کرزی در المپیای سوچی
١٤ دلو (بهمن) ۱۳۹۲
بازی با کارت پشتون در فینال رقابت های سیاسی افغانستان
شاید افغانستان از انگشت شمار کشورهایی باشد که برای رقابت های المپیک زمستانی سوچی وزرشکار برای فرستادن نداشته باشد. اما چه باک، شخص آقای کرزی به آن شهر می رود تا برای آخرین بار در زندگی سیاسی خود که در آستانه به پایان رسیدن است، در فینال بازی سردرگم افغانستان با کارت پشتون بازی نماید.
آقای کرزی در ده سال گذشته، با مهارت و زرنگی توانست شرق و غرب و منطقه را فریب بدهد و برای ماندن در ارگ ریاست جمهوری با همه بازی نماید.
او با دستاویز ساختن قرار داد همکاری های راهبردی با امریکا، از یک سو توانست با دادن وعده و وعید، و نشان دادن باغ های سرخ و زرد امریکا را فریب بدهد و به آن کشور چنین بنمایاند که تنها متحد راستین امریکا است و تنها کسی است که جرئت امضای چنین پیمانی را دارد و تنها کسی است که خاضر است به امریکا هر قدر پایگاه که بخواهد بدهد. این گونه نه تنها خود را برای چندمین بار در کرسی ریاست جمهوری ابقا نماید، بل که امتیازات مادی و مالی فراوانی هم از امریکا بگیرد.
از سوی دیگر، جناب ایشان موفق شدند، با هزار نیرنگ روسیه و ایران و چین را هم فریب بدهند و به آن کشورها چنین حالی نمایند که تنها کسی اند در افغانستان که جرئت ایستادگی در برابر زروگویی های امریکا را دارند و تنها کسی اند که هرگز چنین پیمان ننگینی را که بدتر از دیورند و نمی دانم کندمگ و.... است، امضاء نخواهند کرد.
به هر رو، این اصل قضیه بود. دیگر همه اش حرف مفت. از ده سال ازگار چانه زنی ها و دیدوبازدید ها و مصاحیه ها و مصافحه ها گرفته تا برگزاری لویه جرگه های قلابی افتضاخ آمیز و مسخره و....
درست چند ماه پیش آقای کرزی لویه جرگه دیگری را به راه انداخت. عقل کمتر کسی قد می داد که منظور آقای کرزی از این خیمه شب بازی مسخره و کودکانه چیست؟ در ظاهر، منظور گرفتن مشروعیت برای امضای پیمان دفاعی و امنیتی پیوست قرار داد همکاری های بلند مدت راهبردی میان کابل و واشنگتن بود. از همین رو بود که صدها تن از نمایندگان و مشران اقوام و قبایل و فرماندهان و خلاصه هر چه ملا و چلی و فالبین و جن گیر و رمال و «عالم» که در کشور بود را در کابل گرد آوردند تا در باره پیمانی که کمتر کسی از ایشان حتا می توانست نام آن را درست تلفظ نماید، حال چه رسد به این که به کنه آن پی ببرد، و در باره آن ابراز نظر کند.
اما در پشت پرده، آقای کرزی بازی دیگری را پیش می برد. ایشان می خواست تا در این جرگه، به طالبان پیشنهاد نماید که دیر یا زود امریکایی ها می برآیند و رفتنی هستند. حال، اگر طالبان حاضر به صلح شوند، دیگر انتخاباتی در کار نیست. امریکایی ها را جواب می دهیم که بروند به خیر پشت کار شان. درست مانند این که چند روز پیش در مصاحبه با بی بی سی فرمودند: «بروند خدا حتفظ شان. همین امروز بروند!»
در این حال، کرزی در نظر داشت تا با جلب نظر مثبت طالبان به همه جهانیان اعلام دارد که افغان ها دیگر میان خود به توافق رسیده اند و دیگر نیازی به نیروهای ائتلاف بین المللی نیست. حالا موضوع بین الافغانی است و خود ما می دانیم و کار ما. دولت موقت و انتقالی را ایجاد می کنیم و شماری از طالبان کرام مانند ملا برادر و نمی ملا منان و ملا جهانگیروال و نمی دانم چند ملای کر و کور و لنگ دیگر هم می توانند در این دولت مشارکت ورزند.
روشن است هرگاه چنین سناریوی کودکانه پیاده می شد، آقای کرزی دیگر می توانست هرگاه در چنین دولتی در راس شورای امنیت ملی هم بماند، خود را در سیمای کسانی چون خان عبدالفغارخان – به عنوان زعیم ملی و قاعد اعظم نه تنها پشتون های افغانستان بل که پاکستان هم بپندارد که توانسته است به سرزمین پشتون ها صلح را به ارمغان بیاورد. یا از خود یک بابای دیگر ملت و شاید هم لوی بابا بتراشد. و اگر کار به وفق مراد پیش رفت، مانند داوود خان دعوی فرعونی نماید و چونان ستر لارشود و یا هم مانند تره کی دخلکو ستر مشر.
اما روشن است که در بازی با کارت پشتون و درنگاندن بر دهل پشتونستان، کسانی مانند کرزی باید دست کم ده سال دیگر نزد چودری ها و جرنیل ها و کرنیل های شیاد پاکستانی و ملاهای پشتون سرحدی پاکستان درس بخوانند تا بتوانند لاف لمن الملکی بزنند.
درست مانند گذشته ها، خان های دوسره قبایل، ملاهای شیاد و مشران قبایل آمدند، خوردند و بردند. و در پایان کار هم تنها با یک جمله نواز شریف همه برنامه های کرزی ضرب صفر گردید.
آقای نواز شریف بسیار با آرامی و به لحن دیپلماتیک اعلام داشت که چون دوره آقای کرزی به پایان رسیده است، دیگر نیازی نیست که طالبان با ایشان مذاکرات بیهوده و بی نتیجه صلح را ادامه بدهند. بهتر است چنین کاری با دولت آینده انجام شود. البته نواز شریف به دلیل رعایت نزاکت های دیپلماتیک نگفت که چون طالبان دولت کرزی را به رسمیت نمی شناسند و این دولت یک دولت غیر مشروع است...
به هر رو، چون تیر کرزی در این بازی به هدر رفته بود، بار دیگر پرونده کذایی پیمان راهبردی با امریکا را روی نیز خود گذاشتند و با طرح خواست های شخصی و غیر ممکن به امریکا اولتیماتوم دادند که تنها در صورتی پیمان را امضاء خواهند کرد که خواست های شان برآورده شود.
روشن است که امریکا نمی تواند که بیش از این به ساز کرزی برقصد و نهایت خسته شده است. از این رو، بیخی به ایشان جواب داده است که باید بار و یستره خود را ببندند و انتخابات را برگزار نمایند. این است که کرزی هم به ایشان گفته است که بروید خدا حافظ تان!
در این میان، روس ها که مانند پاکستانی ها در بازی با برگ پشتون ید طولانی دارند و از مدت ها بدین سو چهارچشمی مراقب اوضاع افغانستان اند، بی درنگ آقای ضمیر قبولف –نماینده ویژه رییس جمهور در امور افغانستان را با پیم خاصی به کابل فرستادند و ضمن دعوت از ایشان برای اشتراک در المپیاد سوچی به عنوان تنها ورزشکار افغانی اطمینان دادند که روس ها از قدیم الایام دوست راهبردی پشتون ها اند و حاضرند در صورت رفتن امریکایی ها برایش کمک های همه جانبه نمایند و هر چه توپ و تانک و طیاره و گندم و تیل و چوب و فلزات و.....که خواسته باشد، می دهند.
البته، کرزی تنها به وعده اطمینان روسیه بسنده نکرد. هند و چین و ایران هم در این ماجرا پشتیبان وی اند.
این است که آغاز به رجز خوانی در برابر امریکا نموده است. کنون برنامه او چنین است که به هر گونه که شده، انتخابات را به تعویق بیندازد و در صورت امکان برهم بزند تا بتواند چند ماه دیگر هم مدت کار حود را تمدید نماید. در سفر سوچی زمینه برای آغاز بازی با کارت پشتون و پشتونستان بار دیگر برای کرزی فراهم می گردد. این است که در صورت تمویل این پروژه نو این بار از سوی روس ها کری بار دیگر در سیمای ستر لارشود و ملی قاعد و ملی زعیم و لوی بابا تبارز خواهد کرد.
اما به گونه یی که تاریخ نشان داده است، در چنین بازی ها همیشه یک برنده وجود داشته است: پاکستان. از همین رو، کرزی بازنده بازی فینال در سوچی خواهد بود
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته