تسلسل انتقال قدرت در افغانستان
٢٦ جوزا (خرداد) ١٣٩٢
تاریخ سه سدۀ اخیر کشور از احمدشاه ابدالی تا دوکتور نجیب الله دریک مسیر بهم آمیخته با یکدیگر در راستای تاریخ کشور شبیه هم بوده، کلاً با وقایع خونبار همراه است ،کشاکش ذات البینی سدوزایی ها حذف فزیکی ونا بینا ساختن یکدیگر سرانجام خانواده و قبیله محمدزایی را به اریکه قدرت رسانید کشمکش های برادران محمد زایی جهت تصاحب قدرت و اتکا عناصر ازین برادران به کشور های همسایه چون ایران ، روسیه و استعمار برتانیا زوایایی تیره و تاریک جغرافیایی سیاسی ما است. امیر عبدالرحمان خان با وصف داشتن اردوی صد هزار نفری ازاستقلال سیاسی کشور چشم پوشید وسرانجام با جام زهر توسط پسرش به قتل رسید وامیر حبیب الله در کله گوش به سرنوشت پدر دچار گشت.
حصول استقلال سیاسی کشور و حاکمیت امیر امان الله خان و سقوط این شاه تا ظهور امیر حبیب الله خادم دین رسول الله دو دولت های بوده اند که سیادت از استقلال واقعی را در مدت ده سال تمثیل نموده و از مداخله بیگانگان به امور داخلی کشور مان جلوگیری مینمودند، سرنوشت خادم دین رسول الله و تیر باران وی وبا حیله و نیرنگ نادر خان زخم جانکاه را در وجود مردم این سرزمین به جا گذاشت ،که هنوز هم این زخم خونین التیام نیافته ، نادر خان و برادران نامبرده جهت سرکوب مردم افغانستان راه افراط را پیمودند، وسرانجام این مستبد تاریخ نتایج عملکرد خویش را ازعبدالخالق شهید دریافت داشت، سردار محمد داود خان که نسبت روابط نیکش با شوروی با شاهزاده سرخ مسمی گشت با کودتای سفید سلطنت را به جمهوریت مبدل ساخت و خود توسط کودتای خونین توسط افسران حزب دموکراتیک خلق با فامیل و خانواده و پسرانش تیر باران و قتل عام گردیدند. ارگ این محدوده کوچک در قلب جغرافیایی کابل مصیبت های بزرگی را به یاد دارد. امین استاد خویش ترکی را که روح حزب دموکراتیک میدانست نابود ساخت و امین خود به هجوم قوای شوروی در همین مسیر نابود گشت ، فقط کارمل توانست ازین ورطه هولناک باعافیت بیرون جسته و جان سالم بدر برد، زندگی دکتور نجیب الله تعریفی ندارد و سرنوشت غم انگیز او به همگان آشکار است ، استاد ربانی نتوانست در مدت مدیدی که در قدرت بود لحظه ی روی آرامش را بیند . او ریاست دولت را از کابل به مزار شریف و از مزار تا پامیر و هندوکش قدرت سیاسی را به یدک کشید ،و سر انجام بعد از 11 سپتمبر حاکمیت را به شکل قانونی به آقایی کرزی در کنفرانس بن که به ریاست آن انتصاب شده بود تحویل داد . ولی سرانجام بعد ازختم ریاست جمهوریش در جوار ارگ به شهادت رسید، مگر آقایی کرزی بعد از انتصابش به مقام ریاست جمهوری چه مسیری را پیمود. بزرگترین چالش و دشواری برای کرزی موجودیت جزایر مستقل قدرت در کشور بود او با وصف رهبری ریاست دولت موقت و انتقالی ، انتخابی و جرگۀ قانون اساسی و انتخابات ریاست جمهوری نسبت عدم ظرفیت در پیشبرد راهکارهای اقتصادی ، سیاسی ، جامعه را وارد فاز جدیدی از بحران ساخت او در مدت مدیدی یعنی ده سال جهت ستایش از دشمنان مردم افغانستان راه افراط را پیمود، سیاست های او کاملا مقطعی بوده و چهره های متناقض در قضایا و حوادث کشور از خود بروز داد، که برای مردم افغانستان قابل فهم و درک نبود، حال که سال 2014 لحظه به لحظه نزدیک میشود، گرایش نام برده به سوی تغیر و تحول در سیاست دولت اش شتاب زدگی بیش نیست، او که پاکستان را همیشه دوست و برادر میخواند بعد از ثنا و صفت زیاد آن کشور را مورد انتقاد قرار داده ومتهم به دخالت در امر داخلی افغانستان نموده،حالانکه مردم افغانستان میدانند که پاکستان بعد از 1947 که در نقشه منطقه چون هیولای خطرناک ظهور نمود ، دشمن همیشگی مردم افغانستان بوده و است. جناب کرزی درتازه ترین اظهارات خویش بعد از به قدرت رسیدن نواز شریف یکبار دیگر تغیر موضع داده وخواهان توقف حملات طیارات بدون پیلوت امریکا در وزیرستان شد، انتقاد کرزی از پاکستان تداوم دو ماهه نداشت؛ او واپس به موضع قبلی خود دفاع از دشمن برخواسته است؛ جهانیان همه میدانند که وزیرستان لانهء دشمنان مردم افغانستان بوده، و روزانه دهها تن سرباز اردوی ملی پولیس ملی وامنیت دولتی بوسیلهء انتحار وانفجاراین تروریستان جام شهادت مینوشند. وظیفه اساسی ریس جمهور کشور در شرایط دشوار تحویلی و تسلیمی قدرت به ریس جمهور بعدی است مردم افغانستان واهمه و هراس دارند این ریس جمهور که آنها میشناسند حاضر است قدرت را به شکل مسالمت آمیز به ریس جمهور آینده تسلیم نماید؟ دفاع جناب کرزی از یک کاندید ،خود تلاش ایست جهت حفظ و بقای قدرت اش ،این امر میتواند بحران خطرناکی را در جامعه ایجاد نماید مگر آقای کرزی از اسلاف خویش میراث حفظ قدرت را به ارث برده است؟ و حاضر به انتقال قدرت به شکل قانونی خواهد بود؟ در صورت که حاکمیت موجود با فساد خطرناکی آغشته است، انتخابات ریاست جمهوری را توسط کمیسیون مستقل انتخابات میتواند به شکل شفاف دایر نماید این محال است و جنون. و جناب کرزی تسلسل انتقال قدرت را در این سه سدۀ اخیر ملاحظه نموده و در مسیر عاقلانه مسئولانه گام بردارد.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته