استبداد و انحصار در معارف کشور مردم افغانستان را به ستوه آورده است
٣٠ ثور (اردیبهشت) ١٣٩٢
وزارت آموزش و پرورش کشور ما که در هر رژیم حاکم نام آن «تغییر» داده شده است و حالا بنام وزارت معارف یاد میگردد، طی چند سالی است که به « کانون استبداد » ویکه تازی یک قوم و اهل یک زبان مبدل شده است که دیگران، یعنی تاجیک ها، هزاره ها، ازبیک ها اکثریت نود فیصد نفوس این کشور را تشکیل میدهند و همگی به زبان شرین – فارسی دری، یا زبان اکثریت عظیم مردم افغانستان بشمول هموطنان بی « تعصب » پشتون ما سخن میگویند می نویسند ، شعر و ترانه می خوانند ، درین وزارت نه صلاحیت علمی ، نه صلاحیت کاری و اجرا ئيوی دارند و حتا یک « چپراسی » مکتب و یک پیاده ی دفتر را مقرر و تبدیل کرده نمیتوانند، ترفیعات ، درجه ها ، رتب اداری و علمی را بدست آورده نمیتوانند و صلاحیت آنرا ندارند که « یک پول » را خرج کنند ویا قراردادی را بسته کنند و یا اینکه گزارش از کار های خوب خود را به رسانه های دولتی و خصوصی بدهند ، یعنی استبداد و اختناق « تک قومی » و « تک زباني » طورخشم وبرهنه درین وزارت که باید کانون آموزش و پرورش و مهد گسترش فرهنگ و دانش باشد و نمونه یا الگوی برای دیگر وزارت خانه ها در تعمیم دموکراسی رشد فرهنگ انسانی و همگانی ورشد عالی تمدن و فرهنگ اسلامی باشد حاکم « مطلق » بوده است که چند سال اخیر از تصدی آقای حنیف اتمر تابه امروز ، همان استبداد برهنه زهر پاشی اندیشه های ارتجاع قبیله و عشیره درین وزارت از دستگاه وزارت ، تا شعبات معینیت تدریسی ، معینیت تعلیمات تخنیکی و ریاست معارف شهر ادامه دارد که روان مردم دانش پرور، معارف دوست و وحدت طلب افغانستان را آزار میدهد که این استبداد برهنه در مسایل آتی تبلور یافته و مانند خار زقوم بجان مردم افغانستان می خلد و سوزش بوجود می آورد !
1- حنیف اتمر با خیره سری صنف های پشتو زبان ها را جدا ساخت که صدیق پتمن این افغان ملتی دو آتشه و نفاق افگن آنرا عملی ساخت، اما هموطنان هوشیار و با فرهنگ پشتون آنرا نپذیرفته و خانواده ها بدان اعتراض و گفتند که فرزندان ما بی سواد و کم دانش باقی می مانند چون به زبان پشتو کتب علمی و معلومات های سایتی و انترنیتی وجود ندارد و هم فرزندان ما به اخلاق بد « نژاد » پرستی و جدایی طلبی و انزواگرایی دربخش آموزش و پرورش خواهند شد که نژاد پرستی های فاشیستی المان های نازی زنده خواهد شد، همانگونه که در زمان « جور » « جهل » و تعصب طالبانی زنده و ترویج گردید که مورد نفرت و انزجار کلیه ملت افغانستان قرار گرفت.
2- فاروق وردگ، ایدویولوژی « وردگیزم » را دو آتشه ساخته و شونیزم و فاشیزم رادر وزارت معارف « حاد » ترساخت كه تا هنوز جريان دارد. اين عنصر شونيست كه عضويت شوراي جنايت كاران كويته را دارد تمام پست هاي كليدي وزارت معارف را نخست به وردگی ها ، دوم برای افغان ملتی ها و سوم برای تروریست های گلبدینی و کوردلان خلقی شونیست و طالب مشرب سپرده است که هرگاه کدام سازمان معتبری که ضد شونیزم ، فاشیزم ، نژاد پرستی و ارتجاع مبارزه می کند، پژوهشی نماید، در خواهد یافت که 90 فیصد این کرسی ها حتا نگران مکتب ها بدست این جاهلان متعصب می باشد تا جای که وزیرمعارف « دستور سه پارچه شدن و تبديلي شاگردی را از یک مکتب به مکتب دیگر خودش و به امضاي خود صادر می کند !!؟
3- تا حال به هر اندازه ی که مکتب ها و شاگردان آن در مرکز و ولایات مسموم ساخته شده اند و یا راکت باران و مین گذاری و تخریب شده است و یا اموزگار و دانش آموزی ترور و اختطاف و مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است، رهبری « مشکوک » و شونیست وزارت معارف ضدیت خود را نشان نداده و اگر باند گلبدین، ملا عمر و حقانی خود اعتراف و تایید کرده اند، وزیر معارف با دیده درايي آنرا رد و گفته که کار آنان نيست و نبوده چنانکه در
حادثه ی خونين و تبهکارانه ی انفجار در وزير اكبر خان و اخیراً مسموم سازي شاگردان ليسه هاي دختران لیسه سلطان رضیه كابل و خراسان شهر مزارشريف ولیسه دخترانه شکردره، وزیر معارف با گستاخي كامل آموزگاران و شاگردان را تهدید و سرکوب « روانی » نمود که دیگر نباید از تسمم ، بی هوشی و دلبدی « دسته جمعی » نام بگیرند ورنه مجازات شدید میگردند!
و به روز شنبه مؤرخ 21 ثور سالروان ، آصف ننگ ، این آدمک « هرکاره » با تلویزیون طلـوع نیـــوز میگویــد: « ممکن دست دشمن درین قضیه باشد » یعنی او هم خود شاگردان، اداره و آموزگاران را مجرم میداند، مانند آنکه : گرگ در بالای جوی آب را خودش گل آلود کرد، اما گوسفند را تهدید نمود و گفت چرا آب را گل آلود ميكني ؟.» و این آقا نقش سازنده ، برازنده ، زحمتکشی و صداقت هزاران معلم یا آموزگار و استاد را در رشد معارف « نفي » و تنها فاروق وردگ، این داکتر « ساختگی » و روغتیاپال را عامل اساسی رشد معارف در کشور میداند و از آمار و ارقام بصورت تکراری « نشخوار » می کند !!؟
این در حالیست که ملیون ها دالر درین وزارت حیف و میل شده است، ملیون ها جلد کتاب معارف از صنف اول تا 12 درخارج کشور یا در مطبعه ی « بهیر » که آنهم از وردگی ها است. با کاغذ اخباری بي کیفیت چاپ شده است و نصاب تعلیمی آن نیز بالاتر از « سویه » درک و فهم شاگردان ساخته شده که قابل تأمل، دقت و اعتراض می باشد و صدای اعتراض مردم بگوش ادارۀ مبارزه با فساد و ارتشأ یا دادستانی كل نمی رسد، در حالیکه سازمان ملل متحد و اداره های مالی و بررسی امریکا نیز افشأ کردند که ملیون ها دالر در وزارت معارف « غارت » شده است!
4- وزارت معارف با یکه تازی و لجام گسيختگی که دارد ، قرار داد های ساخت و ساز هزاران مکتب را « تنها » با شرکت های ساختمانی قرارداد نموده که یا از گروپ قومی ، یا گروپ تنظیمی یا شرکت های که « حق سکوت » پرداخته اند صورت داده که تا هنوز هیچ مرجعی آنرا پرسان نکرده و شاید هم نتوانند پرسان کنند، برای اینکه رهبری وزارت معارف به « استثنای » یکی دو معین و مسئوولان آن دیگر همگی مربی و حامی دارند که هم با شورای کویته ، شورای پشاور و هم با آی . اس . آی پیوند نا گسستنی دارند و جناب رئیس جمهور کرزی را طوری محاصره کرده اند که خود و زبان خود را هم شور داده نمیتواند و ازین استبداد برهنه هراس دارد! زيرا او ( فاروق وردگ ) كانديد رياست جمهوري از سوي آي.اس.آي ميباشد.
5- وزیر معارف خیلی ناشیانه ساعت مضمون فارسی دری را « کم » ساخته و بجای آن ساعت مضمون پشتو را بیشتر گردانیده است و جواسیس « اختاپوت » مانند وردگ و پتمن ، چماق بدست ، در تمام مکتب ها، دارالمعلمین و انستیتوت ها در گردش و در کمین نشسته اند تا « مضمونی » پیدا کنند و مخالفین آنانرا سرکوب ، تهدید و تنبه کنند و یا مجازات نمایند، چنانکه در محفلی « سهواًً » بجای سرود ملی کنونی، کست سرود ملی ، دوران دولت استاد برهان الدین رباني شهید را انداخته بودند و نزدیک بود که آنان را شدیداً مجازات کنند كه مدير آن انستيتوت را بر كنار و دها مورد دیگری که از رویه ی مستبدانه که کاملاً خلاف مکان مقدس معارف و کانون آموزش و پرورش کشور ما می باشد و اینکه در « مجوز » بخشیدن چندین مکتب ابتداییه ، لیسه، انستیتوت و فاكولته ها مانند « شمس لندن » چگونه معامله های نژاد پرستانه، پول پرستانه را انجام میدهند ، شاید به ارگان های کشفی ما معلوم باشد و اینکه برتو مار « گناهان » این شاغلووآغلو افزوده نمیشود، معلوم نیست!
6- لیسه در مکروریان 4 از دختر ها است که بنام داود مستبد نام گذاری شده است در اين لیسه درسال گذشته مدیر آن تنها از تبدیلی آموزگاری پنجصد دالر یا یک سیت « کوچ » به همان قیمت خواسته بود و چون مردم در معارف از استبداد و خشونت وزیر و برخی از معینان آن در هراس اند، لذا توان اعتراض را ندارند که تعجیز و « تکفیر » نگردند.
برین گونه چندین مکتب، لیسه و انستیتوت های دولتی است که تا هنوز روی باز سازی و نوسازی و حتا رنگمالی را ندیده است. و وزارت معارف انستیتوت های را تهداب گذاری می کند که از قرار داد آن « تحفه » یا شرینی بدست آورد و بالا تر ازین وزارت خود رای و مطلق العنان مرجعی وجود ندارد تا هیات های را پنهاني جهت بررسی این ساختمان ها بفرستد و گزارش هاي مبني بر خيانت و اختلاس تهیه و از وزیر معارف و معین تعلیمات
تخنیکی وديگر مسئوولان آن بپرسد که چرا طی 12 سال به باز سازی ، نوسازی و حتا رنگمالی آن اقدام نکرده اید؟
و چرا مليون ها جلد كتاب هاي معارف را در مطابع « آزادي » دولتي چاپ نكرده اند و مليون ها دالر را به كيسه خارجي ها ريخته اند كه اين خود يك خيانت ملي در سكتور معارف محسوب ميگردد.
در فرجام تمام این پرسش ها گذاشته خواهد شد و خداکند که کدام رئیس جمهوری با وجدان شخصيت ملي مسلمان و ميهن دوست در آینده انتخاب شود که از محاصرۀ وردگی ها، گلبدینی ها و آی. آس. آی بیرون باشد و تمام پرسش ها را در تعین کابینه ی پاکیزه صفت، حد اقل یک پنجاه فیصد ملی ، وطن پرست ، مسلمان خدا ترس و فرزند این کشور بلاکشیده باشند و کشوری که بوادی « گرگ ها » مبدل شده به مجازات گرگ ها اقدام جسورانه و ملی نماید.
بامید چنین روزی ما انتظار می کشیم، بخارطریکه طی 12 سال گذشته غربی ها بصورت کل و انگلیس ها و امریکایی ها بصورت خاص آن در ساختن « وادی گرگ ها » نقشی داشته و حلقه های مافیایی و تبهکارانه ی آنان را غارت ملییارد ها دالر کمک های جهانی ، عواید گمرگی ، عواید قاچاقی مواد مخدر و واردات اقلام مهم تجارتی کشور ما و حتا قرار داد ساختمان ها و احداث جاده های خورد و بزرگ دست باز و غارتگرانه ی داشته اند که خود غارتگر بوده اند اما مردم افغانستان را « مفسد » معرفی کرده اند!
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته