نیست وبجای آنکه بخاطر حمایت از

تقلبات گستردۀ انتخاباتی، کارش به استیضاح ومحکمه کشانده شود، بالحننی که گفتی ازیک قدرت کلان مافیائی سرچشمه میگیرد،  اعلام میدارد : « تشکیل جکومت وحدت ملی غیرقانونی است ».

طبعن این همه سخنان تند وغیرمسوؤلانه علیه داکترعبدلله سازمان داده میشود تا موقف وی را دردولت وحدت ملی کم رنگ ومتزلزل جلوه دهند.

 ازآنسوی دیگر آقای رئیس جمهورکه اینهمه خود سریها ووحدت شکنی های افراد کمیسیونها را می بیند ومیشنود اما عجب است که بازهم در برابر آن هیچ حرفی ندارد وخاموشی اختیارمیکند.

بناءً ، علیرغم تلاشهای پیگیروضربتی جناب رئیس جمهور، یک سردرگمی وخلاء هم آهنگی چه دردرون دولت وچه درجامعه بوضوح احساس میگردد. آقای غنی ذهن خود و ملت را بامسایلی مشغول داشته است که ازمتن آن اگرازیکسو احساس اصلاحات، رسیده گی به فساد وضروریات مبرم مردم انعکاس دارد، ولی ازسوی دیگربا این شتابزده گی آنهم بدون  تغییرات کدری ونبود الویتهای کاری که « خانه ازپای بست ویران است » ، هنوزتعیین کابینه درجو دو فضای جنجالی نفس میکشد و شرایط امنیتی به وخامت میگراید، نشود خدای ناخواسته فرمانها وضرب الاجلها، کارائی زمانی خودرا بمانند کابل بانک ازدست دهد وآنوقت دیگراعتبار دولت وحدت ملی دراذهان مردم به سقوط مواجه گردد.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



مهندس خلیل الله رؤوفی