از پاداش استخاره گری، تا مجازات بغاوتگری
۲۰ سنبله (شهریور) ۱۳۹٣
هژدهم سنبله 1380 خورشیدی (نهم سپتمبر2001/ م ) مصادف است با روزیکه افغانستان برای نخستین بار شاهد انجام یک عمل انتحاری بود .درهمین روز دوتن ازترورستها در ظاهر با عنوان ژورنالیست و از آدرس القاعده ، با انجام عمل انتحاری خود ، قوماندان عمومی نیروهای مقاومت افغانستان علیه پاکستان و سازمانهای تروریستی جهانی ، احمد شاه را در خواجه بها والدین ولایت تخار بشهادت رساندند. اینکه در سازماندهی این عمل غیر انسانی و اسلامی چه دستهای بیرونی و داخلی شریک بوده اند ؟ چگونه ترورستان خود را به مسعود رساندند؟ چرا یکتن از آنها که بعد از انجام عمل انتحار کاملآ سلامت بوده ، بجای اینکه دستگیرو زندانی شود تا در آینده و در نتیجه بازجوئی از آن ، جریان طرح ، تدوین و تطبیق پلان ترور احمدشاه مسعود روشن گردد ، موصوف به قتل میرسد ؟ اینکه چرا جامعه جهانی نه تنها قضیه را دنبال نکرد ، بلکه دو نفریکه در پیوند به این حادثه در لندن دستگیر شدند ، نیز آزاد گردیدند؟ در داخل افغانستان هم که تقریبآ تمام هسته مرکزی شورای نظار در کابینه و سایر مقامات و پستهای مهم ملکی / نظامی حضور داشتند ، چرا یک بار هم که شده بود در ارتباط با این حادثه صدای خود را بلند نکردند؟ و دهها چرا دیگر ، مورد بحث این چند سطر مختصر نیست.
ازچندسال است که یک هفته درماه سنبله با ختم های قرانکریم و تدویر محافل سرکاری و مردمی تحت عنوان " هفته شهید " به تجلیل گرفته میشود و روز 18 سنبله که مصادف است با روز وقوع حادثه ترور شهید مسعود ، که برایش لقب قهرمان ملی اعطا گردیده ، درتقویم رسمی افغانستان تعطیل عمومی است . همه ساله ازین روز طی مراسم خاص و بااشتراک رهبران رده های بالائی قوای سه گانه کشور ، سران و قوماندانان بیکاره و باکاره ای جهادی و تعدادی هم از اقشار جامعه تجلیل بعمل می آید. آخرین مجلس یاد و بود ازین روز که شاهدش بودیم ، دیروز 18 سنبله 1393 خورشیدی و در خیمه جرگه ها برگزار شده بود. ریس جمهور ، بعضی از رهبران جهادی ، روسائی مجلسین شورای ملی ، اعضای کابینه ... خلاصه تالار جرگه ها از اتباع خودی و بیگانه مالا مال بود. بسیار جالب بود که صبغت الله مجددی ، کسیکه سال پارخود را به مهاجرت خود خوانده تبعید کرده بود نیز حضور داشت. این پدر خوانده ، رهبر سیاسی ، پیشوائی جهادی و قائد مذهبی آقای کرزی با لباس سراپا سفید درصف نخست مجلس آرام لمیده ، گاه گاهی به پسر دست بوسک اش حامد کرزی نیز نیم نگاهی می انداخت، اما دل غافل اش از قصور خوانیهای بچه خوانده اش کرزی صاحب که با خودش میگفت " آنطور میکشمت که خونت نریزد " بیخبر بود.
درمورد پیشینه تاریخی خانواده مجددی ها و اینکه آنها بعد از آمدن به جغرافیای افغانستان کنونی چه کارهای مثبت و منفی ، بخصوص دو دهه اول سده بیستم انجام داده اند، بحث نمیشود.مردم افغانستان تاریخ دوره معاصر وطن شانرا خوب میدانند.
بحث این نوشته بیشتردرمورد کلمات " مکافات " " مجازات " درادبیات اداری افغانستان میچرخد ، که انجام کارهای خوب مکافات و کارهای خراب مجازات داشتند.
بدون تردید آقای صبغت الله مجددی نه تنها از وقت شناس ترین شخصیتها در معادلات مهم سیاسی داخل کشور بشمار میرفت ، بلکه در سطح منطقه نیز از شخصیت های مطرح محسوب میشد. آقای مجددی با استخاره ای سیاسی اش در سال 1388 ( 2009- م ) فرزند خوانده ای وفادارش محترم حامد کرزی را بمقام ریاست جمهوری رساند و پاداش های کلان اقتصادی ، سیاسی ، اداری و و و ، حاصل داشت. این کار کشته عرصه( سیا) ست در نا سیاستگاه افغانستان نباید " مجازات " بغاوتگری ، آنچه را او در جریان کار جلسه اختتامیه جرگه مشورتی سال پار انجام داد ، فراموش میکرد. مجددی باید میدانست که مخالفت با کرزی و ایستاده شدن در برابر تصامیم و خواسته های قلبی او ، در حقیقت بمعنائی سر برسنگ و صخره کوبیدن است. کرزی خیلی با خونسردی و برنامه ریزی شده ، اکثریت حریفان خود را از سر راهش برداشته است. مجددی باید از به چت ( سقف خانه ) چسپاندن مغزهای شهید استاد برهان الدین ربانی که بدست برادران ناراضی آقای حامد کرزی ، درست بعد از آنکه در جلسه علمای اسلامی منعقده تهران طالبان را " وحشی " خوانده و اظهار داشته بود که با این " جانیان نا مسلمان " رسیدن به یک صلح ممکن نیست ، طرف غضب قرار گرفت و به بهانه حضور یک عضو مهم صلح طالبان از شورای کویته در کابل ، بکشور خواسته شد و آن به اصطلاح قاصد صلح بخدمت اش رسید. مجددی باید از آن حادثه می آموخت، که نیاموخت . ( دیروزاستاد سیاف با جرئت بیان داشت ، تروریستها در موتر های شیشه سیاه ای تعدادی از اراکین عا لیرتبه دولتی تا محل انجام عمل انتحاری آورده شده و میشوند ) « خوانندگان درجریان اند شخصیکه برهان الدین ربانی را در مهمانخانه اش با انجام عمل انتحاری به شهادت رساند ، با موتر شیشه سیاه معصوم استانکزی منشی شورای صلح به مهمانخانه استاد ربانی برده شده بود. بدون شک اشاره سیاف به این موضوع و حوادث شبیه آن بود. » آقای مجددی نباید فراموش میکرد که افغانستان سرزمین شاگردان بی وفا است. عدم تمکین نمکین استاد به شاگرد ، فاجعه آفرین است. ( داستان شاگرد بیوفا "حفیظ الله امین" و استاد وفادارش " نور محمد تره کی" هنوز در اذهان زنده است. ) جناب مجددی صاحب که یاد و خاطره استخاره سیاسی سال 1388 و پاداش هائیرا که از آن بابت بدست آورده بود بیاد داشت . اما نباید شعبده بازیهایرا که جهت تحقق یا به پیروزی رساندن کودتا سفید علیه رئیس جمهور کرزی در جریان تدویر جرگه مشورتی سال گذشته را نیز از یاد نمی برد. کرزی آنهمه تلاشهای مجددی بدستور بیگانگان را که در جرگه مشورتی سازماندهی کرده و باعث آبرو ریزی کرزی گردید ، نه تنها از یاد نبرده بود، بلکه از همان روز بفکرگرفتن انتقام بر آمد . مجددی ، در سطح ملی وبین المللی ، درحالیکه ازداخل خیمه لویه جرگه ، تا شاخ افریقا، از استرالیا تا امریکا ، ازچین و ایران و پاکستان تا شمال کره خاکی ، صدها هزار بیننده بشکل زنده جریان کار روز اخیر جرگه سال گذشته را تماشا میکردند و مجددی در تلاش تحقق کودتا سفید علیه کرزی بود و هردو پا را دریک موزه نموده و فریاد میزد که امضا کن ، امضا کن ، او برادر حالا امضا کن ..... ، کرزی را خرد میساخت، امسال در همان خیمه و از پشت همان تربیون، و بهمان شکل که در چهار دانگ جهان بیننده ها جریان محفل تجلیل از سالزاد شهادت مسعود را تماشا میکردند ، انتقام گرفت . سال پار مردم به حرفهای کرزی که اسرار داشت معاهده را امضا نمیکنم تا این و آن خواسته ام بر آورده نشود ، حد اقل گوش میدادند . برعکس ، امسال آنهمه خلق الله ای حاضر در تالار نه تنها به حرفهای مجددی گوش ندادند ، بلکه با سر و صدا و ... گفتن ها ، اصلآ به مجددی اجازه صحبت کردن را نیز ندادند.کرزی صاحب که بعد ازیکسال به مقصد اش ، یعنی گرفتن انتقام نایل آمده بود، خرسند بود. اما این همه آبرو ریزیها چگونه سازمان داده شده بود ؟ به نقل از منابع تدویر کننده ئی محفل یاد بود، طبق برنامه ای از قبل تنظیم شده ، قطعآ قرار نبوده تا جناب آقای مجددی درین محفل صحبت نماید. مگرکرزی خیلی برنامه ریزی شده و خونسرد با کمال و جمال و احترام ،بر عکس پروگرام و برنامه مجلس ، هدایت میدهد تا به مجددی صاحب وقت سخنرانی داده شود. به همین بهانه پای مجددی را عقب تربیون می کشاند.درست جائیکه پارسال آبروی کرزی را ریختانده بود . عده ئی از افراد دستوری آن کردند که ما تماشاگران تلویزیونها و حاضران مجلس دیدیم. بدون تردید کرزی خوب میدانست که فقط صدای چند نفری محدود میتواند نقش کبرت را در پطرول احساسات کسانیکه از استخاره سیاسی امسال مجددی به نفع داکتر اشرفغنی احمد زی که بدون تردید مانند استخاره سال 1388 مجددی در ماورای ابحار شکل گرفته بود ، بازی نموده و سبب آن شود تا آبروی او را به زمین بریزانند. کرزی بعد از یک سال انتقام گرفت.او دیروز با یک تیر چندین فاخته شکار کرد. از جمله به آقای احمدزی نشان داد که تو هم مانند استخاره گرت مورد تنفر مردم قرار داری. در طرف مقابل ، به داکتر عبدالله هم پیام داد ، تو که بر هوادارانت حاکم نیستی ، چطور میتوانی کشور را رهبری کنی؟ و حرفها و پیامهای بیشتر ازین.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
کریم بیرنگ | 13.09.2014 - 08:42 | ||
خواب سیاسی تعبیروعکس العمل سیاسسی دارد |