نزدهم جدی فاجعه بزرگ و فراموش ناشدنی در تاریخ معاصر افغانستان
۲۱ جدی (دی) ١٣٩٢
سیزده سال قبل از امروز یکه اولنگ و بامیان شاهد فاجعه بزرگ انسانیی بود که توسط دژخیمان تاریخ دنیای بشری، جلادان وهابیون عرب، غلامان حلقه بگوش آی اس آی و آن دشمنان آزادی و تعادل جوامع انسانی، تعدادی عظیمی از باشندگان مظلوم و آواره آن سر زمین مرد خیز را که در ادبیات نظامی معاصر غیر نظامی و ملکی به حساب می آیند، بدون هر گونه جرمی به گلوله های استبداد بستند و تراژیدی خونین و فراموش ناشدنی را در تاریخ معاصر افغانستان با کشتار بالغ بر سه صد و اندی اعم از پیر، جوان و کودک رقم زدند، که یاد و خاطره آن شهدای جان سوز، مظلوم و به خون خفته در قید زنجیر های اسارت و استبداد سلطه گران ماکیاولیستی و فاشیستان بیدادگر جان باخته اند، گرامی باد !
یقینا جانبازی شهدای مظلوم یکه اولنگ و بامیان به عنوان فریاد گری از نشانه های ظلم، بیداد، توحش، بی عدالتی، زور گویی و نا بسامانی حکام نا مشروع، ضد اسلامی و انسانی وقت، با اندیشه های مفسد دگماتیستی، جزم گرایی، اکستریمیزم افراطی و فاشیستی در خطاب با آزاد اندیشان دوّل و جوامع انسانی، نهاد های حقوق بشر بین المللی و هیومنیزم متعادل در قبال افغانستان بوده است و این فریاد های جگرسوز بیوه زنان و یتیمان، از لانه های به آتش کشیده آن دیار در توامیت سایر بیدادگری های اطراف و اکناف کشور توسط قدرت پرستان قلدور، زمینه افول و انقراض حکومت دکتاتور و دهشت افگن طالبانی را با بسا از عوامل همرنگ در شکل گیری ماجرای یازدهم سپتامبر و آغاز حملات نظامی ایالات متحده آمریکا در افغانستان، فراهم نموده است تا با شکل گرفتن فضای مساعد سیاسی و اجتماعی در افغانستان با پشتوانه محکمی از خون شهدا و قربانیان حوادث، حاکمان بی خاصیت و منفعل عصر کنونی در کاخ های مجلل تکیه زنند و میثاق با خون شهدا را به باد فراموشی بسپارند و ارزش خون انسان ها را درین قطعه خاکی در زد و بند های سیاسی و تعامل های اقتصادی و تجاری شان از راه های مختلف به مسخره گیرند.
از آنجای که سیزده سال از ماجرای خونین می گذرد حکومت مرکزی و سایر نهاد های حقوق بشری، مدنی و احزاب سیاسی که سر تا پا مدیون هم چون جانفشانی ها و ایثار گری های فرزندان وطن ما است، نه تنها توجهی را مبذول نداشته است، بلکه باشندگان مظلوم این حیطه را با محرومیت های شانه افگن در زیر خط فقر و بیچارگی در تناسب با سایر نقاط کشور نگهداشته و با شلاق های تبعیض و تعصب، داغ های شهدای مظلوم یکه اولنگ و بامیان را با خانه های سوخته و متروک روز به روز داغ تر و تازه تر می سازند، هنوز که هنوز است نه تنها از طرف اربابان قدرت و کاخ نشینان تجمل، شمعی بر مزار و مشهد شهدای ما روشن نگردیده اند بلکه بیرق های سبز شهادت را هم از مزار ایثار گران راه آزادی وطن، باد برده است. ازین جا است که فریاد های یتیمان و بیوه زنان فراری از چنگال استبدادگران خوناشام ( 19 جدی ) در فضای سرد زمستان و بساط دشت و حیق حیق مادران بر خون نشسته یکه اولنگ و بامیان طنین انداز گوش ها و دل های ناظر بر صحنه ای است که در فضای خون و آتش لحظه ای را به سر برده اند، طنین های که جگر هر انسان بیدار و آگاهی را نیش می زنند و اشک انسان ها را نوش.
در اخیر با اظهار تسلیت به پیشگاه ولی عصر و وارثان و بازماندگان بر حق شهدا ، من متعقد هستم که خون ناجیان راه آزادی وطن، دست از دامان قاتل بر نخواهند داشت و در هر زمانی با بر پایی یک حکومت قانون مدار و عاری از تبعیض و تعصب بر محور عدالت اجتماعی و انسان اندیشی به سزای اعمال ننگین شان خواهند رسید و از طرفی باورما این است: تا زمانی که خون انسان ها در افغانستان بهای واقعی اش را در نیابند و تا زمانی که باشندگان و اولیای امور این وطن به خون آدم ها ارزش و احترامی را که خدواند بر آن تاکید کرده است، قایل نشوند و بر جان و زندگی افراد اهمیت ندهند، افغانستان نه تنها در جاده انسانیت، قانونیت و مدنیت قدم نخواهد گذاشت بلکه روز به روز بد بختی ها، فلاکت باری ها، زبونی ها، توحشات و قهقرایی ها دامن این مرز و بوم را آلوده و آلوده تر خواهد نمود. با توجه به چنین مسایل خداوند را به عظمت و پاکی خون شهدا از صدر اسلام تا شهدای دیار خویش سوگند می دهیم تا با نظر لطفی زمینه یک حکومت کارا، عادل و با درایت را در فقدان ناقضین حقوق انسان ها و قانونیت با انتخاب خرد جمعی مردم و ملت در افغانستان فراهم و آماده سازند تا باشد که حق به حقدار برسد و انسان ها به انسانیت، کشتی شکسته به نجات و حکومت به قانونیت.
به امید زندگی بهتر مردم افغانستان در سایه امن و رفاه و باز یافتن احترام زندگی و خون آدم ها در کشور عزیز و مظلوم افغانستان !
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته