کشتار سربازان افغانستان در غازی آبادکنر؛ توطئه داخلی یا دسیسۀ خارجی؟
١١ حوت (اسفند) ۱۳۹۲
کشتار بیست و یک نفر سرباز ارتش افغانستان در غازی آباد کنر بروزیکشنبه چهارم حوت 1392 (23 فبروری 2014) موج حمایت مردم از نیروهای نظامی را بر انگیخت. اما نکتۀ مهم به راز های پشت پرده و دیدگاه رسمی حکومت رئیس جمهور کرزی و روایات مختلف از این کشتار بر می گشت که پرسش های بسیاری را در خود نهفته دارد.
ادعای وزارت دفاع:
یکی از نکات مورد بحث و پرسش به روایات مختلف و متفاوت رسمی و غیر رسمی از این کشتار بر میگردد. ژنرال ظاهر عظیمی سخنگوی وزارت دفاع از یورش دوصد جنگجوی داخلی و خارجی به مقر سربازان در ساعت چهار بامداد سخن گفت که پس از یک نبرد خونین و نابرابر چند ساعته، بیست و یک سرباز را کشتند و هفت تن را به اسارت بردند.
روایت غیر رسمی:
اما روایت غیر رسمی نه از هجوم دوصد نیروی داخلی و خارجی، بلکه از یک توطئۀ درونی سخن می گوید که شمار معدودی از سربازان این پوسته(پاسگاه) به همسنگران و همرزمان خود خیانت کردند و در همدستی با طالبان، این بیست و یک تن را هنگام خواب شان به رگبار بستند و هفت تن و به برخی روایات 9 تا20 تن دیگر را اسیر گرفتند. قرارگاه سربازان ارتش در منطقۀ کوهستانی شین غش میان ولسوالیهای ناری و غازی آباد ولایت کنر واقع بود که از مرز با پاکستان فاصلۀ چندانی نداشت.
اطلاعات قبلی از وقوع حمله:
در حالی که سخنگوی وزارت دفاع از هجوم دوصد نفری بر پوستۀ ارتش سخن گفت و به هیچگونه اطلاع قبلی از حملۀ طالبان اشاره نکرد، جنرال فرید شمال سخنگوی ریاست امنیت ملی افغانستان به کارن آلن خبرنگار بی بی سی در کابل گفته است که آنها بیست روز قبل، از نفوذ استخباراتی دشمن به این پوسته و احتمال حملۀ آنها خبر دادند. این منبع سازمان اطلاعاتی دولت(امنیت ملی)اظهار داشته که اطلاعات ریاست امنیت ملی را در این مورد در اختیار قوماندانان نظامی و مقامات ارشد دولتی قرار دادند. وی گفته است که بیست روز قبل از این حمله، اطلاعاتی را در بارۀ تعداد مهاجمان، پاسگاه مورد حمله و هویت نفوذی های شان در اختیار والی کنر و قوماندانان پلیس و ارتش این ولایت گذاشته بودند.
والی کنر چه می گوید؟
شجاع الملک جلاله والی کنر نیز از اطلاع قبلی در مورد نفوذی های دشمن در درون پاسگاه سخن می گوید. اما او بلا فاصله به رفع مسئولیت از خود می پردازد و ادعا می کند که پس از اطلاع در صدد یافتن نفوذی های دشمن در این قرار گاه ارتش بوده است.
نکتۀ قابل توجه و تامل که ادعای والی کنر را مورد تردید و پرسش قرار میدهد، شناسایی نفوذی های دشمن در میان سربازان از طریق شنود مکالمات تیلفونی آنها با طالبان است. منابع امنیت ملی گفته اند که این مکالمات را با مقامات دولتی و نظامی در میان گذاشتند.
وقتی هویت نفوذی های دشمن از این طریق تشخیص و تثبیت شده باشد، والی کنر روزهای قبل از این حمله بدنبال کدام نفوذی ها بود؟ جالب این است که والی کنرها دو روز پس از کشتار سربازان در غازی آباد می گوید که حالا مشخص شده است که چهار سرباز این پوسته از نفوذی های دشمن بوده و با گروه طالبان ارتباط داشته اند. به قول والی کنر این چهار تن به حملۀ طالبان زمینه سازی کردند و در حالی که آنها غرض انجام وظیفۀ حفاظت از پوسته بیدار بودند و سایر سربازان در خواب قرار داشتند، طالبان مهاجم را بی سرو صدا به محل خواب سربازان بردند و سپس آنها و طالبان، سربازان را در بستر خواب تیرباران کردند.
در حالی که والی کنر می گوید که کشتار سربازان در آن سپیده دم خونین فقط چند دقیقه طول کشید، اما سخنگوی وزارت دفاع از جنگ و مقاومت چند ساعته توسط سربازان ارتش خبر میدهد.
کدام منبع و نهاد دولتی درست می گوید؟
کدام منابع رسمی و کدام نهاد دولتی و نظامی، حقایق کشتار سربازان را در غازی آباد کنر بیان می کنند؟
آیا امنیت ملی، وزارت دفاع و به قول سخنگویش سایر مقامات دولتی را بیست روز قبل از وقوع حمله خبر کرده بود؟
آیا اسناد و شواهد این نهاد اسخباراتی دولت در مورد این حمله، مکالمات ضبط شدۀ نفوذی های طالبان در میان سربازان بود؟
در حالی که سخنگوی وزارت دفاع از اطلاعات قبلی در این مورد انکار می کند، چرا این وزارت سه روز پس از این حادثه، 9 افسر ارتش در ولایت کنر را بدلیل سهل انگاری در وظیفه سبکدوش کرد؟ این اقدام حکایت از کتمان حقیقت اطلاع قبلی و حتی شناخت از حضور نفوذی طالبان در میان سربازان دارد. اما مهم ترین نکتۀ قابل پرسش این است که وزارت دفاع و سایر ارگانهای امنیتی و نظامی چرا نفوذی دشمن را علی رغم افشای هویتش در میان سربازان، دستگیر نکردند و به بازپرسی و محاکمه نکشاندند؟
ممکن است یکی از پاسخ های که به این پرسش ارائه می شود ، عدم اجازه و ارادۀ رئیس جمهور کرزی به عنوان سرقوماندان اعلای قوای مسلح در بازپرسی و تعقیب نفوذی طالبان در میان قوای مسلح و سایر نهاد های دولتی باشد. در حالی که کرزی صدها زندانی جنگجوی طالبان را که حتی از سنگرهای جنگ اسیر گرفته شده بودند بدون مراحل قضایی آزاد می کند، آیا اجازه میداد تا سربازان نفوذی طالبان دستگیر و زندانی شوند؟
غیبت سرقوماندان اعلای قوای مسلح در مراسم
تحویل دهی جنازه های سربازان:
کرزی که در هنگام وقوع کشتار سربازان عازم سفر برنامه ریزی شده به کشور سریلانکا بود، بر مبنای گزارش رسمی منابع دولتی سفرش را به تعویق انداخت. اما بر خلاف آن، او در مراسم تحویل دهی اجساد سربازان مقتول به خانواده های شان شرکت نکرد. آیا رئیس جمهور کرزی این سفر را در حرمت گذاری به قربانیان ارتش که در دفاع از دولتِ تحت رهبری او کشته شدند، معوق ساخت و یا برای مشغولیت در مذاکرات سران قبایل قندهار در چانه زنی بر سر ائتلاف انتخاباتی؟
در میان سربازان قربانی شده، سه تن شان از ولایت تخار بودند؛ از همان ولایتی که چند روز قبل مولوی عبدالرقیب وزیر مهاجرین امارت طالبان در اثر منازعۀ درونی این گروه در شهر پشاور به قتل رسید. کرزی جسد این وزیر طالب را که یکی از جنایتکاران طالب و القاعده شمرده می شد توسط چرخ بالهای وزارت دفاع با اظهارات ویژه که او را قربانی صلح و شهید خواند، به کلفگان تخار انتقال داد. اما او منحیث سرقوماندان اعلای قوای مسلح افغانستان به مراسم تحویل دهی جنازه های سربازان این قوا نیامد و اجساد آنها را هم با چرخ بال به مناطق شان انتقال نداد. پدران و اولیای فقیر و مظلوم سربازان مقتول، پیکرهای بیجان فرزندان خود را در پایتخت بروی شانه های خود گذاشتند تا به زادگاهشان در دور ترین ولایات افغانستان انتقال دهند.
توطئۀ داخلی، نه دسیسه و تجاوز خارجی:
حقایق نهفته در حادثۀ کشتار سربازان در غازی آباد نشان میدهد که این کشتار قبل از آنکه تجاوز و دسیسۀ خارجی باشد، یک توطئۀ داخلی است. این توطئه ناشی از ذهنیت و ارادۀ افرادی است که در درون دولت افغانستان، دلبستگی و وابستگی به طالبان و القاعده دارند و با سیاست دوگانه و چند گانه حتی بر حافظان و پاسداران دولت و وطن خود هم فاقد صداقت و تعهد هستند.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته