کابل و کابلیان در سایه انتخابات جنجالی سال ۱۳۹۳
۲ سنبله (شهریور) ۱۳۹٣
کابل شهری زیبایی است که مردمش همانند آفتابش گرم و دلپذیر و سرشار از صفا و صمیمیت هستند. اما جمیعت چند میلیونی، جاده های مزدحم، ترافیک سنگین و بی رویه، آرامش این شهر را تا اندازه ی ربوده است. اختلاف طبقاتی اکثریت نیازمند و اقلیت بی نیاز و فارغ بال از سودای دیگران به وضوح در این شهر جلوه گر است. در گوشه ای از شهر خانه های مجلل و چند صد هزار دالری و در گوشه های دیگر آن، خانه های بی نقشه، بهم چسپیده و با کوچه های پیچ در پیچی اعمار شده که بیانگر تفاوت طبقاتی در جامعه است.
شهر کابل با آن که جمعیتی انبوهی را در خود جا داده است، به جز از چند پارک محدود و دور از هم، فاقد پارک های تفریحی، میدان های ورزشی و محلات مناسب برای سرگرمی مردم این شهر شده است.
در یکی از شب های پر ستاره کابل که از محلی عبور می کردم صحنه ی جالب ولی متفاوت از دیگر نقاط این جهان توجه ام را بخود جلب کرد؛ جوانانی را دیدم که در سرک اسفالت شده نه چندان وسیع در حالی که از چهار عدد سنگ "گول فوتبال" درست کرده بودند، بسیار با شوق و علاقه به بازی فوتبال مشغول بودند. این نمونه ای کوچکی است از غفلت حاکمان غافل ما که با وجود سرازیر شدن ملیاردها دالر، در این سالهای طلایی زمامداری خود نتوانسته اند حد اقل چند پارک و میدان ورزشی در نقاط مختلف پایتخت کشور اعمار نمایند. غصب زمین های دولتی و ساحات سبز توسط مافیای قدرتمند نظام و ساخت و ساز خارج از ماستر پلان شهری از جمله مواردی است که از یکسو فضای شهر کابل را آلوده و غیر صحی کرده و از دیگر سو مردم به ویژه جوانان را از مشغولیت های ورزشی و تنفس در فضای پاک وسالم محروم ساخته است.
اکنون، بن بست در پروسه انتخابات سوم ریاست جمهوری رنگ و رخسار کابل، مرکز سیاسی و اقتصادی کشور که کوه های بلند قامتش نماد غرور و سر بلندی مردم و کشور است، را غبار آلود و پریشان کرده است. اوضاع مبهم سیاسی که با بیم و اضطراب از آینده همراه است، اقتصاد کشور را دچار نوسان و رکود کرده است. تاجر، دوکاندار، کسبه کار و همه از بیکاری و وضعیت اسف بار اقتصادی می نالند و گوش هایشان هر لحظه در انتظار خبر خوشی است؛ اما از خبر خوش، خبری نیست، اخبار از زد و بند و چانه زنی های سیاسی که روح و روان مردم را می آزارد حکایت دارد.
مراکز خرید و فروش از پایین ترین امتعه تا بالا ترین آن بی رونق شده و مردم در انتظار اند که چه پیش می آید. نرخ خانه، زمین و خودرو (موتر) و... سقوط کرده و نرخ بیکاری در حال افزایش است. خروج انجو های خارجی، فرار سرمایه و سرمایه دار از کشور دست به دست هم داده، رنگ و رخسار مردم را خسته و پریشان ساخته است.
تجمع مزدورکاران جوان و مسن که با توقف در ساخت و ساز مسکن و سرمایه گذاری در کشور بوجود آمده، سرسام آور است. افزایش کودکان دست فروش و گدایان حرفه ای بشکل رقت باری در گوشه کنار شهر، خبر از وضعیت بد اقتصادی خانوداده ها در جامعه می دهد که در اثر بی توجهی مقامات مسوول شکل گرفته و در حال گسترش است.
هرچند، بیکاری در کشور در این سالهای اخیر کماکان وجود داشته است؛ ولی بن بست در پروسه انتخابات ریاست جمهوری که رکود اقتصادی و کساد در بازار کار را تشدید کرده، حالا با شدت بیشتری عرض اندام کرده است. نارسایی و عدم توجه در پی ریزی زیربنا های اقتصادی و برنامه های مدون تولیدی و اشتغال زایی را در این سالهای اخیر می توان از جمله عواملی بر شمرد که در بلند بردن میزان بیکاری و نا امنی در کشور نقش عمده داشته اند.
با این همه، مردم افغانستان امید داشتند که این انتخابات برایشان امنیت، اقتصاد خوب و آینده بهتر به همراه آورد؛ اما با تقلب و تخلف در انتخابات این پروسه ملی و سرنوشت ساز به چالش بزرگ در کشور تبدیل شده است. دموکراسی معیوب شده، انتخابات نزد مردم بی اعتبار و آرای مردم به معامله گذاشته شده است.
رئیس جمهور کشور، حامد کرزی با وجود سیزده سال جلوس در ارگ ریاست جمهوری کشور هنوز هم "ایلا دانی نیست" و با تقلب به نفع کاندید خاص در انتخابات، گره کوری را در دست نامزادان پیشتاز ریاست جمهوری داده که سر نخ آن در دست خودش است.
با آن که، اکنون چندین ماه از انتخابات ریاست جمهوری در کشور می گذرد، هنوز هم توافق نامزدان پیشتاز ( جناب دکترعبدالله عبدالله و اشرف غنی احمد زی) بر سر نحوه ساختار سیاسی قدرت و تقسیم آن در هاله ای از ابهام و بی باوری قرار دارد و مردم شهرها و روستا های کشور، در انتظار پایان بحران بوجود آمده سیاسی ـ اقتصادی دقیقه شماری می کنند.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته