نسل جوان افغانستان و چالش های پیش رو
٤ جوزا (خُرداد) ۱۳۹٣
جوانان نیروی سازنده آینده هر مملکتی هستند اما در افغانستان بعد از سه دهه جنگ های داخلی و خارجی و تقدیم هزاران شهید، معلول ، بیوه و یتیم ، مهاجر و بیجاشده با روی کار آمدن دولت در این جغرافیا دریچه های امید و آرزو در اذهان همگی ترسیم گردید، اما تا حال که 13 سال از عمر این دولت میگذرد با در نظرداشت کمک های فراوان جامعه جهانی ، دولت قادر به حل مشکلات نوجوانان و جوانان نشده است . عوامل آسیب زا در اکثریت موارد نسل جوان را تهدید میکند . نبود افراد متخصص در مکاتب و دانشگاههای کشور و عدم ظرفیت پذیرش دولت خود نمونه های بارزی است که امروزه گریبان گیر ما شده است . با نبود استراتیژی تعلیمی و تحصیلی در سطح آموزش و پروش کشور روزانه افراد در سطوح مختلف تحصیل بیسواد تربیه میشوند. برای مثال در مکاتب امروزی ، مضامین مختلفی با نام های رنگارنگ و حجم علمی مختلف در یک روز به متعلم توسط افراد غیر متخصص تدریس میگردد و با مراجعه به مکاتب خصوصی و رفتن به کلاسهای جبرانی در کورس ها بعضی ها با پرداخت این خلاها را پر میکنند . وزارت معارف در عرصه معارف بدون داشتن برنامه ثابت و کلی از پایه و ریشه نسل آینده را بی کیفیت تربیه مینمایند و هر روز پلان درسی ، مضامین تغییر میکند و همه را با سردرگمی دچار ساخته است . سیستم نصاب تعلیمی جدید که از سوی کارگزاران دولت تهیه گردیده ، برای شهرهای بزرگی مانند پایتخت به صورت نسبی کارآمد ولی در قریه ها و روستا ها که اکثریت لجام رهبری معارف را مولانا صاحب ها و ملاصاحب ها به دست گرفته اند تدریس را انجام می دهند که اکثریت آگاهی ندارند و تسلط بر موضوع بر جای خود بماند و متعلم با پشت سر گذاشتن امتحان سرتاسری کانکور که شفافیت آن از همان زمان اخذ امتحان و نقل توسط اساتید گرانمایه و هیات عالیقدر وزارت تحصیلات عالی بر همگان نمایان میشود ، با هزارن مشکلات مادی و فامیل و ... وارد محیط علمی دانشگاه میشوند.در محیط دانشگاه نیز با پوهاندصاحب ها و پوهنمل صاحب هایی روبر و میشوند که بدون همان چپتر قدیمی و کهنه خویش به هیچ چیز دیگر ارج نمیگذارند و ورود نسل جوان تحصیل کرده را در صفوف خود دال بر نابودی موقف خود میبنند و مقام های وزارت تحصیلات عالی بدون بازنگری این جامع الکمالات ها به جذب بی رویه محصل میپردازند. این اساتید ورجاوند با معاش عالی بدون به روزرسانی خود به صنوف داخل شده و شروع به تحمیل همان چپتر یادشده میراث اساتید عالیقدر عصر حجر نموده و اینکه با معاش عالی باید کاوشهای علمی و تحقیقی انجام دهند و دست به تالیف بزنند بماند.
بدبختانه این نگاه کوردلانه و بدبین گونه این متخصصان عرصه علم و فرهنگ به جوانان نو رسیده خود تیشه به ریشه است و وزارت محترم تحصیلات عالی هم بدون در نظرداشت این زدوبند های علمی ، شروع به رنگ و روغن کردن درب و دیوار وزارت و دانشگاهها مینماید در صورتی که کیفیت برایشان مطرح نیست و با تزئید چند پست اداری و گماشتن اشخاص غیر متخصص به نام کارشناس و ... از این مرجع اکادمیک نظارت می کنند . از سوی دیگر با افزایش بی رویه فارغان صنوف دوازدهم ، سیل عظیمی از این نوجوانان روی به دانشگاههای خصوصی می اورند.وزارت تحصیلات عالی و وزارت معارف بدون برنامه قوی و جدی در مورد نظارت از کریکولم درسی ، اساتید ، میزان کیفیت ، میزان شهریه ماهیانه به صدور جواز فعالیت برای هر شخصی در هر کوی و برزنی با نامهای فامیلی ، قریه و روستای خود دانشگاه و مکتب خصوصی ساخته است . جالب اینجاست که هر کدام را میبینی با سازی مینوازد یکی با این یونیفورم ، یکی با آن کریکولم درسی و هزاران تفاوت دیگر مانند کورس های کوتاه مدت تقویتی از وقت نماز صبح الی نماز عشاء به تدریس مشغول میباشند که با توجه زیاد میتوان همان اساتید فرهمند را که نیز در این محافل برای تدریس دید . جالب تر از همه این است که زمانی که به مدیریت مالی این خصوصی ها که مراجعه میکنید میبیند که مانند سرای شاهزاده کابل ، فقط پول بالا و پایین میشود و آخر هم محصل بیچاره رشته تحصیلی خود را تعر یف نمیتواند و تنها هدف ایشان سند تحصیلی است و هدف پوهاندصاحب ها و ... مسولین را هم میدانید که لازم به ذکر نیست .
عدم هماهنگی منسجم در شهریه ماهوار وسمستروار ، مضامین درسی ، کیفیت علمی استاتید محترم و میعاد ختم زمان تحصیل ، این نسل را دچار سردرگمی کرده است . اکثریت محصلان این دانشگاهها را افرادی روستا نشین تشکیل میدهند که جهت تحصیل بهتر و معیاری با قبول نمودن هزاران مشکل از نقاط مختلف کشور،عازم پایتخت میشوند و با اشتراک در کانکور آزمایشی این نهادها وارد صنوف درسی میشوند ولی نمیدانند که حتی از یک قلم هم پول باید بپردازند و دانشگاه هیچ همکاری نمی کند ولی در قسمت اشخاصی که با بعضی از سیاسیون و بزرگان سلام علیکی داشته باشند به صورت های مختلف 10 درصد الی 100 تخفیف صادر شده و تحصیل میکنند. نکته قابل توجه این است که در این میان هیچ دانشجویی ناکام و اخراج نمیشوند و در سال آخر با نمرات خوب ولی کیفیت نامعلوم فارغ التحصیل میشوند و به جامعه تقدیم میشوند و هم وزارت خانه های مربوطه و هم دانشگاهها در این خیال به سر میبرند که خدمات عام المنفعه ای را به ملت تقدیم نموده اند اما غافل از اینکه بزرگترین جفا رادر حق این نسل روا داشته اند که قابل گفتار نیست . در این آشفته بازار افغانستان بعد از قبول هزاران زحمت شاغل شدن هم هنری میخواهد ... ادامه دارد ......
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته