کرزی صیب تو امضا کو، بعد ما همرایشان می فامیم...
١٠ قوس (آذر) ١٣٩٢
امضأ کو ... زود امضأ کو!
ــ حضرت صیب اگه مه امضأ کنم اول ده غم برادرهای ناراضی خود می مانم و اگر امضأ نکنم نمی دانم چطور کنم؟ حیران ماندیم، انتخابات هم پیش رو است هه هه هه....
ــ او بچه خیله خندی نکو، تو همیشه هیچ گپ آدمه نمی شنوی، گفتم امضأ کو در غیر آن مه بار و بستره خوده بسته کدیم و ده اِی سری پیری از این مُلک می برآیم ، اگه برآمدُم باز گِله نکنی دیگه، که کس پیدا نخاد شود بخاطر تو ... "استخاره" کنه.
ــ مجددی صیب بیبی نی، باز عصبانی شدید، مخو شوخی کدم، شما ایقدر جدی نگیرید بگذار چند وقت ما هم غیرت اوغانی... خوده به امریکایی ها نشان بتیم، باز سند پیمان امنیتی ره با آنها امضأ می کنیم.
ــ او کرزی می فامی یا نمی فامی، تو خودت دیدی که امریکایی ها چند روز پیش گفتند که اگر کرزی تا چند هفته دیگه سند پیمان امنیتی را با آنها امضأ نکند، آنها در سال 2014 بکلی اوغانستانه ترک می کنند، دیگر حوصله من هم سر رفته است، خوب فکرته بیگی، مه از همی تریبون لویه جرگه ده حضور همه مردم بتو هوشدار میتم، که اگر تا دو روز آینده سند پیمان امنیتی ره با امریکایی ها امضأ نکنی، همان قسمی که از اول بریت گفته بودم، دار و ندار خوده برداشته از این مُلک برای همیشه می روم.
ــ حضرت صیب شما چقدر آدم خوش باور و ساده هستید، امریکایی ها جای رفتنی نیستند، آنها به خبرنگارها و رادیوها یک چیز میگویند به شما چیز دیگر، مگر در قفا کاری خوده می کنند؛ آنها برای چه به وطن ما آمده اند که ایقدر زود دوباره از اینجا برگردند، شاید یک چند نفر از عسکرهای شان را بکدام جای دیگر که لازم می دانند، انتقال بدهند؛ اما نه کلی قوایشان را، آنها خصوصی در قصر سفید چند ماه پیش مره اطمینان داده بودند که به ای زودی ها اوغانستانه ترک نمی کنند، صدراعظم پاکستان و چند نفر دیگر هم با ریش های انبوه شان در آنجا شاهد بودند، چُرت خوده خراب نکنید و خوده ناقی ناقی سرگردان و آواره نسازید و ما را پریشان "سنگ در جای خودش سنگین است"
ــ حضرت صیب ببینید ما (مه و مشاورینم) در اینجا چقدر خود را نزد شما خورد می سازیم و شما را احترام می کنیم، هر روز بلا ناغه پیش از نماز خفتن دست های نحیف شما را بوسه باران نموده و همه ما به استخاره ها و راز و نیازهای شما گوش فرا می دهیم، متأسفانه برعکس شما طاعات و عبادات ما را نا دیده گرفته و باز اخطار می تیت که اگر به قول شما نکنم از این کشور می برآیید؛ اما هوش کده باشید خوده آواره نسازید و جای نروید که در خارجه مردم ایقدر احمق نیستند که به "استخاره و پف و چف شما باور داشته باشند، در اروپا چهارصد سال پیش تکلیف استخاره گران را مردم روشن نموده بودند؛ یعنی شما و امثال شما در آن کشورها بازار ندارید؛ اما بهر حالتش شما تشویش نکنید، باز اگر امریکایی ها و دوستان خارجی ما رفتنی شدند همان قسمی که قبلأ به مه وعده داده بودند یقین دارم که آنها با ما ناجوانی نخواهند کرد و ما و شما را در بین دوستان و دشمنان داخلی و خارجی و سیال و شریک تنها نمی گذارند و هر وقتی که اوغانستان را ترک بگویند، مطمئن باشید که حتمأ ما شما را همراه خود می برند.
ــ کرزی صیب گپی بسیار میگه خر ره بار، گفتم امضأ کو ... دیگه کله ... مره گرنگ نکن
ــ حضرت صیب نمی دانم چرا شما بسیار اصرار می کنید که امضأ کو امضأ کو امضأ کو، آخر شما مره دیوانه کدین، همه گپه نمیشه در اینجا در حضور همه به شما گفت، در این جرگه از سراسر اوغانستان و کل دنیا آدم آمده است که در بین شان هر قسم آدم پیدا میشه، از دوستان و برادران ناراضی ما گرفته تا دوستان و برادران راضی همه حضور دارند، یک کمی طاقت کنید، باز بعدتر خبر می شیت که مه با دوستان امریکایی مان در خفأ چه فیصله کده بودیم، آنها خودشان می فهمند که چه کار کنند، رئ نزنید ما هم میفامیم که چه کار کنیم. هر کس وظیفه خوده می شناسد.
نویسنده: ضیا باری بهاری
یادداشت: کارتونی از صفحه فیس بوک"چشم سفید"
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته