نامه به مارشال فهیم
٣١ جوزا (خرداد) ١٣٩٢
ز فکر تفرقه باز آی تا شـــــوی مجموع به حکم آنکه چو شد اهرمن سروش آمد (حافظ)
******
خاطر به دست تفرقه دادن نه زیرکیست مجموعه ای بخواه و صراحی بیا رهم (حافظ)
من به عنوان یک فرد آزاداندیش فرمایشات مارشال صاحب را جدی نمی گیرم: چون جناب شان در همکاری و همراهی اقای ریس جمهور حال و هوای معین دارند هر چه به ذهن شان خطور کرد بی تکلف لطف می فرماییند از آن جمله در جلسه والیان در پهلوی دیگر فرمایشات شان در مورد خط نامنهاد دیورند حرف ریس جمهور خود را تشریح فرمودند. شاید مامور معذور ، مارشال صاحب نمی خواستند اما باید بادار نرنجد، زیرا او خود نمی خواهد در عرصه بی مسولیت صحبت کردن همه گناهان را بر گردن خود گیرد و مسخره شود. پس ، چرا مارشال معاون شان که اکنون با دولت و شهرت باد آورد که ماحصل مبارزات مردم مظلوم ماست بر سکان کشتی که در خون میلیون ها هموطن ما شنا دارد نشسته در همه مسایل خورد وبرد رفیق و یار است در این یاوه گویی ها بر کنار باشد . پس وظیفه سپرده شد تا مارشال صاحب در فشانی کنند و بگویند هرچه سر کار صلاح داند همه صواب باشد. هر که خلاف تابو های قبیلوی داد سخن داده اگر چه نا حق تحقیر و شهید و معدوم هم شده باشد باید نفرین شود زیرا هنوز سران قبیله نمئ خواهند حقایق را قبول کنند. چون مارشال هم ، نشهء قدرت کاذب و سرمایه خونمایه شهیدان و قهرمانان که او را از خود ومردم اش بیگانه نموده است. پس به مبارزات خلق های بیدفاع و مظلوم در برابر توطه ها وسیاست های برتری خواهانه ظالمان تاریخی که شاگردان استعمار کهنه کار اند ، کمتر بها میدهد ، چون خود در هیات ظالم خودی در یک معامله نا مشروع با غارتگران بزرگ و مافیای بین المللی برای ابقا در قدرت ، تمام دستاورد های فرهنگی و هویتی وافتخارات معنوی رادمردان بزرگ خلق های محروم وطن را به حراج گذاشت. نه تنها به ارمان های برابری خواهانه رهبران مظلوم و معصوم ما ، اهانت روا داشت ، بلکه به صاحب نظران و منتقدان نظام که سرمایه های تخصصی و در بخش های خود کار آگاهان مجرب اند ، نیز بی محابا تاخت ، و پرداخت های مقایسوی را در باب داعیه ملی نبودن دیورند در پیوند "پنجده " به استهزا گرفت؟ دفاع از درامه مضحک گویا داعیه ملی پشتونستان را بدون ارایه دلیلی ، موضوع حیاتی و کلی افغانستان خواند و دایه مهربانتر از مادر گردید . در حالیکه برخی برادران پشتون گاه ادامه بحث را روی موضوع عبث دانسته و آهن سرد کوبیدن میدانند. اما جناب مارشال بیل قبیله گرایان متعصب و خود کامه را دسته می سازد تا بیشتر مزرعه هستی مردم را به اتش بکشاند اگر چنان نیست پس چرا از هویت زدایی ، فارسی ستیزی ، بی عدالتی ها ی اداری ، قوم پرستی علنی و قانونی تیم کرزی که خود جز ان است، چیزی نمی گوید؟ چرا از اندیشه و عمل حزب بدنام و قومگرای افغان ملت که هر روز طرح های قوم برتر، (ملت افغان؟) اکثریت و اقلیت جنوب و شمال خودی و بیگانه را دامن می زند؟ چرا از تبانی آنها با طالبان در قتل های زنجیره یی ، رها سازی دسته دسته تروریستان ذریعه فرمان ها سخن نمی گوید؟ عاقلان خود دانند!
پس احترامانه از حضور شان تمنا دارم ، جناب شا ن خود را عقل کل تصور نکنند که خود می دانند! توقع ما از جناب شان این است که از سیاست های کوچک گروهی ورقابت های شخصی و معامله های پنهانی ، زد وبند های مقطعی بگذرند تا باشد ، برای آینده بهتر در ایجاد یک جبهه وسیع عدالت خواهان بر پایه های مردم سالاری ، قانونیت ، عدالت و سهم مساوی بر بنیاد حقوق شهروندی سهیم گردند. تجارب تلخ از همپاشی "جبهه ملی" قبلی به ریاست شهید استاد ربانی را در نظر بگیرند ، که اگر صادقانه اعضای آن جبهه با هم دلسوزانه همکاری میکردند، شاید امروز دستاورد های خوبی در عرصه تفاهم ملی و دولتداری میداشتیم؟ اما امروز هم دیر نیست شما با درک اشتباهات گذشته و نقش موقف کنونی تان می توانید از تجدید پراگنده گی و نا بسامانی ها تا حدی جلو گیری فرمایید. به عقیده بنده با اعلان انصراف از قدرت دست به یک اقدام بزرگ ملی و میهنی زده در قدم اول با اعضای جبهه قبلی و یاران گذشته تان از در دلسوزی و اخلاص پیشآمد نمایید، از موضع یک مصلح با تجربه نه یک رقیب وارد صحنه شده به اتحاد بزرگتر قدم بگذارید تا در نهایت در پروسه انتخابات در سطح کشور کاندید واحد داشته باشید. تا کاندید مورد نظر نماینده اندیشه جبهه باشد تا تابع خواهشات و تمایلات فردی و گروهی خود. در راه نیل به اهداف بالا ارجحیت به نیرو و اندیشه جوانان و در نظر داشت خواست های شان ، سهم اساسی و عمده دارد! باقی امور کشور خود خسروان دانند. که تا امروز امور به مراد خسروان بود مگر زمان دیگر بر وفق مراد نیست. مباد انکه بگویند: "مرا ز خیر تو امید نیست شر مَرَسان".
ضیا حافظی امریکا
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
عبدالفهيم خسروي | 21.06.2013 - 18:26 | ||
جناب محترم حافظي! بعد از اداي احترام نامه شمارا مطالعه نموديم ايكاش دراخير نامه تان نوشته ميبود ضيا حافظي افغانستان |