دلم برایت میسوزد، آقای رئیس جمهور!
٩ دلو (بهمن) ۱۳۹۲
(نامهء سرگشاده به رئیس جمهور حامد کرزی)
"مبارزه با تروریسم زمانی به موفقیت میانجامد که میان قربانی و تروریست تفاوت قایل شد."
از بیانات آقای کرزی در سایت بی بی سی.
*****
من هیج گاهی چنین نکرده ام که برای شما یا شخص منفرد دیگری نامهء سرگشاده نوشته باشم. شاید برای موسسات و یا سازمانها یکی دوبار نوشته باشم که همین اکنون با همه تلاش برای حضور ذهن یادم نمی اید. در آغاز بحث میخواهم به شما آقای کرزی و همه خوانندگان عزیز این نوشته عرض کنم که این نو شته نه در مخالفت با آقای کرزی است و نه در موافقت با ایشان، بلکه من کوشش دارم تا منحیث یک شاگرد علوم سیاسی عملکرد حکومت تحت رهبری آقای کرزی را طی این سیزده سال طورمختصر بررسی نمایم. ولی بهر حالت واکنش آقای کرزی برحمله یی تروریستی و قتل عام انسانهای بیگناه در رستوران "تاورنا دو لیبان" در قصبهء وزیر اکبرخان کابل برایم جالب افتید و انگیزه یی برای نوشتن این سیاهه شد؛ که خود فرمودند:
"مبارزه با تروریسم زمانی به موفقیت میانجامد که میان قربانی و تروریست تفاوت قایل شده، با عوامل تروریسم مبارزه صورت بگیرد." همین گفته های شما جناب آقای کرزی، مرا بران واداشت تا این نامه را برایتان بنویسم.
و اما بعد:
نمیدانم کار نامهء سیزده ساله ء شما را از کجا شروع کنم؟
1- دامن زدن به تعصبات زبانی: فارسی ستیزی
بگذار اول از همین نام رستوران که در ان حملهء انتحاری و تروریستی اتفاق افتاد شروع کنم. من عمری در کابل زیسته ام و به هردو زبان ملی و رسمی فارسی- دری و پشتو و کم و بیش به زبان ملی ازبیکی هم اشنایی دارم؛ ولی نمیدانم که این نام از کجا آمده است؟ در سابق رستورانهای مشهور کابل چنین نام داشتند: رستوران خیبر، رستوران شهر غلغله، رستوران آرین، رستوران پامیر، رستوران سپین زر، رستوران درواز، رستوران زنبق طلایی، هوتل و رستوران آریانا، رستوران میوند، رستوران مصطفی، رستوران باغ بالا و...غیره. بگذریم از هوتل و رستوران انترکانتینینتال که یک نام شناخته شده یی بین المللی است. نمیدانم این نام رستوران که معلوم نیست عربی است یا انگلیسی یا فرانسوی از کجا شده است. میدانی سقوط فرهنگی از همین جا شروع میشود و شما منحیث فرمانروای کشور در سیزده سال پسین مسئول ان هستید. شاید قبول نکنید و گناه آن را بدوش شهردار کابل آقای خیر اندیش و یا کدام شر اندیش دیگر باندازید ولی بیاد داشته باشید که تاریخ شاید کسی بنام شاروال کابل را به خاطر نسپارد ولی نام حامد کرزی را خوب میداند. میدانم که شما خود بعضا شاید نا آگاهانه چنین فکر میکنید که با مخلوط کردن فزیکی زبانها وحدت ملی ایجاد میشود ولی چنین نیست. اگر چنین میبود باید گویش اردو برای هندوستان کفایت میکرد تا پاکستانی ایجاد نشود ولی چنین نشد. شما با این کار نه تنها وحدت ملی ایجاد نمیکنید، بلکه بنیاد فرهنگ، زبان وادبیات زبان دری (دری میگویم چون شما این کلمه را بیشتر از فارسی خوش دارید. درحالیکه وقتی من متعلم مکتب ابتدایی و متوسطه و لیسه بودم ما مضمونی داشتیم بنام قرائت فارسی وتا اکنون اگر در میان مردم عام دری بگوئید شاید کمتر کسی بداند که منظور تان همان فارسی است ولی فارسی و فارسیوان را همه میدانند.) و زبان و ادبیات پشتو را می کَنیّد. یادم نرود که بگویم شاید چهل و پنج سال قبل یک فرزانه مردی گفته بود (نامش را نمیگیرم چون میترسم باعث ملال خاطر شما نشوم) که: "زبان پشتو خواهر نوجوان زبان فارسی است. این خواهر نوجوان صرف میتواند در سایهء حمایتِ برادر رشید خود رشد کند. اگر این خواهر نوجوان با برادربزرگ و رشید خود به رقابت و دشمنی بپردازد نابود میشود!" ( شاید عین کلمات نباشد ولی مفهومش همین بود).
ولی آیا میدانید آقای رئیس جمهور که در هیچ دوره یی به زبان دری- فارسی آن اهانت دراین محدوده جغرافیایی نشد که در زمان شما شد. میدانید زبان فارسی- دری نتها زبان تاجیکان و هزارگان و فارس ها نیست. این زبان، زبان دوم جهان اسلام و بخصوص این حوزه یی تمدنی است. شاید شما میدانید که این زبان نه تنها زبان تاجیک ها و هزاره ها، بلکه زبان امپراطوریهای بزرگی چون: سامانیان، خوارزمشاهیان، شیبانیان، قاجاریان، تیموریان،بابریان، عثمانیان،غوریان ، صفاریان، غزنویان، سوریان، لودیان،هوتکیان و ابدالیان است. مگر شما میتوانید انکار کنید که این زبان حد اقل زبان اول شاه محمود هوتکی، میرویس خان، احمدشاه ابدالی، تیمورشاه ابدالی، شاه زمان، شاه شجاع الملک، دوست محمد خان، امان الله خان، ظاهر شاه و شهید محمد اوود خان بوده است؟ از دیگران میگذریم صرف همین سه تن اخیر را مثال می آوریم از امان الله خان تا ظاهر خان و داوود خان، چقدر میتوانستند به زبان دومی یا پشتو تکلم کنند؟ آیا انها به زبان بیگانه با مردم و یا به اصطلاح "ملت" خود حرف میزدند؟ ولی تاریخ چه را بخاطر می سپارد؟: فقط در زمان حکومت شماست که فارسی ستیزی افراطی شروع میشود (منفی مراحل اغازین حکومت نادرخان و زمان سلطهء طالبان که آنرا نمیتوان حکومت نامید) وحتی فارسی گفتن جرم میشود که باید برای فارسی گفتن جریمه پرداخت. صرف بخاطر دانشگاه گفتن باید از کار برکنار و کسر معاش شد! آیا گاهی فکر کرده اید این چه معنی دارد و چه عاقبت بدی در قبال دارد؟ اولش اینکه اگر گفتن دانشگاه و دانشکده جرم باشد با هزاران کلمهء دیگری که با پسوند "گاه" و " کده" ختم میشوند چه خواهید کرد؟ در اخرش شاید مجبور شوید که فارسی- دری حرف زدن را ممنوع قراردهید. و ثانیا میدانید که این به رشد طبیعی " خواهر نوجوان فارسی" یعنی رشد زبان ملی پشتو چه صدمهء بزرگی میزند؟ ما در گذشته عادت کرده بودیم که پوهنتون ، شاروالی ، سارنوالی، ولسی جرگه، ولسوالی، ستره محکمه و...بگوئیم و حالا حکومت شما برای همه فارسی زبانان افغانستان دستور میدهد که این کلمات را بیگانه بدانند و بر زبان نیارند. میدانید نتیجه اش جه میشود؟ بعد ده بیست سال این کلمات اصلا کاربرد نخواهند داشت. زبان فارسی را که دو امپراطوری قدرتنمند قرن 19 و بیستم یعنی امپراطوری بریتانیای کبیرو روسیهء تزاری و بعدش اتحاد شوروی ازبین برده نتوانستند (اگر چندی که شاید موقتآ از قفقاز، آسیای میانه و هندوستان آنرا بر انداختند) مسلما حکومت شما و طالبان نیز انرا نابود کردن نخواهند توانست، چون این زبان زبان بین القومی جهان اسلامی غیر عربی است وپشت کردن بدان به معنای پشت پا زدن به تمدن چند هزار ساله و سوختاندن ملیونها جلد کتاب است. کاری که اصلا از صلاحیت چنگیز هم نبود و نیست ؛ چه رسد که در حدود صلاحیت حکومت شما و یا طالبان باشد!
من حیفم می اید که نام شما با این فاجعه یی فرهنگ بر اندازی گره بخورد در حالیکه گذشتگان خانوادهء شما همه با این زبان، فرهنگ و تمدن زیسته اند.
2- تفرقه افگنی میان اقوام کشور: ترویج عصبیتهای قومی
با آنکه افغانستان همیشه سرزمین استبداد بخصوص نابرابریها قومی و مذهبی بوده است ولی در روزهای دشوار همه مردم این کشور در دفاع از ارزشهای، دینی، فرهنگی و وطنی شان در پهلوی هم قرار داشته اند. وحدت طبیعی میان مردم افغانستان هیچ زمانی آنقدرصدمه ندیده که در زمان حکومت "دموکراسی سالاری" شما ضربه دیده است. یادتان می آید که در سال 1391 موسسهء که نه اکادمیک است و نه علمی بنام "اکادمی علوم افغانستان" در مورد اقوام غیر پشتون افغانستان چه نوشته بود؟ خاصتآ بطور اشکار به یک مذهب و یک قوم از اقوام برادر کشور اهانت نموده بود؟ این پروسه سالهاست که توسط آدمهایی بنام روشنفکر ولی در واقعیت بدوی، ترایبلست و تمامیت خواه و شوونیست که به اساسی ترین حق انسان یعنی حق مساوی زیستن اعتقاد ندارند بلکه هم و غم شان قوم برتر و تبار و نژاد برتر است به پیش برده میشود و طرفه انکه همهء شان در دور به اصطلاح دسترخوان شما جمع اند؛ و بالاخره کار بدانجایی میرسد که یک آدمی بی "طاقت" میشود ومردمان غیر پشتون کشور را اجنبی، نامسلمان و حرامزاده میخواند. شاید شما بگوئید که من درین کارها مقصر نیستم و عاملین را جزا هم داده ام. ولی این کار شما به خینهء بعد از عید میماند. نه اکادمی علوم اطلس منتشرهء خود را دوباره جمع کرده میتواند و نه آن آقایون "دشنام سالار" دشنامهای خود را پس گرفته میتوانند وحتی انهائیکه "دوهمه سقاوی" را نوشتند نه تنهااز کار خود پشیمان نیستند بلکه در سایهء شما به جاه و مقامهای بالایی هم رسیده اند. مهم اینست که این اشخاص کارکنان حکومت شما اند و برخی هم مشاوران ارشد شما. میدانید ازین سیاستها بوی بد ویرانی، خون ریزی، جنگ و کشتار و پارچه پارچه شدن وطن واحدی که مسلما شما هم انرا دوست دارید برمیخیزد.
3- فساد اداری و حکومت بی قانون: ملیاردر های یک شبه!
قرار احصائیه ها و ارقام نشر شده در مطبوعات بین المللی، جامعهء جهانی طی این سیزده سال حدود صد بیلیون دالر به افغانستان کمک نموده است. آیا مردم افغانستان حق ندارند که از شما بپرسند که این پولها در کجا مصرف شدند؟ سال قبل سازمان شفافیت بین المللی افغانستان را در زمرهء فاسد ترین حکومتهای جهان قلمداد کرد. ایا این برای مردم افغانستن و برای شما منحیث رئیس جمهور منتخب شان مایهء سر افکندگی نیست؟ آیا شما میدانید که در سال 2012 مردم افغانستان برای اجرای امور روزمره خود مجبور شدند برای کارکنان دولتی شما 3.9 بیلون دالر رشوت بدهند که دوبرابر عاید ناخاص ملی کشور ویک چهارم کمکهای وعده شدهء بین المللی در نشست توکیو بود.[1] میدانم که درین فساد وتاراج کمکهای بین المللی خارجیان نیز سهم دارند ولی مسلم است که اگر کارکنان حکومت افغانستان فاسد و رشوت خوار نباشند خارجیان نیز جرئت آنرا نخواهند کرد. ایا میدانید که شروع از دفتر شما و معاونین تان به شمول اکثریت وزرا، مشاورین و کارکنان ارشد مرکزی و محلی حکومت شما همه با یک چشم برهم زدن ملیونر و ملیاردر شده اند. آیا گاهی از انها پرسیده اید که این همه دارایی های بی حساب را از کجا کرده اند؟ ولی شما هرگز از ایشان نپرسیدید و هیج کدام انانرا به پنجهء قانون نفرستادید. حتی آن وزرائیکه از طرف ادارهء تفتیش شما متهم به تقلب و اختلاس شدند و اسناد مربوطه شان در مطبوعات نیز بیرون برامد هنوز هم در کرسی های وزارت تکیه زده اند. نتیجه گیری برای این چشم پوشیهای شما خیلی ساده است: یا شما هم با انها شریک هستید و یا از انها میترسید. که هر دو حالتش در شآن یک رئیس جمهور منتخب نیست.
4- تریاک و مافیای مواد مخدر: حکومت تریاکی!
افغانستان که روزی به زیبایی طبیعت اش مشهور بود و بنام سویس آسیا نامیده میشد. امروز از برکت حکومت شما به سرزمین تریاک و لانهء مافیای مواد مخدر شهرت یافته است. آیا میدانید که کشت و تولید تریاک بعد سقوط رژیم طالبان تا حال ده بار افزایش یافته است. قرار احصائیه های ملل متحد سال قبل کشت و تولید مواد مخدر در افغانستان سیر صعودی داشت که افزایش 49% نسبت به سال 2012 را نشان میدهد که بدین حساب حالا افغانستان بیشتر از 90% مواد مخدر جهان را تولید میکند.[2]
میدانم که خارجیان، القاعده و طالبان نیز در ترویج، کشت وقاچاق تریاک سهم و منفعت دارند. ولی معلوم است که حکومت افغانستان نیز در محو این سرطان محلک کاری نکرده است. آیا درین مدت سیزده سال نمیتوانستید کشت بدیلی را در 9 ولایت حنوبی و حنوب غربی کشور جای گزین کنید؟ اینکه گفته میشود دهقانان بخاطر عاید بهتر به کشت کوکنار روی آورده اند حرف نادرستی است. برای دهقان هلمندی یک بر هزارم حصهء عاید تریاک نمیرسد، بلکه سود ان در جیبهای مافیای حکومتی شما و قاچاقبران بین المللی میریزد. چه کسی نمیداند که اگر دهقان قندهاری و هلمندی زعفران بکارد بمراتب فایدهء بیشتنر میکند؛ چون همه عایدش به جیب خودش میریزد نه در جیب قاچاقبران حرفوی. و باز آیا مردم آن ولایات کشور که کوکنار کشت نمیکنند از مردم هلمند و قندهار فقیرتر شده اند؟ نه هرگز چنین نیست. مسلم است که قدرتمندان محلی و مرکزی ( نظامی و اداری) حکومت شما، قوتهای خارجی، طالبان و القاعده درین تجارت مرگ آور شریک اند. اگر چنین نمی بود باید ما تا حال می شنیدیم که ده ها قاچاقبر بزرگ مواد مخدر زندانی و به دادگاه سپرده شده اند. گذشته ازین که از برکت این صنعت مرگ آور سالانه صدهاهزار انسان در روی کرهء زمین به کام مرگ میروند؛ همین اکنون به صدها هزار از جوانان وطن ما و شما نیز معتاد گردیده اند و چشم انداز آن ایندهء بس خطرناک برای نسل جوان و کارکن کشور است . امروز حکومت افغانستان در سطح جهان بنام حکومت مافیای تریاک شهرت یافته است. ننگ آور ترازین چه هست که حتی خانم کلینگتون وزیر خارجهء وقت ایالات متحده نیزحکومت شما را حکومت مواد مخدر (State-Narco) نامیده بود.[3]
5- طالبان، القاعده و تروریزم: برادران ناراضی رئیس جمهور
برمیگردیم به اصل مسئله که جناب رئیس جمهور کرزی در واکنش به حملهء تروریستی در یک هوتل در ناحیه وزیر اکبرخان کابل فرمودند که: "مبارزه با تروریسم زمانی به موفقیت میانجامد که میان قربانی و تروریست تفاوت قایل شده، با عوامل تروریسم مبارزه صورت بگیرد." من راستش ندانستم منظورشما ازین کلمات چه است. آیا انانیکه درین حادثه کشته شدند قربانی اند و یا برعکس آنانیکه به ان رستوران حمله کردند و بعدش خود را انفجار دادند تا دیگران را بکشند. آیا فقط خارجیها و از جمله آی اس ای پاکستان عامل تروریزم اند و یا طالبان و القاعده نیز عامل ترور اند؟
به نظر من قبل از هر چیز دیگری پالیسها و سیاستهای نادرست حکومت شما عامل اساسی وضع موجود است. شما نتوانستید دوست و دشمن حاکمیت خود را تعریف کنید و در ده سال اخیر آگاهانه یا نا آگاهانه "سیاست گام بگام بسوی ابقای طالبان [4] " را در پیش گرفتید. شما در آغاز اصطلاح " طالبان میانه رو" را وارد ادبیات سیاسی کشور نمودید و بعدآ به برادر خطاب کردن انها آغاز کردید. ولی بیاد داشته باشید که تحریک طابان همانقدر که وابسطه به استخبارات خارجی و غیر ملی است یک تحریک بنیادگرا و ایدئولوژیک نیز هست و نافش به تروریزم بین المللی و القاعده بسته است و در نهایت چیزی بیشتر از "شاخهء افغانی القاعده" نیست. "طالبان را به ميانه رو، کند رو وتندرو تقسيم کردن چيزی بيشتر از بازی با کلمات نيست. در تفکر طالبانی جايی برای ميانه روی وجود ندارد. آنکه ميانه رو است طالب نيست و آنکسی که طالب است نميتواند ميانه رو باشد. میدانیم که رهبران و صفوف طالبان اکثرا پشتون تبار و بعضاهم تاجیک تبار اند ولی طالبان را نمايندهء قوم معينی ازاقوام افغانستان دانستن نيز کاملآ خطاست؛ چون ايشان نه نمايندهء اقوام افغانستان، بلکه نمايندهء تزوريرم و بنيادگرايی بين المللی و ساخته و دست پروردهء سازمان استخباراتی پاکستان و استکبار جهانی اند" [5]. طالبان نه تنها نمایندهء پشتونها نیستند بلکه بدترین دشمن مردمان پشتون اند. ولی اینکه انها از افغانستان و اکثرا از میان قبایل پشتون کشور بر خاسته اند در ان نباید شک داشت. آیا انانیکه هر روز در افغانستان انتحار و انفجار می آفرینند، طالب و افغان نیستند؟ آیا انانیکه چنین اعمال را انجام میدهند تروریست نیستند؟ جالب اینجاست که طالبان مسئولیت حملات دهشت افگنانه و تروریستی خود راخود به عهده میگیرند ولی سخنگویان شما انها را برائت میدهند و بار بار میفرمایند که " طالب یک نام است" و چنین عملیات مغلق درتوان طالبان نیست. شما باید تا کنون دانسته باشید که:
"طالبان بخشی از یک تحرک بنیاد گرایانه در چارچوب پروژهی جنگهای منطقهای و مذهبی میان کشورهای رقیب درمنطقه اند"[6]. انها تقسیم قدرت و کنار آمدن را هرگز نمی پذیرند، انها یک تحرک تمامیت خواه اند که به کمتر از تمام قدرت راضی نخواهند شد. چگونه ممکن است قانونیت ، دموکراسی، حقوق بشر و از آن جمله برابری حقوقی زنان با مردان، آزادی بیان و عقیده را با تفکرات اولترا بنیاد گرایانه ، فاشیستی و ماقبل بدویت طالبانی پیوند زد و همخوان ساخت؟
سان تزو ستراتییژیست معروف چینی در هزارهء اول قبل از میلاد را عقیده بر این است که اولین شرط پیروزی در جنگ تعریف نیروی خودی و دشمن است. او در اثر مشهور خود بنام هنر جنگ چنین میگوید: " اگر شما خود و دشمن خود را خوب بشناسید درصدها جنگ به خطر مواجه نخواهید شد".[7] ولی شما طی سیزده سال نتوانستید تعریف مشخصی از دوست و دشمن ارائه دهید.
هزار رحمت بر قوت های امنیتی و دفاعی کشور که با وجود انکه هر روز سرقوماندان اعلای قوای مسلح کشور طابان را دوست و برادر خطاب میکند و هزاران زندانی متهم به اعمال تروریستی طابان را از زندانها رها میکند، بازهم در مقابل طالبان میجنگند و ایستادگی نشان میدهند.
آقای رئیس جمهور، سیاست نادرست و تضرع امیز شما باعث ان شد که یک گروه تروریستی، فراری و شکست خورده دوباره احیا و به تهدید بزرگی برای صلح و امنیت در کشور تبدیل گردد.اگر فکر میکنید که طالبان پشتون اند و برای سلطهء مجدد پشتونها و پشتون والی می جنگند، در این صورت با صراحت باید برایتان بگویم که در اشتباه هستید. مگر کدام پشتون باهمتی حاظر است که مزدور سازمان استخباراتی پاکستان باشد؟ مگر تبدیل کردن مناطق پشتون نشین به مرکز جهانی مواد مخدر و پناه گاه تروریزم بین المللی به نفع مردم پشتون است؟ کدام مردم هر روز بیشتر کشته میشوند؟ فرزندان کدام قوم بیشتر از نعمت سواد بی بهره میگردند؟ همه این جفاکاریها از سیاستهای خام شما سر چشمه میگیرد که طالبان را پشتون می انگارید و برادر خود. بس است آقای رئیس جمهور جفا در حق مردم مظلوم پشتون و همه مردم افغانستان و انهم بخاطر ملیاردر شدن چند قاچاقبر لمیده در چوکی های حکومت.
کارل وان کلوتز آلمانی یکی از بزرگترین استراتیژیستای جنگ در قرن هژدهم میلادی است. او را عقید بر این است که در جنگهای نامنظم و وگوریلایی مرکز ثقل (centere of gravity) دشمن در حمایت بیرونی و پشتیبانی مردم محلی نهفه است[8]. میدانید مرکز ثقل طلبان در کجاست؟ در حمایت ای اس ای و شبکه های تروریستی بین المللی، در کشت و قاچاق مواد مخدر، در بی قانونی حکومت شما و در نتیجه در حمایت برخی از مرم جنوب کشور که ناشی از بدویت و ترایبلیزم یا "دفاع از بد خودی" است. شما صادقانمه بگونید که در این مدت سیزده سال چندبار و چگونه برین مراکز ثقل دشمن حمله نموده اید؟ شما باید راه حل مشکل کشور خود با پاکستان را درین مدت سیزده سال پیدا میکردید. مگر شما منحیث یک تحصیل یافتهء روابط بین الدول نمیدانید که ارتباط و دوستی کشورها بر اساس حسن همجواری و احترام متقابل به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی انها استوار است. وقتی که اعضای ارشد حکومت شما ، وزیر دفاع و لوی درستیز شما و برخی مشاورین شما، تا دریای اتک یا نیمی از خاک پاکستان را جزئی از خاک خود قلمداد میکنند؛ پس از پاکستان چه توقع دارید که با شما چگونه رویهء بالمثل نماید؟ شما حدود بیست بار به پاکستان "سفر دوستانه!" داشتید، مردم میخواهند بدانند که نتایج این همه سفرهای پُرخرچ شما به پاکستان چه بود؟
اغماض شما در مقابل کشت تریاک، حکومت داری بد و فساد لجام گسیخته اداری عوامل دیگری برای رشد طالبان، القاعده و تروریزم در افغانستان اند. میدانید که مردم در ولایات و ولسوالیهای کشور بخاطر رفع مناقشات حقوقی شان ترجیح میدهند که به طالبان مراجعه کنند تا به ارگانهای قضایی و عدلی حکومت شما.
مسلما میدانید که طالبان و سایر گروپهای تروریستی مردم ما را بنابر عقب ماندگی فرهنگی و دروری شان از تعلیم و تربیهء مدرن به گروگان گرفته اند که میراث رژیمهای قبلی هم هست. ولی شما درین سیزده سال چقدر بخاطر رشد تعلیم و تربیه و شکستاندن بدویت قبیلوی تلاش کردید؟ اگر شما بعوض فرستادن صد بم افگن امریکایی صد مکتب در جنوب کشور می ساختید امروز هزاران جوان دانشگاهی از جنوب کشور میداشتید و از بلای بنیاد گرایی خلاص میبودید که متاسفانه چنین نکردید. ایا گناهش برگردن پاکستانیها و امریکایی ها است یابر گردن حکومت شما؟
6- حراج داراییهای عامه تحت نام خصوصی سازی و "بازار آزاد": مافیای زمین، قدرت و ثروت
در مدت دوازده سال اخیر حاکمیت آقای کرزی به ده ها هزار جریب زمینهای عامه و دولتی به مافیای زمین سپرده شد؛ تمام موسسات وتصدیهای دولتی که از رژیمهای گذشته به میراث مانده بود لیلام و به ملکیت قدرتمندان حکومتی درآمد. وحتی کار بدانجایی کشید که معادن را نیز تملک کردند. اگر این رژیم برای چند سال دیگر باقی بماند، شاهراه ها و کوه ها و جنگلات و منابع آبی کشور نیز توسط این مافیای قدرت و ثروت غصب خواهند شد. اینها اصول " بازار آزاد نوع افغانی" اند که در هیچ نقطهء از کره زمین به شمول پیشرفته ترین کشورهای سرمایداری نمونهء ان تا حال دیده نشده است.
آقای رئیس جمهور! شاید شما که در حصار ارگ ریاست جمهوری تان نشسته اید و خادمان چپاولگر تان همیشه برایتان بلی آقا میگویند وهمه چیز را برایتان درست است! و سربراه گزارش میدهند؛ نمیدانید که اگر0.01 فیصد نفوس کشور که همهء شان اطرافیان و بلی آقا گویان شما اند ملیونر و ملیاردر شده اند ولی بقیهء شهروندان کشور یا وطن داران تان که 99.99 فیصد نفوس کشورتان را تشکیل میدهند در تحت خط فقر و گرسنگی و برخی هم در سطح گدایی بسر میبرند. تاریخ افغانستان چنین حکومت فاسد، رشوتخوار و تاراجگر را هرگز بیاد ندارد. مایهء تآسف اینست که اگر دیروز رشوت خواری و زر اندوزی عیب و ننگ بود، ولی امروز به افتخار و فرهنگ تبدیل شده است. شاید افغانستان بتواند طی یکی دو دهه ویرانیهای جنگ را باز سازی کند ولی باز سازی روانی و فرهنگی ان دهه ها را در بر خواهد گرفت. بنظر من این بدترین میراث حکومت داری شما در سیزده سال پسین تاریخ کشور است.
7- پیمان امنیتی و تقلا برای چهرهء ملی شدن: تلاش بیهوده
همه میدانند که ایلات متحده امریکا بخاطر منافع ملی و استراتیژیک خود به افغانستان لشکر کشی نموده نه بخاطر بشر دوستی یا ساختن افغانستان دموکراتیک. اکثریت مطلق مراجع علمی و شخصیتهای سیاسی و اکادمیک جهان و از جمله شخصیتهای اکادمیک اروپایی، انگلیسی و امریکایی را عقیده برین است که افغانستان یک کشور اشغال شده است. ولی چرا شورای امنیت سازمان ملل، مجمع عمومی آن به امریکا اجازه یی لشکر کشی به افغانستان را دادند واکثریت مطلق مردم افغانستان نیز با آنکه در خارجی ستیزی شهرهء جهان بودند؛ از تهاجم سربازان امریکایی به کشور خود استقبال نمودند. چرا؟ بخاطر آنکه برادران ناراضی شما افغانستان به جهنم برای مردم کشور و به مرکز دهشت افگنی و صدور تروریزم برای جهان تبدیل نموده بودند.
آقای کرزی در جمع کامندوهای امریکایی در ارزگان سال 2001
مگر شما خود در پیشاپیش این نیروهای اشغالگر و با بادیگاردهای امریکایی وارد کابل نشدید؟ اگر شما مخالف عمل کرد امریکاییها بودید چرا با ایشان پیمان استراتیژیک بستید و حال برسر یک متمم کوچک ان( قرارداد امنیتی) غوغا و داد و فریاد را بلند کرده اید و باز چرا این شروط امروزی تان را طی 12 سال حکوت خود مطرح نکردید و در شش ماه آخر باقیمانده ازدوران حکومت خود یک باره ضد امریکا و شخصیت ملی گردیده اید؟ آقای رئیس جمهور، طالبان امروزی بمراتب خطرناکتر از طالبان سالهای 1996تا 2001 اند؛ هم برای صلح و امنیت افغانستان و منطقه و هم برای امنیت جهان. من و شاید ملیونها هموطن دیگر نمی خواهیم که برای یک روز هم سربازان امریکایی در وطن ما باشند ولی بدیل آن چه هست؟ سقوط حکومت کنونی وتسلیمی قدرت به شبکه های تروریستی اجیر شده توسط آی اس آی تحت نام طالبان! آیا شما همین را میخواهید؟
رئیس جمهور کرزی با محافظین (بادیگاردهای) امریکایی اش
من با شما کاملآ موافقم که در هر معاهده و قراردادی جانب افغانستان باید حد اعلای دقت وچانه زنی را با جانب مقابل داشته باشد تا منافع افغانستان به بهترین شکل ان در نظر گرفته شود ولی بشرطی که این چانه زنیها بخاطر منافع وطن باشد نه منافع فردی و خانوادگی و باز این چانه زنیها باید بر اصول و معیارهای پذیرفته شدهء دپلوماتیک استوار باشند نه برگِله گزاریهای شخصی!
آقای رئیس جمهور! عدم امضای پیمان امیتی و خروج آنی و بی رویهء نیروهای خارجی همانقدر به زیان افغانستان هست که "پایگاه سازی دایمی"، امریکا! تاکید میکنم پایگاه سازی نظامی دایمی ایالات متحده در افغانستان در طولانی مدت مطلقآ به زیان افغانستان خواهد بود. اولی باعث سقوط حاکمیت کنونی وجنگهای خونین داخلی و دومی باعث مداخلهء کشورهای همسایه، جنگهای نیابتی مثل زمان اشغال شوروی وبی ثباتی کشور برای دهه های متوالی خواهد شد.
ها! یادم نرود که حمله بر حریم پوهنتون ( دانشگاه) کابل در بیستم عقرب سال 1381 بعد از 37 سال از حادثهء سوم عقرب سال 1344 یکی دیگر از وقایع فراموش ناشندنی زمان حاکمیت شماست که در اثر ان خون چهار دانش آموز بیگناه بر سنگفرشهای راهروهای دانشگاه کابل ریخت.[9] حتی در سوم عقرب سال 1344 پولیس بر حریم دانشاه کابل تجاور نکرده بود بلکه حین متفرق کردن مظاهره چپیان در داخل شهر باعث قتل چند تن از محصلین گردیده بود.
****
آقای رئیس جمهور! اینها بخشی از کارنامه های شما طی سیزده سال حکومتداری تان بود. یادم نرود که من نمیگویم که در زمان شما هیج کارمفیدی نشده است. آزادی مطبوعات، داشتن قانون اساسی، باز شدن هزاران مکتب و شمولیت ملیونها کودک افغانستان درین مکاتب بخصوص شمولیت دختران، تشکیل پارلمان و ارگانهای حکومتی و دولتی، ترمیم بازسازی و نوسازی راه ها و شاهراه ها، تاسسس ده ها دانشگاه ( پوهنتون)، بهبود در خدمات صحی، انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی و اینکه امروز افغانستان را همه کشورهای جهان برسمیت می شناسند، دست آوردها کمی نیستند. ولی همه این دست آوردها در مقایسه با کمکهای بزرگی که درین مدت به افغانستان شده خیلی کوچک اند. هیچ گاهی در تاریخ برای افغانستان چنین شانس بزرگ میسر نشده بود که همه کشورهای جهان بدون در نظرداشت نوع حکومات انها در بازسازی افغانستان رقابت کنند وسهم بگیرند نه در ویرانی آن. شاید شما ودوستان امریکایی تان بگوئید که بزرگترن دست آورد ما آوردن دموکراسی در افغانستان است.مگر این چگونه دموکراسی یی است که در اثر آن هرروز مردم ما یا غارت میشوند یا کشته! بقول رهبر فقید هند مهاتما گاندی " دموکراسی ایکه دستانش به خون بیگناهان آلوده باشد، نامقدس است."[10]
آقای رئیس جمهور، " سیزده سال اخیر تاریخ افغانستان به لحاظ توجۀ جامعۀ جهانی و سرازیر شدن پول و ثروت بی مانند است . دوران دولتداری شما سالهای فرصت ها و شانسهای های طلالی بودند . نبود امنیت ، ناکامی در دولتداری خوب ، فساد ، تنبلی و بی مسولیتی در حل دشواری های ما با همسایه ها بویژه پاکستان این فرصت ها را بر باد داد ه است. شما درست درک کرده اید که شاه کلید امنیت در سرزمین ما را پاکستانی ها در دست دارند اما برای بدست آوردن این شاه کلید تدابیر و چاره های شما صرف در خط غیرتِ تبار و قبیلهء تان شکل گرفته است نه منافع افغانستان و مردم آن . شما باید بدانید که همزیستی با همسایه ها صرف با رعایت منافع متقابل ممکن است".
آقای رئیس جمهور، دلم برایت میسوزد!
باور کن من این حرفها را از روی تعصب، کینه و بد بینی ننوشتم. ازشخص شما که بگذریم، من به گذشتگان و بزرگان خانوادهء شما بنابردلایل معینی احترام نیزدارم. بی ریا میگویم که دلم برای رفتن تان میسوزد، نه بخاطر کارنامه های درخشان تان، نه برای آن جیلک سبز قطغنی و کلاه سور قره قل جوزجانی تان، نه برای انکه فردا محاکمه و زندانی در لاهه خواهید بود.( در افغانستان هیچ رئیس دولتی تا اکنون محاکه نشده ، یا کشته شده اند یا فرار کرده اند.) دلم برایت بخاطری میسوزد که ما یک رئیس جمهور صبور را از دست میدهیم. یادم هست که بارها در تلویزیون دیدم که اهانت شدی ولی خشن نشدی وانتقام نگرفتی. ولی این آدمهایی که هم اکنون برای تکیه زدن در جای شما خود را کاندید نموده اند؛ اگر نه همهء شان ولی اکثریت مطلق شان آدمهای خشن و دیکتاتوری اند. دلم برایت میسوزد که در تاریخ که حافظهء بزرگی دارد نه برای خود و گذشته گانت و نه برای فرزندانت نام نیکی باقی نمی گذاری. دلم برایت میسوزد که تنها خواهی ماند و این دوستان مافیایی و پُولّکِی ات سلام ات را هم وعلیک نخواهند گرفت. ولی هنوز هم شانس داری تا قضاوت تاریخ را در مورد خود نرمتر سازی و ان اینکه: امید حمایت و دوستی از برادران ناراضی خود را از دل بیرون کنید و باور داشته باشید که برادران ناراضی تان شما را نمی بخشند و اگر بیایند سرنوشت شما بدتر از سرنوشت شهید داکتر نجیب الله خواهد بود! و دومش هم اینکه: همه تلاش تان را بخرچ دهید تا انتخابات آینده بدون تقلب، خدعه و نیرنگ دایر شود وهرکه را که مردم انتخاب کردند قدرت را متمدنانه و صلح آمیز به رئیس جمهور انتخابی مردم بسپارید!
امیدوارم اقلا این کار را بکنید.
با عرض سلام و احترامات فایقه!
ع. م. سلطانپور
دانشگاه لیستر- انگلستان
30 جدی (دی) 1392مطابق 20 جنوری 2014
آدرس ایمیلی نویسنده:
msultanpoor@hotmail.com
[1] BBC NEWs, http://www.bbc.co.uk/news/world-asia-21364557,
[2] http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2013/11/131112_k05_unodc_mcn_jiont_report.shtml?print=1
Or: http://www.unodc.org/documents/crop-monitoring/Afghanistan/Afghan_report_Summary_Findings_2013.pdf
[3] BBC, Nosedive in Afghan-US relations, online: http://news.bbc.co.uk/1/hi/world/south_asia/7870340.stm
[4]، سایت آریایی حوت 1383 سیاست گام بگام بسوی ابقای طالبان- م.سلطانپور- http://www.ariaye.com/dari1/siasi2/sultanpoor.html
[5] همانجا
[6]پوهاند امیرشاه حسن یار، روزنامهء ماندگار- پایانِ یک دوران و آغازِ دورانی نو،
[7] Strategy in the Contemporary world, By John Baylis,James Wirtz ,Oxford UnI press ,Second edition 77
[8] James D Kiras, Irregular Warfare: Terrorism and Insurgency, Oxford Edition.
[9] - بقول آزانس اسوشیتید پرس مورخ 12 نومبر سال 2002
[10] -Just WAR or Just PEACE, Humanitarian Intervention and International Law, Simon Chesterman, Oxford press 2001 ,p88
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته