به یاد خُفتگان بی کفن
٢٣ میزان (مهر) ١٣٩٢
درست هشتاد چهار سال قبل از امروز به تایخ 21 میزان 1308 هجری شمسی مطابق 13 اکتوبر 1929 میلادی عهد شکنان مادر زاد تاریخ جنایت قرن آفریدند ، واین روز سیاه سرآغازدرد ورنج های بی پایان ، آغاز مصیبتی که هنوز زخمهای کاری خنجرها ی نا مرد ان تاریخ درپیکر جامعه بلاکش ما مر حم والتیام نیافته است و فرزندان سلحشور وبپاخاستۀ این آب وخاک هنوز منتظرا عاده حیثیت وآبروی برباد رفته ی شهید ان خویش ، از سوی میراثخو اران قبیلۀ حاکم و دولت اسلامی کشور اند و این درد استخوان سوزراه علاجش هنوز در پرده ابهام باقیست.
بلی هموطن عزیز ، سخن ازشهیدان آزادی ، سربه داران با شهامت خراسان زمین ، عیاران تاکستانهای کوهدامن زمین و از امیر حبیب ا لله کلکانی خادم دین رسول ا لله ویارانش میرود ،که کوردلان تاریخ درروز روشن فرزندان پاک وساده دل این سرزمین را به دار آویختند وپیکر خون آلود این سربه داران جاویدان را در محل نا معلومی به دور از دید مردم پنهان کردند. به گفته جناب خواجه بشیر احمد انصاری " شخصیتی که هم در زندگی و هم پس از مرگ آماج تیر جفا و ستم گروه های فراوانی قرار گرفته است. یکی ازاین جفاها تحقیر او به خاطر پیشه پدرش می باشد که می گویند سقابوده است. دشمنان حبیب الله کلکانی به جای خودش تیر طعن را به نام پدرش نشانه گرفته و پیشه ای را که توشه اش مایه زندگی است، اساس این استهزاءقرار داده و بسان عیبی در پسوند نامش اضافه نمودند که در این راه هم تاریخنویسان رسمی و هم روشنفکران تاریخنویس یکسان برخورد نموده اند ".
پس از اعدام حبیب الله کلکانی و جمعی از یارانش، حملات ارتش قبایلی بر مناطق شمال افزایش چشمگیر یافت و دور تازه ای از کشتار، غصب زمین و غارت و جنایت را آغاز کردند وزمین سوخته برجا گزاشتند وتاکنون ادامه دارد.سوال اساسی ونهایت جاندار اینست :اگر حبیب الله کلکانی ازتبار من وتو نمیبود آیا سرنوشت اش چنین میبود؟ جواب معلوم است .. ، این گروه سنگدل هنوز که هنوز است فقط معتقد به سیاست جاه طلبی وقومپرستی میباشد وهرگزحاضر نیست که تحمل دیگران راداشته باشد.
ولی از آنزمان به این طرف که نزدیک به یک صده سپری میگردد ،یقینآ هرکدام مان بخاطرعدم یک روزنه درست احیای اعادۀ آبروی برباد رفته ورنج بی سرنوشتی این خفتگان درعذاب هستیم ، وماهرگز نمیتوانیم به این سادگی جسم خونچکان به دارآویخته شدۀ امیر حبیب الله ویاران باوفایش رافراموش کنیم .برای سردمداران این حاکمیت گویا دولت اسلامی شرم خواهد بود که" امیر" سرزمین یک مملکت اسلامی از داشتن یک قبر محروم است.ننگ باد برای کسانیکه خود تباراین شهیدان اند ودر اریکه قدرت لم زده اند وحتی حاضرنیستند برای عزت وآبروی تاریخ سرزمین خویش کاری انجام بدهند.
گرچه بارها یک تعدادهموطنان عزیزمان از طُرق مختلف طی اعلامیه ها وفراخوان های پی هم صدای خویش رابخاطر تکفین و تدفین - امیر حبیب الله شهید(خادم دین رسو ل الله) ویا رانش راطی یک کمیسیون با صلاحیت دولتی بلندنموده تا باشد این اصول انسانی واسلامی بجا گردد. وحتی توجه خاص وزارت محترم علم وفرهنگ وبویژه جناب وزیرعلم وفرهنگ آقای رهین را شده بودیم ولی از" سنگ " جواب آمد اما از وزیر محترم هرگز خبری نیست که نیست .
تاجائیکه به همگان معلوم است وزیر محترم مصروف ترمیم مقبره های کهنه خانواده های درباریان نظام های که خودش تحت سایه شان نفس میکشیدند هستند وبس .ولی جناب وزیر فراموش نگنند " که چوب خدا صداندارد " مطمئن باشید آنروز رسیدنیست ، ولی ما به این باور هستیم سکوت کردن در امر اعتراف و حقائق تاریخی جرم به حساب می رود.
وهکذاامروزها سروصداهای گویا حقوق بشر، جامعه مدنی....که گوش های مردم را اذیت میدهد فقط سه دهه اخیر را سرنوشت کار اساسی خویش آنهم همراه با موضعگیری های سلیقوی سیاسی... قرار داده اند ، ولی بی خبر از آنکه دوران ظلمت عبدالرحمنی وجنایت نه چندان دور دورۀ وحشت «نادری » را کاملآ به باد فراموشی سپرده اند.
سوال اساسی اینجاست آیا این دوران سراپأ جنایت در حق انسان این سرزمین با شعار " سرش از من مالش ازتو " از تاریخ این وطن حذف گردیده است ؟ هنوزآثار وعملکرد وحشت ودهشت خاندان نادری ، سرسپردگان بی رحم قبائلی وسپاهیان خون آشام چون محمد گل مهمند...در ذهنیت ها باقیست وجامعه امروزی وطن من با این جنایت هولناک تا همین اکنون به آن روبروست. به یاد داشته باشید تاریخ ومردمان اصیل این سرزمین آن جنایت قرن راهرگز فراموش نخواهند کرد.
بلی هنگامی ما می خواهیم ملتی باشیم سر فراز ، باید به این تقابل های سیاسی وتاریخی پایان ببخشیم . دقیقاً آن زمان فرا رسیده است تا با تکیه به عالیترین خصال ، شرافت انسانی وحاکمیت وجدان باید بر زخم ها ی استخوانسوز مردم خویش مرحم نهیم و راه علاج برایش جستجو کنیم ، در غیر آن عدم اعتراف به معنی تکرار جنایت ،ادامهُ خشونت ، سلطه گرائی و قوم پرستی خواهد بود . این سرزمین که هنوز با بدبختی ها وسیاه روزی های جنگ وجبرتاریخ پنجه نرم می نماید،درگیر شدن آن ، در یک بحران دیگر ، گناه عظیم خواهد بود و بزرگترین خجلت تاریخی و بی توجهی به خواست عا دلانه میلیونها انسان این سرزمین توده های بپا خاسته میهن ما که صدای حق وعدالت را با بانگ رسا بلند میکنند ،نصیب سردمداران نظام خواهد شد. این ضرب المثل پر مغز ومعانی مردم را : "گرهی که با دست بازمیشود نباید به دندان بازکرد" . هرگز آنرا نادیده نگیرند.
ما به این باوریم که زمان آن فراه رسیده است تا سردمداران حکومت سست بنیاد کنونی ، از خوابهای قرون وسطایی قبیله سالاری بیدار شوند و به خواست دادخواهانه مردم باعزت این سرزمین باید احترام کنند ، تا باشد همه باشندگان این مرز بوم به شکل واقعی وبرادروار در این سرزمین واحد زندگی پر افتخار شهروندی خویش را دور از تعصب وبد بینی ها سپری نمایند، البته آن برادریکه حقوق ووجائب مساوی دارد ونه آن برادریکه همه وقت خود خواه وغاصب بوده است،آن برادریکه "هر آنچه به خود نمی پسندد نباید به دیگران هم به پسندد"،البته نه برادریکه با سیاست"هر آنکه با ما نیست از مانیست"، وبرادریکه قرن ها در حکمرانی عادت کرده است وبه این سیاست ادامه دهد .
لذا اگر میخواهیم منحیث شهروندان این وطن باهم زندگی نمائیم ، بهتر است وارثین آن جنایتکران قبیله گرا ازمردم عذاب دیده معزرت بخواهند.برای این کارباید شهامت داشته باشند ،درغیر آن ما بجای نخواهیم رسید.
بدینوسیله یکباردیگر پیشنهاد می نمائیم ، تا موضوع تکفین و تدفین - امیر حبیب الله شهید(خادم دین رسو ل الله) ویا رانش راطی یک کمیسیون با صلاحیت دولتی روی دست گرفته تا باشد این اصول انسانی واسلامی بجا گردد. در غیر آن حاکمان قدرت بدانند که نسل به پاه خاسته این وطن دیگر باجعل تاریخ وداع گفته است ، روزی این خواست برحق را عملی خواهند کرد .
هموطن عزیز؛ تورا خطاب می کنم آیا این است عدالت انسانی واسلامی که من وتو درا ین جامعه زندگی می نمائیم ؟
اگر جواب تان درحالت بی تفاوتی ویا" آری" قرار دارد ، پس به ر وی چه منطق انسانی ووطنی استوار است ؟ واگر جواب تان "نی" است ، پس منتظر چی وکی هستید ؟
آیا این شهیدان آزاده خواه حق ندارند بعد ازگزشت قریب به یک قرن صاحب کفنی شوند وبه مراسم اسلامی در یک منطقۀ که مناسب حال یک امیر است به خاک سپرده شوند ؟
بلأخره بر یک کشور اسلامی شرم آور وحتی توهین آمیز نیست ، که فرزندان راستین با خدایش هنوز که هنوز است نه گوری دارند ونه گورستانی ؟
به هر شکل زمان میگزرد وما مجبور مکلف هستیم جواب لازم رابا درنظر داشت شرائط...جستجو ودر یابیم . این حکم وجدان است که باید به آن جواب داد.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
اسد | 16.10.2013 - 00:42 | ||
برادر عزيز و محترم در قدم اول تشكر ميكنم از اين متن و نوشته زيبا و سراسر حقيقت و خواست دل ميليون ها إنسان اين سرزمين ثانيآ خدمت دوستان عرض مينمايم كه اگر ما و شما از اين دولت و اشخاصيكه در حريكه قدرت تكيه زده اند اى توقع را داشته باشيم كه به خاطر حراده حيثيت ملت كاري بكنند نا ممكن و معال است پس بايد ما جوانان و ساكنين اين سر زمين بخاطر حراده حيثيت خود رآه پيماى ها و تضاهرات مسالمت أميز و بدون تشنج دست بزنيم و از اين طريق ما ميتوانيم حراده حيثيت خود را بدست بياوريم و آمير بزرگ و ياران با وفايش را صاحب خواب گاه قبر و گورستان با نام و نشان سازيم. البته سازماندهى همچو تضاهرات نيز كار ساده نيست و بايد از طرف كميسيون ها و شورا هاى مردمى صورت بگيرد. با عرض احترام به نويسنده محترم و وطنپرست اين مطلب مهم وهمه دوستان و علاقه مندان امير بزرگ. |