از مهندسی در تهداب دور نخست، تا مِهرازی در دیوار دور دوم انتخابات

٤ جوزا (خُرداد) ۱۳۹٣

انتخابات که یکی‌از پایه‌های استوار مردم‌سالاری‌ست؛ به‌ویژه برای مردمی شبیه مردم افغانسان که تازه دارند نم‌گینی قطره‌های باران دموکراسی را در شانه‌های خشک‌شان حس می‌کنند، شگرد پسندیده‌یی‌ست تا تمرین نخستین گام‌گذاری‌های‌شان در مسیری که جهان‌را به خواسته‌هایش رسانده‌است و راه گزیده‌یی برای نمایش توان دموکرات شدن‌شان برای جهانیان، دردوارانه در این کشور به دیواری دیگردیس شده‌است که تمام مهندسان‌و مِهرازانش از تبار «تنها منم»اند! دور نخست انتخابات؛ که می‌شود تهداب‌گذاری این دیوارش پنداشت، به شوندِ نامدیری «صاحب‌کار» و ناماهرانه‌گی راه‌کار مهندسان و مِهرازان «خشت اول کج نهاده شد؛ که تا ثریّا دیوار کج خواهد رفت».  هرچند مردم افغانستان طی یک‌و نیم‌دهۀ گذشته دوبار دیگر شاهد اعمار این دیوار(انتخابات) با همین‌ گروه کاری بودند و دیگر اعتماد و باوری بر شفافیت و راست‌نایی و نیک‌راهی این افراد نامبارک چه که؛ حتّا به نظام مردم‌سالاری بی‌باور شده‌بوند...!

امّا این گروهی از مداری‌های چشم‌بند، با تأیید اصل مؤقتی بودن ارضاء نیاز‌ از اصول «مازلو»؛ که در سازمان و مدیریت مطرح می‌کند: «یک نیاز انسان هرگز به‌طور دائمی ارضاء نمی‌شود»، به شوندِ این‌که توانستند در گذشته‌ها چشم ملّت را ببندند و بارها با «عبور از کنار حیوانی نماییدند که از میانۀ حیوان عبور کرده‌اند» نیازشان ارضاء نشد و باز با راه‌گزین ناپسند خودشان و پرده‌افگنی بر چشم ملّت پاک‌دل و زودباور، از رسانه‌های دیداری‌و شنیداری تا چاپی و از بلندگوهای نیایش‌گاه‌ها تا «دول‌چی»های جادّه‌ها فریاد زدند و دامن این پیمان‌شان‌را که: «ما از نظام مردم‌سالاری تا پای جان پیروی نموده و این اصل مهم(انتخابات) را به شفاف‌ترین نمای ممکن برگزار خواهیم کرد»، دل نرم ملّت را به‌دست آوردند و با کاروان ویژه‌و گزیده‌یی به‌راه افتادند در مسیری که می‌خواستند. مردم افغانستان که بی‌تردید و گمان حالا بیدار شده‌اند خودشان‌را به‌هیچ نمایی از جهانیان کم نمی‌دانند و خون‌و رگ‌شان تشنۀ دموکراسی‌ست، همه‌گیر و فراشمول کمر برای نمایاندن توان مردم‌سالاری‌خواهی‌شان در آیینۀ انتخابات و رفتن به‌پای چوبین‌های رأی بستند؛ بی‌خبر از این‌که تهداب دیوار انتخابات مهندسی فراخواستۀ مردم و ادامۀ کارش مِهزاری فرادانستۀ ایشان خواهد شد! به‌طور نمونه، نخستین گام اعمار این دیوار که آگاهی‌دهی‌ عامّۀ مردم برای رأی‌دهی بود چنان کج‌و بی‌اساس و بدنام کننده گذاشته شد که کجی 45درجه در امتداد رسیدن این دیوار به ثریّا، از همان‌روز محسوس بود. پروسۀ شش‌ماهه‌یی را زیر نام «آگاهی‌دهی عامّه و حقوق بشر» در تیرماه 1392 به ادارۀ سپهبُد نجیب‌اللّه خرم؛ یکی‌از خاینین نابخشای ملّی ایجاد شد. بیش‌از چهارونیم‌هزار شهروند را به‌عنوان کارمند جذب کرده و بیش‌از سِه‌ماه عرق‌شان‌را ریزاند، کوچه‌به‌کوچه‌و خانه‌به‌خانه‌شان دواند و حتّا پول نان‌و کرایه‌شان را خودشان پرداختند به امیدِ این‌که نیمۀ پروژه(ماه سوم) امتیازشان را به‌دست می‌آورند؛ که سوگ‌مندانه و دردبارانه نجیب خرم با هزینۀ مجموعی پروسه که چندین میلیون دالر امریکایی بود، نا پدید شده و غیبش زد و چهارونیم‌هزار کارمندِ این پروسه تا اکنون‌است که برای به‌دست آوردن امتیازشان در درگاه‌های حکومتی پاس‌بانی می‌کنند و گریه و ناله می‌کنند؛ که هیچ گوش شنوایی‌هم سراغ ندارند...! پس‌از آن تهداب‌گذاری دیوار(دور نخست انتخابات) به گونه‌یی رُخ‌داد که کج‌روی فاحش و نامقدارش را کور هم دید، کَر شنید و گنگ فریادش زد؛ از روند گزینش هیأت رهبری کمیسیون انتخابات و کمیسیون شنوایی شکایات، رؤسای دبیرخانه‌ها، حتّا جذب عموم کارمندان هردو کمیسیون؛ که همه‌اش یک‌مشت از مهندسان و مِهرازانی از همان تبار «فقط منم» بودند، تا خشت‌و گِل‌و خاک‌و آب‌مانی‌های دورۀ نخست وگام‌به‌گام تا رسیدن روز برگزاری انتخابات در دورد نخست؛ که جشن ملّی‌و بی‌پیشینه‌یی قلم‌داد و مدادبَر شد.

ملّت و مردمی که کمر برای تمثیل دموکراسی بسته‌بودند از تمامی اخطارها، تهدیدات و ترس‌گذاری‌ها به گوش‌شان پخته زدند و در اوج شهامت و مردانه‌گی؛ اعم از همۀ اقشار و طبقات و از هر گوشه‌و کنار پای دیوار رفتند و هریک سنگ‌وخشت حق‌شان را گذاشتند و یا پای چوبین‌های رأی‌دهی رفتند و رأی‌شان‌را که می‌پنداشتند واقعاً ارزش خواهد داشت به‌کار بردند. امّا چه‌شد؟! مهندسان کارخودشان را کردند، پس‌از پایان روز شانزدهم فروردین‌ماه چه؛ که از جریان روز به چشم مردم خاک زدند و خشت‌هاو سنگ‌های گذاشتۀ مردم را به‌گونه‌یی که دل‌شان خواست جاگذاری کردند؛ که این جاگذاری‌ها را فقط مردم کماکان‌ در نماهای شبیهِ کم‌بود برگه‌های رأی‌دهی دیدند و بس! در مراکز و اُستان‌های گوناگونی هم تقلّب گسترده و بجسته به‌سان پُرکردن چوبین‌ها به‌نفع نام‌زد مشخّصی در مکان‌هایی که نام‌بردنش نیاز نیست. پس‌از آن روند گِردآوری آرا از مراکز و اُستان‌ها و روند شمارش آرا؛ بازشماری بیش‌از چهاربار چوبین‌های رأی در اُستان‌هایی که مشخّص بود رأی‌شان مال کدام‌یک از نام‌زدان بود، باطل شمردن بیش‌از یک‌صدهزار رأی یکی‌از نام‌زدان پیش‌تاز در یک اُستان و شبیهِ این... و سرانجام روند بازگویی یا اعلام برایندِ آن‌که هیچ‌یک از پیمان‌ها و وعده‌هاشان تحقّق نیافت و در هر کدام از روزهای تعیین شده در تقویم، تأخیر فاحش و نا بخشودنی و خلاف قانون صورت گرفت؛ همه‌و همه گونۀ مهندسی شد که بویی از راست‌گینی و صداقت در آن به‌مشام نمی‌رسید. الّا این‌که انگار برایند انتخابات هیچ‌یک از نام‌زدان را قانوناً درخور جای‌گاه برنده‌گی ندانست یا هم هیچ‌یک‌از نام‌زدان «پنجاه جمع یک» را پوره نکرد و باز با مدّاری‌گری و چشم‌بندی که انگاری مردم نیایشی برای رد مدّاری‌گری‌شان بلد نیستند یا هم خوابند، آغاز کردند به دادو فریاد از راه‌های گوناگون که این‌بار از دور نخست تجربه گرفته‌ایم و و استوار شده‌ایم، دیگر رنگی از تقلّب به چشم نخواهد خورد،  انتخابات را به‌دور دو کشاندند؛ که این‌دور انتخابات دقیقاً کار مِهرازان است که دیوار از تهداب کج رفته را به ثریّا برسانند. حالاهم کور می‌بیند، کَر می‌شنود و گنگ فریاد می‌زند که مِهرازی مسخره‌یی راه انداخته شده‌است. آفاتی طوفانی شبیهِ اضافه شدن مراکز رأی‌دهی در ساحات و مکان‌هایی که اصلاً امنیت ندارد و به‌هیچ نمایی ممکن نیست آن‌جا مردم پای چوبین بروند و رأی‌شان‌را به‌کار برند یا هم مشت گِلی به دیوار بزنند، امّا آن‌گونه که این مهندسان و مِهرازان خودشان را هُش‌یار می‌گیرند که از دور نخست تجربه گرفته‌اند؛ یادشان نرود که مردم هم از دور نخست تجربۀ خویش را گرفته‌اند و هُش‌یارتر شده‌اند و چشم‌شان را باز کرده‌اند. و اگر قرار باشد پرده‌یی بر چشمان‌شان افگنده شود، ملّت خاک را بر چشمان خودشان خواهد افشاند و حق‌شان را به‌هر نوع ممکن به‌دست خواهند آورد. دیگر باخته‌اند؛ اگر در مهندسی تاجایی موفق بوده‌اند، مِهرازی‌شان بی‌نتیجه‌خواهد بود و این‌بار مردم زعیم و رییس‌جمهوری را که خودشان می‌گزینند بر تخت خواهند نشاند.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



احمد رشاد زریر