سپاس و امتنان
٨ میزان (مهر) ١٣٩٢
حکم خداوند "ج" و روال طبیعی زندگی این گونه است که همه اشیا وپدیده های طبیعی واجتماعی بشمول انسان همان گونه که خلق وآفریده شده اند، مسیر تدریجی نیستی را نیز میپیماید ،خصوصا انسان با تمایل ذاتی جهت پیوست به اصل خویش در تکاپوی همیشگی است ،ومولانای بزرگ تصویرفنا ناپذیری برگشت بر اصلیت را در آثار جاویدان خویش به نمایش گذاشته است ،انسان سال خورده به سن کهولت میرسد وداعیه اجل را لبیک میگوید. این مرگیست که انسان مکلف به طی طریق آن است وفرزندان جسد پیکر پدر و مادر را به آرامی به خاک میسپارند.
ای وای برمن که نهالی با قامت رسا را پرورش داده وبه ثمر رساندم ،اوعمر طولانی را در تحصیل و آموزش گذراند 12 سال تحصیل در دبیرستان وهفت سال را در دانشکدۀ طب دانشگاه بلخ ،بعداء با اخذ عالیترین نمره شامل بخش تخصص صحت عامه ولایت بلخ گردید ،بعداز چهار سال تلاش در کار عملی ونظری جهت دفاع از تخصص نسایی ولادی که تاریخ 9 سنبله سال روان جهت دفاع از مونوگرافش عازم کابل شد وشجاعانه از تزس تخصص ومونوگراف خویش طی جلسۀ علنی در وزارت صحت عامه کشور دفاع نمود، اوبعد از این القاب دوکتورس لیدا نزهت "خیابانی" متخصص جراحی نسایی ولادی را کسب نموده از کابل با همسرش داکتر جاوید خیابانی ومادرش آصفه صبا نزهت واپس عازم ولایت بلخ گردیدند، متاسفانه درحوالی شهر مزار شریف حادثۀ دلخراش ترافیکی به وقوع پیوست، دوکتورس لیدا متخصص نسایی ولادی شهید وهمسرش داکتر جاوید خیابانی ومادر مهربان وپرورش دهندۀ همیشگی وی آصفه صبا نزهت شدیدا مجروح گردیدند ،من که یک پدرداغدیده وجگر سوخته ام، جسدو پیکرۀ خون آلود فرزندم دوکتورس لیدا نزهت را به خاک سپرده وجهت تداوی مجروحین در تکاپو شدم ای وای برمن وای بر من ...................
از سایت های مختلف انترنیتی که با ارسال پیام ها با من منت گذاشته اند خاصتا از دوستان که در فیسبوک با بنده غم شریکی نموده اند یا توسط تیلیفون های متعدد از اروپا ،امریکا وداخل کشور مرا باابرازتسلیت یاری رسانیده اند سپاس گذارم .در آخر ضرورت میدانم به حیث یک پدر داغ دیده ونامراد که انبوه از غم وماتم را به دوش میکشم از همدردی بی شایبۀ ریاست صحت عامه بلخ از مسوولین شاهراه قومندانی امنیهء بلخ، ازشفاخانه قوای ایساف در شمال مقیم بلخ وجمله دوستان از کابل تا بدخشان پامیر،تخار،جوزجان ،فاریاب وسرپل بامن با تماس های مکرر خودرا در این غم اندوه شریک ساختند نیز سپاس گذاری نمایم .
احترام
جنرال عبدالحی "نزهت"
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
جواد | 20.10.2013 - 00:54 | ||
برادر بزرگوار ، جناب نزهت. این غم بزرگ و فراق جانکاه را به شما و خانواده محترمتان تسلیت و تعزیت عرض می کنم و برای آن سفر کرده به سوی حق، آرامش و علو درجات را از خدای بزرگ مسئلت دارم. ما را در غم خود شریک بدانید |
نجیب دهزاد | 10.10.2013 - 04:33 | ||
جنرال صاحب معظم، بدین وسیله برای شمادوست بزرگوار، بانو آصفه صباو بقیه اعضای خانواده و دوستان تسلیت عرض میدارم. این حادثه علمناک نه تنها شما که تمام مردم بدخشان را در ماتم نشاند. روح خواهرم لیدا نزهت شاد و یادشان گرامی باد. |
بابر بیک نزهت | 08.10.2013 - 14:53 | ||
خواهر مهربانم عزیز دوست داشتنی ام ..... برایم نزدیکتر از صدای تپش قلبم هستی تا نفس دارم همرایم هستی ........ دوستت دارم ..بردارت در سوگوارت همیشه آرامش برایت میخواهد |
سیدجلال الدین فرهمند | 02.10.2013 - 06:44 | ||
تسلیت عمق خویش را خدمت جنرال صاحب محترم وتمام اعضای فامیل نجیب شان عرض نموده روح مرحومی را شاد وجایشانرا بهشت برین از درگاه خداوندج استعداد مینمایم . زنده گی یک کاروانی است که همه درین کاروان شامل میباشدیکی پی دیگری روزی این دنیا را وداع میگویم خوش بخت آن کسی است که همیشه درراه خدمت به مردم وبه نیک نامی از این دنیا رحلت میکند. روح شان شاد جایشان بهشت برین باد |
لیلا سیدی | 02.10.2013 - 07:13 | ||
از درگاه خداوند سبحان برای آن مرحومه غفران و رحمت الهی و برای دیگر سوگواران صبر و شکیبایی مسئلت می نمایم . |
احمد فرهاد | 02.10.2013 - 09:21 | ||
به همان اندازه که بودنت مرا افتخار میبخشید ، نبودنت مرا رنج میدهد، خواهرم لیدا نزهت خیابانی دخت از باغ عاطفه ها بود که در بهار عمرش پرپر شد و مارا به سوگ نشاند. او حالا به جاویدانه گی پیوسته و غم بزرگ را به ما به یاد گار مانده است. دستان خالی ام را به بارگاه ایزد توانا بلند میدارم و در نهایت عجز برایش بهشت برین و درجه رفیع شهادت را استدعا میدارم. |
خراسان زمین | 01.10.2013 - 14:06 | ||
خدمت جناب نزهت و بانو آصفه صبا و دیگر اعضای خانوادۀ محترم شان بخاطر این اندوه بزرگ و غم جانگداز صمیمانه تسلیت عرض میداریم و به روح آن مرحومه از بارگاه پروردگار طلب آمرزش مینماییم. بهشت برین جایش باد. ما از خدا ایم و به او باز میگردیم. |
خواهر به سوگ نشسته آش دوكتور ميترا نذهت وحيد | 01.10.2013 - 12:23 | ||
امشب به یاد خاطر لیدا گریستم یعنی به بی وفایی دنیا گریستم طوفان غصه وغم و عزا گرفته ام مانند ابر در دل دریا گریستم غرق چو موج های غریونده من بخون با جمع بوده ام ولی تنها گریستم هرگز نمیرود زدلم داغ وسوز تو من هر کجا روم به همان جا گریستم ای خواهر عزیز ای جان من به روی تو به رنگ تمنا گریستم در اسمان به محور روح چرخ میزنی با روح پاک تو به مسیحا گریستم انقدر رفته ام که زخود گشته ام فنا به خویش آمدم که چه پیدا گریستم دل رانشاط دیگری بعد از توناخوشست از خانه رفته جانب صحرا گریستم امروز رفته ایی زنظر ای عزیز من من برحصول وعده فردا گریستم دارم یقین که خلد برین است تراوطن من بر غریبی غمی دل ها گریستم "مهتاب "تا که هست بنالد غمی ترا من در دل زمانه چو رسوا گریستم |
صفی الله برادر کوچک مرحومه | 01.10.2013 - 12:47 | ||
تسلیت عرض میدارم خدمت فامیل محترم شما جنرال صاحب . جز بلا کردن 2 دست به درگاهی حق که به روح خواهر مرحومیم دعا کنم بس . دیگر راهی وجود ندارد. از خداوند متعالی برایش بهشت برین خواهانم .روح اش شاد یاد اش گرامی :( |