مسئولین در بدخشان نماز جنازۀ زنده ها را هم ادا کردند!

١٥ ثور (اردیبهشت) ۱۳۹٣

ادای نماز جنازۀ زنده به گور ها در بدخشان فرار از مسوولیت بود!

حوادث طبیعی در بدخشان یک واقعه غیر عادی نیست . بدخشانیان همه  ساله  در ماتم عزیزان شان که از اثر حوادث گوناگون طبیعی جان میدهند سوگوار میشوند  ..با  سیلاب ها .. با  برف کوچ ها با  زلزله ها و یابا ریزش کوه ها و دره ها وغیره  وقایع طبیعی دیگری  همه ساله مردم بدخشان با آن دست به گریبان اند و تلفات زیادی را متقبل میشوند.  

متاسفانه دولت مركزي ومحلي بدخشان همه ساله در قسمت كمك رساني به محل رويداد حوادث طبیعی سهل انگاری میکنند و وعده های برنامه های بیشترو بهتر را میگذارند به سال بعدو  سال بعد هم عین عمل دوباره تکرار میشود...

حادثه  لغزش زمين در "آب باريك" ارگو بدخشان که دولت محلی بدخشان و دولت مرکزی در کمک رسانی به مردم نه تنها که كوتاهي كرده اند بلکه مردم را زنده به گور کردند. شايد كساني از گيرماندگان تاهنوز زنده باشند اما باخوانش جنازه غايبانه بر آنها درحق آنها ظلم كرده اند و از پذیرفتن مسوولیت فرار کردند.

در اصل تلفات حادثۀ لغزش زمین در بدخشان نظر به ابعاد فاجعه آن سهل انگاری و بی تفاوتی مسوولین دولت و نهاد های مسوول در بدخشان برای جلوگیری از وقوع چنین حوادث است چون این نهاد ها برای جلوگیری از تلفات در اینگونه وقایع نه تنها که برنامه درست ندارند بلکه حتی  در روز وقوع حادثه هم به زمان مناسب نتوانستند به کمک نیازمندان برسند.

در چنین فجایع مرگبار فقط تسلیت گفتن و شعار دادن  و عکس گرفتن روی گور دسته جمعی و آوار های خاک زنده به گور ها ومردم بیچاره  ادای مسوولیت نیست.

کمک آن است که برای جکوگیری از پس لرزه های این رویداد- جلوگیری از شیوع بیماری ها ، رساندن نیازمندی های اولیه و اسکان مناسب بیجاشدگان تا چی حد کافی و به موقع بوده است؟

در بدخشان مردم  این دو بیت شعررا همیشه تکرار میکنند و  تقریبا گفتار عامیانه مردم بدخشان شده است که:

علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد ......بلا ندیده دعا را شروع باید کرد

ولی اینکه چرا این ولایت بیشترین تلفات را همه ساله از اثر حوادث  طببیعی دارد مربوط میشود به چگونگی عمل کرد مسوولین و نماینده های این ولایت و سهل انگاری های بیش از حد  مسوولین دولتی در برنامه های کمک های عاجل و  و نادیده گرفتن ضروریات اولیه مردم در شرایط دشوار و فراموش کردن کمک های بیشتر به این ولایت دور دست نظر به موقیعت جغرافیایی آن.

در صورت موجودیت برنامه درست و پلان منظم برای جلوگیری ازوقوع چنین فجایع مرگبار مسوولین دولت محلی بدخشان میتوانست جان صد ها نفردیگر را نجات داده و بیجا شده گان را هم  از بی سرپناهی نجات بدهد.

ارگو یک ولسوالی با فاصله بسیار کم از فیض آباد است. مسوولین حکومت محلی بدخشان اگر نداشتن وسایل بیرون کردن  مرده ها را از زیر آوار بهانه میکنند، انتقال زنده ها را اقلا به مکاتب و ادارات عمومی  فیض آباد میتوانستند انجام بدهند تا مردم را از سراسیمگی و هراس نجات بدهند.

همینطوری که سالهاست بلند بودن مرگ و میر مادران در بدخشان نماد جذب کمک های خارجی به موسسات و ادارات دولتی در تمام افغانستان شده است و با این پول بهانه خوبی برای اخذ معاشات هنگفت صد ها مشاور بیکار را  در وزارت صحت عامه و موسسات دیگر غیر دولتی مهیا کرده است ولی متاسفانه هنوز هم مادران و کودکان بدخشانی میمیرند و در شرایط صحی بسیار بدی قرار دارند.

همینطور حوادث طبیعی هم در بدخشان همه ساله سرخط خبرسازی برای رسانه ها و رمان نمایش قدرت برای سیاست بازان شده و اینکه چی خدمت به مردم نیازمند بدخشان تا حال صورت گرفته است، تصاویری که در این چند روز مردم از طریق رسانه ها مشاهده کردند گویای همه حقایق بود.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



داکتر جلیله سلیمی