حامد کرزی؛ سیاستباز زیرک و سیاستمدار ضعیف
۷ میزان (مهر) ۱۳۹٣
حامد کرزی که هفتۀ آینده، قدرت سیاسی را به جانشین خود منتقل می سازد، یکی از نادرترین و کم نظیر ترین زمامدار سیاستباز، اما بردبار و متحمل، در بازی های پیچیدۀ سیاسی افغانستان شمرده می شود؛ و به همان حد، یکی از ضعیف ترین سیاست مداران و حاکمان تاریخ معاصر افغانستان در مدیریتِ نظام سیاسی و دولتی.
کرزی در حالی زمامداری و ریاست جمهوری را پس از سیزده سال ترک می کند که یکی از فاسد ترین دولت های جهان را برای زمام داران و دولتِ پس از خود به میراث می گذارد.
احراز قدرت در فضای بی قدرتی:
حامدکرزی در قوس 1380(دسمبر2001) از ارزگان و قندهار با پرواز یک هواپیمای نظامی امریکا پس از آنکه در اجلاس بن بریاست ادارۀ موقت تعین شد، وارد فرودگاه بگرام گردید. کرزی هیچ محافظ مسلح از ارزگان و قندهار با خود نداشت و همچون یک آدم سادۀ دهاتی با پتوی(چادر) که اطراف بدنش پیچیده بود، در فرودگاه بگرام با محمدقسیم فهیم، محمدیونس قانونی و .... که در استقبالش صف کشیده بودند، مصافحه کرد. جانشین احمدشاه مسعود(محمدقسیم فهیم) برای حفاظت وی قطعۀ محافظان احمدشاه مسعود بنام قطعه کماندو را به نگهداری اش گماشت.
وقتی حامد کرزی در اول جدی1380(22دسمبر2001)قدرت را از استاد برهان الدین ربانی رئیس دولت اسلامی تسلیم شد، در انحصار رهبران و فرماندهان جبهه مخالف طالبان قرار داشت و در همه چیز دست نگر آنها بود.
جانشینان احمدشاه مسعود که پایتخت را در کنترول خود داشتند و در توهم ایجاد رابطۀ نزدیک با امریکایی ها به سر می بردند، حامدکرزی را در ریاست دولت که فاقد قدرت نظامی و تجربۀ رهبری در دولت می پنداشتند، شریک و متحد دایمی خود در حکومت می شمردند و حتا با او در صدد تشکیل حزب سیاسی مشترک بودند تا بقای خود را در قدرت تضمین کنند. اما کرزی تضعیف و راندن آنها را از انحصار نظامی و سیاسی قدرت در پایتخت مستلزم مشروعیت و مقبولیت حکومت خویش در سطح داخلی و بین المللی تلقی میکرد.
گزینش کرزی بریاست حکومت مؤقت و یا رهبری دولت برای امریکایی ها و انگلیس ها و پاکستان به هویت پشتونی وی برمیگشت تا هم جامعه پشتون و هم طالبان از انتقال و تفویض رهبری دولت به پشتونها راضی و قانع شوند. اما موقعییت حامد کرزی در دورۀ مؤقت، او را بیشتر دست نشاندۀ فرماندهان جبهه مخالف طالبان و نیروهای امریکایی و غربی وانمود میکرد.
از زیردستی تا زبر دستی در کرسی زمام داری:
کرزی که در واقع زمام داری خود را از حالت زیر دستی و دستنگری به جبهۀ متحد به خصوص جانشینان احمدشاه مسعود آغاز کرد، متدرجاً موقعییت خود را تغیرداد و به زمام دار زبردست در کرسی اقتدار تبدیل شد. او نه تنها فرماندهان جبهه مخالف طالبان را از میدان قدرت به زیر کشید، بلکه بسیاری از رهبران تنظیم های اسلامی- جهادی را در حیطۀ نفوذ خود قرار داد و عملکرد آنها را مهار کرد.
حامدکرزی در دورۀ انتقالی، اقتدار نظامی و سیاسی جبهه متحد به خصوص جانشینان احمدشاه مسعود را تضعیف کرد و در لویه جرگه قانون اساسی عنان و کنترول امور و تحولات سیاسی را بدست گرفت. او قانون اساسی را مطابق تمایل و خواست خود مبنی بر نظام ریاستی متمرکز و مقتدر، تدوین و تصویب کرد. در اولین دور ریاست جمهوری خود محمدقسیم فهیم را از معاونیت و وزارت دفاع کنار زد. اندکی بعد به عزل داکتر عبدالله از وزارت خارجه پرداخت. در حالی که استاد ربانی رهبر جمعیت اسلامی در دور اول ریاست جمهوری حمایت خود را از نامزدی کرزی اعلان کرد و در حالی که رئیس جمهور کرزی احمدضیاءمسعود را بجای محمدقسیم فهیم معاون اول خود برگزید، اما در در این دور هیچ فرد مورد نظر آنها را وارد کابینه نساخت.
مؤفقیت و مهارت دیگر رئیس جمهور کرزی در تضعیف جبهه مخالف طالبان، به خصوص تضعیف جمعیت اسلامی، جداسازی و تجزیه در درون آنها بود. در سایۀ این سیاست، شمالی در برابر پنجشیر قرار گرفت، اسماعیل خان از حکومت هرات برکنار شد و افراد زیادی در درون جمعیت با ادعای رهبری و گروه های متعدد بوجود آمد. بسیاری از این افراد و گروه های متشتت جمعیت اسلامی و جبهه پیشین مخالف طالبان در تحت نفوذ رئیس جمهور کرزی قرار گرفتند و در دسترسی به کرسی های دولتی دست نگر او شدند.
هرچند از میان تمام رهبران تنظیم های جهادی، گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی در بیرون از حکومت کرزی و در مخالفت با او قرار گرفت، اما رئیس جمهور کرزی اکثریت قوماندانان و اعضای شورای اجرایی حزب مذکور را وارد حکومت ساخت و حزب اسلامی را جدا از رهبری حکمتیار در کابل شکل داد.
رئیس جمهور کرزی در دور دوم ریاست جمهوری با مؤفقیتِ بیشتر عمل کرد. او رهبران احزاب را در کنترول خود آورد، بدون آنکه به آنها امتیاز قابل ملاحظه دهد. وی استادبرهان الدین ربانی رهبرجمعیت اسلامی که اقتدارسیاسی او را با حمایت از دکترعبدالله به چالش کشاند پس از انتخابات در جهت استحکام پایه های قدرت خود بکارگرفت به حدی که او را در این جهت قربانی کرد. حمایت عبدالرشید دوستم و حاجی محمدمحقق را در دومین انتخابات ریاست جمهوری بدست آورد، اما پس از پیروزی در انتخابات خواستهای آنها را علی رغم تعهدات کتبی برآورده نساخت.
رئیس جمهور کرزی در صدد جذب طالبان به دولت و صلح با آنها برآمد. او در تمام دوره های متوالی حکومتش تلاش کرد تا اعتماد طالبان را جلب کند. او طالبان را پیوسته برادر می خواند و آنها را فرزندان افغانستان خطاب میکرد. اما تحریک طالبان در تمام سالهای حکومت کرزی، او را وابسته و دست نشاندۀ امریکا می پنداشتند و به تمام خواست های وی پاسخ منفی ارائه میکردند. علی رغم آن، رئیس جمهور کرزی مؤفق شد با برخی از رهبران و فرماندهان طالبان رابطه ایجاد کند.
سیاستباز پیروز و سیاستمدار ناکام:
حامدکرزی در بازی های سیاسی و مهار افراد و گروه های مختلف مدعی قدرت از زوایای سیاسی، مذهبی، قومی و زبانی در افغانستان یکی از زمام داران مؤفق بود؛ اما در ایجاد دولت و حکومت موثر و پاسخگو و مدیریت سالم، با ضعف و ناکامی نمایان شد. ترویج و گسترش رشوت، تبعیض قومی، مذهبی و زبانی، بیعدالتی، نیپوتیزم(خویش خواری) و غارتگری در سالهای ریاست او بر دولت بیشتر از هر دولت در تاریخ معاصر افغانستان است. دولتِ تحت ریاست وی مبتنی بر ارزیابی سازمان شفافیت بین المللی (Transparency International) در میان بیش از 174کشور، و در کنار سومالیا و کوریای شمالی در صدر فاسد ترین حکومت ها قرار گرفت.
عمق وگستردگی فساد در دولتِ تحت ریاست رئیس جمهور کرزی از پژوهش مشترک سازمان ملل متحد و اداره عالی مبارزه با فساد اداری افغانستان در پایان سال2012عیسوی(1391)آشکار میشود که آمار پرداخت رشوت مردم به نهادهای دولتی چهارملیارد دالر بود. پرداخت رشوت در این سال چهل درصد بیشتر از سال 2009عیسوی افزایش داشت. و میزان پرداخت رشوت در سال 2009دو برابر سال 2006عیسوی بود. مقدار پول رشوت از یک ملیارد دالر در سال2006به 2،5ملیارد دالر در سال 2010و به چهار ملیارد دالر در سال2012افزایش یافت.
بازی با دموکراسی:
یکی از بازی های کرزی در سیاست بازی های او، بازی با دموکراسی بود. در حالی که کرزی ظاهراً از زمام داران مامور دموکراسی در افغانستان شمرده می شد و از نام و آدرس دموکراسی در پروسۀ انتخابات، بریاست جمهوری افغانستان رسید، اما در عمل، راه را بروی دموکراسی بست.
از نشانه های بسیار خوب دوران کرزی برای دموکراسی در افغانستان، آزادی بیان و مطبوعات و تدویر انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری بود. اما تبعات و ثمرۀ آزادی بیان که در کشورهای دارای نظام دموکراسی، اثرگذاری عمیق و گسترده بروی سلامت و پاسخگویی اداره و مدیریت دولت است، در دولتِ تحت ریاست کرزی به ظهور نرسید. انتخابات که در تمام دوره ها و مراحلش همراه با جعل و تقلب برگزار شد و نهاد های برگزار کنندۀ آن خود، در نقش جعل کاران و متقلبین انتخاباتی به ویژه در انتخابات اخیر ظاهر شدند.
حامدکرزی در واقع و در عمل، به دموکراسی و ارزش ها و روش های آن وقعی نگذاشت. او خود را در نقش شاه، و احزاب سیاسی، نهاد های مدنی و رهبران و شخصیت های سیاسی جامعه را در نقش خوانین و "مُشران"(بزرگان)جامعۀ سنتی قبیله ای می دید و با شیوۀ ارباب رعیتی، در سیاست، اداره و مدیریت کشور عمل می کرد. از این جهت وی به تقویت احزاب سیاسی اعتنایی نکرد و اعتقادی به آن نداشت. در سایۀ چنین بی اعتنایی و بی باوری، قانون انتخابات نه با سیستم تناسبی و حتی مختلط، بلکه با نظام اکثریتی، تدوین و تصویب شد تا از نقش و تقویت احزاب سیاسی در افغانستان جلوگیری شود و جامعه، همچنان سنتی، ارباب رعیتی و قبیله ای باقی بماند. آخرین نقش کرزی در این مورد در انتخابات اخیر ریاست جمهوری و میانجگیری او با امضای توافق نامۀ سیاسی میان عبدالله عبدالله و اشرف غنی احمدزی نمایش یافت.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
صبغت الله حکیمیار | 26.06.2015 - 11:36 | ||
سپاسمند تان! خیلی هم حق گرایانه و جامع بود اگر راه برون رفت و رهایی از این انحصار گرایی ( از هر نوع: قومی، مذهبی، زبانی، سمتی) را پیشنهاد میکردید جامع تر میشد چون نقش روشنفکران، خبره ها،دانشوران و نخبه هایی جامعه علاوه بر اسیب شناسی، و نقد بی کفایتی رهبران، دولت داران، و تکه داران خویشتن خور گزینه سازی و راه سازی است که جامعه از قدم اول ( اسیب شناسی،کاستی نمایی، مرض شناسی) با بهر گیری نسخه مفید و راه گشا قدم دوم را برادرند و نقاط ضعف را اصلاح کنند تا جامعه، دولت و نظام سامان مند و ایده ال ببار بیاید |