تأثیر بحران اوکراین در منطقه و افغانستان

٩ حوت (اسفند) ۱۳۹۲

بحران اوکراین نه تنها حریم امنیتی روسیه را به طور مستقیم تهدید می‏کند؛ بلکه در ابعاد استراتيژیک محاصرۀ روسیه را خیلی جدی و عملی مطرح، منافع استراتیژیک چین را در آسیای میانه تهدید و تقابل قطبین را در منطقه و جهان به شکل سرسام‏آوری آتشین می‏سازد. این به معنای نفوذ خطرناک ویروس‏های تشنج، بحران، ناامنی و ساختارشکنی از شرق میانه و جنوب آسیا در حریم امنیتی روسیه در آسیای شمال‏غربی و آسیای میانه خواهد بود. این حالت خطرناک روسیه را در حال آماده‏باش و دفاع، سران پیمان ناتو به سرکردگی امریکا را در حال هجوم همه جانبه و چین را در حالت انتظار قرار داده است. اوضاع داخلی اوکراین، بافت جمعیتی، سیاسی و موقعیت جغرافیایی این کشور و مسلۀ مرگ و زندگی بودن موضوع برای سران روسیه بحران عمیق اوکراین را به جنگ داخلی و در نهایت تجزیه و تقابل حاد قطبین در منطقه تبدیل خواهد کرد. متأسفانه که این حالت به ضرر افغانستان هم تمام خواهد شد؛ زیرا تشدید بحران، تشنج و تقابل قطبین در منطقه به رشد و گسترش افراطیت و جنگ اطلاعاتی می‏انجامد.

هدف نگارنده در این جا تأیید یکی از طرفین بحران و تقابل نیست؛ بلکه می‏خواهم زیان و ضررهای ویرانگر و خطرناک این بحران را به منطقه، جهان و افغانستان اندکی روشن سازم. در مقالۀ پیشینم کاهش تشنجات و لغو هجوم نظامی امریکا به سوریه را گامی به سوی تعادل قطبین انگاشتم؛ اما بحران کنونی- تقابل روسیه، سران ناتو و در نهایت چین را به اوج خود می‏رساند و اوضاع شرق میانه، جنوب آسیا، آسیای میانه و افغانستان تحت‏الشعاع آن قرار خواهد گرفت. قرار معلوم روس‏ها نمی‏توانند از آن سرسری بگذرند و این هنوز آغاز کار است.

به تحلیل موافقان روسیه در اوکراین ویکتور یانوکوویچ به رای مردم به مقام ریاست جمهوری اوکراین رسیده است و پالسی استراتیژیک او ایجاد تعادل در بین منافع غرب و روسیه در اوکراین بوده است تا این کشور به منطقۀ امن و مطمئن در بین منافع غرب و روسیه حفظ شود و حریم امنیتی روسیه به زور نشکند؛ لیکن حالت کنونی را بحران، تجاوز به حریم امنیتی روسیه به تحریک سران ناتو و امریکا، دفن دیموکراسی و رشد و توسعۀ افراطیت و تندروی می‏دانند که پی‏آمدهای آن به زودی دامن روسیه و آسیای میانه را هم خواهد گرفت.

از نشانه‏های بارز تداوم بحران  و شتاب آن به سوی جنگ داخلی، تقابل شدید سران ناتو و سران روسیه است.دمتری مدوف نخست وزیر روسیه دولت موقت اوکراین را قبول ندارد و آن را دولتی به دست شورشیان مسلح معرفی می‏کند. رئیس جمهور مخلوع اوکراین در پنای حمایت مسکو بسر می‏برد و هنوز خود را رئیس جمهور قانونی و منتخب مردم می‏داند. تظاهرات حامیان روسیه در حال گسترش است. تشکیل گروه‏های نظامی دفاع مردمی در منطقۀ کریمه (هم‏مرز با روسیه) روی دست گرفته شده است. در مقابل سران ناتو خاصه ایالات متحدۀ امریکا، فرانسه و آلمان حمایت همه جانبۀ شان را از دولت موقت اعلان کرده اند و در صدد کمک‏های مالی هنگفت به سران دولت موقت برآمدند.

بافت جمعیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و موقعیت ژئوپولیتکی اوکراین می‏نمایاند که جریان حوادث در این کشور به این سادگی و حالت ظاهری کنونی در راستای منافع جهان غرب گردش اساسی نخواهد کرد. چیزی که مشخص و روشن است همانا گسترش بحران و تشنج در گوشه یی از شرق آتش زده شده است و این به راستی هشدار بسیار جدی به سران بزرگ شرق خاصه (روسیه، چین و هند) می‏باشد؛ تا بدانند که تعادل قطبین در شرق به منافع سران ناتو نیست و آنان تمایلی به آن ندارند. این فرش زیر پای ما شرقیان است که آتش می‏گیرد و ریشه‏های شرق را در همه جا می‏سوزاند. تشویق و گسترش بحران، تشنج و جنگ در زیر هر نام و نشانی و به وسیلۀ هر ابزاری چه زیر نام افراطیت اسلامی و چه زیر نام‏های دیگر قابل پذیرش مردم مظلوم و قربانی شدۀ شرق نمی‏باشد. ما زنج، درد و عذاب آن را در افغانستان، عراق، سوریه، فلسطین، کشمیر، پاکستان و غیره با جسم و جان کشیده ایم و هنوز در افغانستان این هیولای افراطیت و کشت و کشتار بیداد می‏کند.

از قراین بر می‏آید که موضوع سوریه و اوکراین به محل زورآزمایی و رقابت قطبین جهانی و منطقوی تبدیل شده است و دستگاه‏های اطلاعاتی توجۀ جهان را از شرق میانه به حریم امنیتی روسیه کشانیده اند و این شهد پیروزی و قهرمانی در بازی‏های المپیک سوچی را برای مردم روسیه به زهر جانکاه تبدیل کرده است. روس‏ها هرگز نمی‏توانند این را بی‏پاسخ بگذارند. سران روسیه برای شکستن محاصرۀ غرب و ایجاد قدرت دفاعی به فکر گسترش و تقویۀ پایگاه‏های نظامی خود در کشورهای مختلف هستند. به طور مثال در کشورهای سوریه، تاجیکستان، اوستیای جنوبی، اوکراین، قرقیزستان و قزاقستان پایگاه نظامی دارند و با سران کشورهای سنگاپور، ونزویلا و نیکاراکویه در حال گفتگو برای گشایش پایگاه می‏باشند.

کشاکش، رقبت‏های خونین و بحران‏سازی در شرق از هر جانب و توسط هر نیرویی که باشد به زیان مستقیم مردم و منافع ملی کشورهای خرد و بزرگ تمام می‏شود. توده‏های ملیونی قربانیان اصلی می‏باشند. علاوه بر جنگ و بحران- فقر، انارشیزم، فعالیت‏های مافیایی و تفاوت‏های طبقاتی تشدید می‏شوند و اعتماد مردم به حال و آیندۀ شان از بین می‏رود و این باز بیماری‏های روحی و روانی را در شرق گسترش می‏دهد. چونان‏که ما نتاییج آن را طی چند دهه در افغانستان و دیگر کشورها تجربه کردیم. نیاز مردم شرق بیش از هر روز دیگر به امنیت، صلح، ثبات و آرامش است تا در این فضا به توانند به سوی رشد و انکشاف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی پیش رفته و تمدن‏های کهن خویش را در پرتو علم و تکنولوژی جدید احیا  و بازسازی کنند.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



رسول پویان