تقلب در انتخابات، میراث هولناک دوران حامد کرزی
۸ سرطان (تیر) ۱۳۹٣
بیشتر از چند سال محدود از دموکراسی نمیچه و نوپا در افغانستان نمی گذرد؛ اما دست های مرئی و نامرئی از چند سو بطرف آن دراز شده است، تا آن را از حرکت بجلو متوقف و در جا میخکوب نماید.
مردم افغانستان در دور اول و دوم انتخابات 93، از هر قوم و تبار و از هر گوشه و کنار کشور به پای صندوق های رأی رفتند تا گذشتۀ تلخ حکومت های استبدادی را به یک نظام مردمی معاوضه نمایند که برخاسته از خواست واراده ی شان باشد. شتافتن و اشتراک شان در این انتخابات سهل و آسان هم نبود؛ تهدید و ارعاب، انتحار و انفجار و حتی قطع انگشتان برخی از هموطنان ما را نیز به همراه داشت.
به رغم همه این چالشها، مردم افغانستان یک هدف مهم و سرنوشت ساز از این انتخابات داشتند، که "عدالت" جای "بی عدالتی" و "قانون" کرسی "بی قانونی" را بگیرد؛ اما، دستان نا پاک این فرصت تاریخی را که در این انتخابات بوجود آمده بود، در نیمه راه به یغما بردند.
رئیس جمهور کشور، حامد کرزی که در نادیده گرفتن تصامیم "مجلس نمایندگان" در ابقای وزرای کابینه تا سرکشی با جامعه جهانی آشنای کامل دارد، اینبار می خواهد برای بقدرت رسانیدن یک تیم خاص و دست نشانده که خود گرداننده و همه کاره آن باشد، خلاف اصول دموکراتیک انتخابات، آرای چندین میلیون شهروند کشور را نادیده بگیرد.
ایشان با انتصاب یک کمیسیون به اصطلاح مستقل که کاملاً نا مستقل است، برخی افرادی را عهده دار این سمت مهم ساختند که با " تقلب" و برنامه های از قبل انتخابات را مهندسی کردند. طراحی و برنامه ریزی تقلب میلیونها رأی در این انتخابات توسط ضیاءالحق امرخیل رئیس دبیرخانه کمیسیون انتخابات ( که به اتهام تقلب در انتخابات استعفا داد) به نفع تیم اشرف غنی احمد زی، چهره واقعی انتخابات را خدشه دار ساخته و باور و انگیزه مردم را نسبت به این پروسه ملی دچار شک و تردید کرده است.
" گوسفندها" را به کوه ها ببرید و " چاق" برگردانید." آیا می توان با پر کردن صد ها هزار رأی تقلبی درصندوق ها به نفع کاندید مشخص، یک نظام "مردم سالار" را در کشور نهادینه کرد؟ آیا نظامی که اساس آن با تقلب و تخلف پی ریزی شود، می تواند کشوری که سالها درگیر جنگ و مصیبت از جانب خود و بیگانه است را به صلح و آرامش برساند؟
کسانی که از چنین روش و نگرش در رسیدن بقدرت یک تیم خاص جانبداری و پشتبانی می کنند، وجدان خود را قاضی قرار داده و با یک بینش انسانی و عقلانی به این مسئله نگاه کنند، از صدای وجدان خود چه می شنوند؟!
مردم افغانستان با اشتراک گرم و گسترده خود در انتخابات 93، توقع داشتند که این انتخابات به نماد و الگوی یک نظام مردم سالار و عدالت محور تبدیل شود که درد و مصیبت ناشی از جنگ و ویرانی طولانی کشور را التیام بخشد، نه اینکه تنش و بحران بیافریند.
آقای کرزی پس از دوره ی طولانی حاکمیت خویش بر مردم افغانستان، می توانست با مدیریت درست انتخابات، خلعت سبز "کلانی ملت" را به بر کند و نام خود را منحیث بانی دموکراسی و انتقال دهنده مسالمت آمیز قدرت به رئیس جمهور آینده ثبت تاریخ کشور نماید.
اما، حالا قضاوت تاریخ در مورد ایشان بگونه دیگری خواهد بود؛ زیرا گفته می شود که ایشان برای ادامه قدرت خود، سناریوی جدیدی را در ارگ ریاست جمهوری در حمایت از یک کاندید خاص ریختند که این مسئله باعث بحران در انتخابات شده و فضای بی اعتمادی را میان اقوام کشور تشدید کرده است.
تقلب در انتخابات و دزدی آرای مردم در روز روشن ارمغان آور بی عدالتی، جنگ و مصیبت است. این نوع بینش در یک "روند ملی" که منافع همگانی در پیوند با آن قرار دارد، از جانب هر خاینی که باشد "خیانت ملی" و زاییده یک عقده شدید روانی و فقر فرهنگی است که پیامد های ناگواری را در جامعه ببار می آورد. وقتی تقلب وتزویر در جامعه و تلبیس و تظاهر در مقدسات دینی دست به دست هم دهند فاجعه می آفرینند.
گزارش سال 2013 سازمان شفافیت بین المللی مستقر در برلین، دولت افغانستان را در جایگاه فاسد ترین دولت جهان پس از کوریای شمالی و سومالی قرار داده است. حالا تقلب در انتخابات به آن افزوده شده که این هم از جمله میراث های هولناکی دوران حاکمیت آقای کرزی در افغانستان بشمار می رود که از دید تاریخ کشور پنهان نخواهد ماند.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته