روستای کزر در شهرستان خوست استان بغلان

٢٤ حوت (اسفند) ١٣٩١

 

روستای کزر

کزر روستای است در استان بغلان شهرستان خوست دره چرخ فلک. خود استان بغلان دارای 15شهرستان میباشد که هریک آن ها را نام میگیریم: خوست، فرنگ، گذرگاه نور، اندراب(پلحصار، بنو، ده سلاح،) نهرین، برکه، جلگه، تالو برفک، خنجان، دوشی، دهن غوری، بغلان وپلخمری میباشد که مرکزآن شهری پلخمری است مردم آن کشاورز ودامداری میکنند 20سال جنگ  که درافغانستان شد مردم آن شعورسیاسی پیدا کردند واکنون درادارات مختلف کشور مصروف فعالیت های سیاسی میبا شند پیش ازاین رویداد به گونه انگشت شمار فعالیت سیاسی میکردند.

میرویم به شهرستان خوست واز آن آگاهی بدست می آوریم شهرستان خوست دارای ده دره های کوچک بزرگ میباشد که دره های بزرگ آن چرخ فلک، فارزو، فرغانبل، وخوش میباشد ودره های کوچک آن وغو، وچ، سچی، خوش دره، ملم، ایچانی ومیباشد که دارای 36مکتب که 12مکتب آن دبیرستان که 4دبیرستان آن برای دختران وهشت آن برای پسران ویک دانش سرا که درسال 1388خورشیدی به فعالیت آغاز کرد دین این مردم اسلام ومذهب آن حنفی میباشد درزمان ظاهر شاه بالای این مردم ستم سالمه هی شده که یک نهر ازپلخمری آغاز میشود تاجر خشک بغلان ادامه دارد ویک نهر دیگر که به دند غوری میرود که بنام نهری گورگان یاد میشود سری این مردم به گونه نوبتی آمده واین نهر را کندن کاری کردند زمانیکه کندن نهر تمام شد پشتون های که بنام ناقلین یاد میشود حکومت آن ها را آورده وزمین ها به آن ها دادببینید بی عدالتی را واین مردم از آن به بعد شروع به هرنوع فعالیت های سیاسی زده که تا دادیک شان را کسی نگیرد هر فرزند که دراین جا به گیتی آمده پس ازاین که خوب بد را بدان نخستین چیزی را برایش یاد میدهند که کندن کاری این دو نهر میباشد فرزندان را هشدار میدهند که غافل مباشید که چنین ستم سری شما نشود آگاه باشید.

 

دره چرخ فلک

ازشهری(دوآبی) شهرستان خوست آغاز میشود تابه کوه های خاواک ادامه دارد ازجنوب به سوی شمال باختر میباشد ه بین کوهای هندو کش جای دارد ازسوی خاورو شمال خاور آن کوه جای دارد که بنام های مختلف یاد میشود که همه را بنام پیتو میگویند وازسوی باختر وجنوب باختر آن هم کوه میباشدکه بنام های مختلف یاد میشود همه را بنام نیشیر یاد میکنند دوسوی این دره که کوه بود چند نام آن را میگیریم گاومرگی، که هک، دره بخاری، درون کجنو، خمی جولا، گرو، درون کزر، کوانگ، دره، درهی شالی، خرِ، دریزاران، خرکش، کوکمر، مارزار، آب باریک ،دشت منبر، اوپوش، چبره، بور امبه، شاخغوچ وکوتل راست که به خاواک میرود.

ده های چرخ فلک این ها میباشند ده چمن، ده پوزه ریگ، ده بل اسد، ده چارباغ، ده کنجک، ده منده چنار، ده دره بخاری، ده کجنو، ده لروان ، ده کزر وده دره ده میباشد هر ده آن چندین دهکده دارد مردم آن تاجک ونسبت به دیگر دره هابا دانش وآشتی جو که در جنگ های درونی افغانستان تفنگ بدست همه بود در دیگر دره ها ی شهرستان خوست بسیار نفر به سری اندک گپ کشته شدن ودراین دره هیچ کشته نشد کسی واگر کشته هم شده باشد نفر سوی آن گنا نا بخشدنی کرده بود درداد آن فرد کشنده ولی ازنگاه سیاسی خیل پیشتر نسبت به دیگر دره ها میباشد.

چند دیگر گونی های که در مرکز شهرستان به وجود آمد همه مردمان چرخ فلک بودند میتوانیم یک آن هارا نام بگیریم که به فرماندهی مولوی محمد نبی شهید بود که فرماندار شهرستان اسیر کردند پس ازسه روز دوباره یلا نمودند که فرماندار دیگر با نیرو بسیار آمد نام فرماندار سخی مصرف یاد میشد که 12فرد سیاسی را اسیر نموده وبردند درجای زیر جر نمودن این کار فرماندار با همکاری مردم دیگر دره ها انجام شد مردم دیگر دره ها میگفتند که شما این افراد را اسیر نماید ما خانه ها این مردم را چور میکنیم .

مردم چرخ فلک میگویند که به اثر کشتن به شمار چنگیز تیمور ما به این سرزمین آمدیم تا از کشتن این افراد نجات پیدا کنیم میگوین سرزمین اصلی ما بلخ، بخارا، تخار میباشد هنگامیکه این مردم به این سرزمین کوهستانی رسیدند به باغداری، کشاورزی ودامداری پرداختند پیش ازاین درسرزمین های هموار شهرنشین بودند. وامروز مردم های دارای آموزش عالی وافراد پیشه آور دارند خود را به سوی شهر ها جاگزین کنند پس مانده این مردم به زندگی خود درآن جاه ادامه میدهند.

فرهنگ این مردم باکمی تفاوت با مردم کزر یکی میباشد که در این دره سه دبیرستان وجود دارد یکی دبیرستان دختران کنجک، دبیرستان دختران کزر، وسومی دبیرستان مولوی محمد نبی شهید میباشد که اوهم درکزراست دارای دومیان دبستان یکی هم میان دبستان داملا ودود شهید ودومی میان دبستان دختران گردن تل ودارای چهار دبستان یعنی از یک تاشش یکی آن بندیوز دومی کجنو وسومی قلعه میرچهارمین دره ده  میباشد.آموزشگاه های دینی در این دره یکی آموزشگاه محمدیه دریوز گهی دوم آن آموزشگاه قلعه میر سوم آموزشگاه کزر وچهارمی آموزشگاه دره ده که اکنون در هیچ کدام این آموزشگاه ها دانش آموزان دینی وجود ندارد.

سرزمین کزر

کزر یک سر زمین است که در کشور افغانستان «خراسان» در استان بغلان وشهرستان خوست بوده که خوست دارای دره های میباشد که در کوه های هندوکش جاه دارد چهار دره بزرگ وشش دره کوچک میباشد. کزر دریکی از دره های آن چرخ فلک نام دارد وجود دارد   خاور باختر آن را کو هندوکش گرفته وراست چپ آن را خود دره چرخ فلک است دارای یازده دهکده میباشد دهکده های آن این هاست دهکده دهنی دشتک (بالاشهر)، دهکده سریغورک، دهکده دره پشهی، دهکده باغستان، دهکده لوکاه، دهکده دهنی خوشدره«خشکدره»، دهکده چمتلی، دهکده کزر، دهکده چغکان، دهکده خانه ساحل و دهکده بند حوض میباشد وپرمردم این دهکده ها دهکده بند حوض، دهکده کزر ودهکده دهن خوشدره بوده است .

شناسائی هردهکده کزر

دهکده دهنی دشتک دارای 12 خانواده بوده «خانواده به اساس این روش گفته شده که هر فرد همرای زن فرزندش جدا از پدر ومادر زندگی کند »دارای یک نماز گه بوده نام این نماز گه را بنام دهکده همین جا یاد میکنند. اینکه این چرا دهنی دشتک میگویند درین جاه یک دشت وجود دارد که درآغاز این دشت همین دهکده است مگوین دهنی دشتک ودشتک یک اغل این مردم است.

دهکده سریغورک دارای 14خانواده یک نماز گه نمازگه آن بنام مولوی محمد نبی شهید است واینکه این جاه را سریغورک میگویند یک تپه یا گردنه پیش آمده گی است آن غورک میگویند واین دهکده پایان غورک وجود دارد بنام سریغورک یاآغاز غورک ویا پیش غورک معنا میدهد واین نام بنام سریغورک گذاشته اند.

دهکده دره پشهی  دراین جاه مردم های پشه ای می آمدند چند وقت را دراین جاه زندگی میکردند، این دهکده دارای 15خانواده یک نمازگه بوده در آن جاه یک دره وجود دارد بنام دره پشهی واین دهکده را به همین نام یعنی دره پشهی یاد کرده اند.

دهکده باغستان دارای 12خانواده ویک نمازگه بوده این را باغستان میگویند که مردم آن باغ داری دارند وخانه های آن ها هم بین باغ است.

دهکده لوکاه دارای 10 خانواده بوده یک نماز گه است اینکه چرا لوکاه میگویند یک سنگ در آن جاه وجود داشت بنام سنگ لوک میگفتند همین دهکده بنام همان سنگ است.

دهکده دهن خوش دره دارا 40 خانواده ویک نماز گه بزرگ ودهکده بنام خوشدره میگویند در دهنی یک دره خشک وجود دارد که آن را بنام خشکدره یاد میشود ودیگر این جاه زمین بیشتر وکشاد نسبت به دیگر جاه های کزر میباشد میگویند خوشدره.

دهکده چمتلی داری 13خانواده یک نماز گه بوده بنام چمتلی میگویند که در هنگام کس آن جازیست نمی کرد در آن جاه هنگام بهار سبزه میروید آن سبزه که به آب باران بروید آن راچمتل میگویند واین نام هم از همین گرفته شده.

دهکده کزر که مرکز آن تمام دهکده ها میباشد که دارای 90خانواده یک نماز گه بزرگ جمعه خوانی بوده بنام کزر میگویند که کوزر یا کوهی پر از زرویا این جاه را کوه زرمیگفتند هنگام مردم این جاه آمده دیده وقتیکه کوزر پیش ازاین این جاه را کوه زر میگفتند هنگا مردم آمد دید که زر وجود ندارد گفتند که کوزر آهسته آهسته از کوزر دیگر گون شد کشت کزر.

دهکده چغکان دارای 13خانواده یک نماز گه بوده این که چرا بنام چغکان میگویند در این جاه بسیار نی میروئید و از نی چغ می ساختن کان هم جای را می گویند در آن جاه معدن یک چیز باشد مثلن معدن زمرد را میگویند کان زمرد چغکان هم این معنا را میدهد یعنی کان چغ.

دهکده کنار دریا «خانه ساحل» این دهکده دارای 18خانواده یک نماز گه بوده در پهلوی دریا وجود دارد بنام کنار دریا یا خانای ساحل یاد میکنند .

دهکده بند حوض دارای 80 خانواده یک نماز گه بند حوض میگویند که زمین های در آن وجود دارد که در آن یک چشمه هم وجود دارد آن چشمه رابند می انداختند واز آب آن زمین ها را آب یاری میکنند ودر سری یک کوه میباشد که راه آن از روستای لروان ویک دهکده دیگر لروان بنام گردانی میباشد یک ساعت یا بیشتر از آن ازدره به سوی کوه میروی تادر آن جاه برسی.

 

 

شناسایی کوه های کزر

 ازپایان دره چرخ فلک رفته به آغاز کزر میرسیم بنام جری شکاف یاد میشود. بالای جری شکاف، کمی بالا جری شکاف، سنگ چاشتی، به سوی بالایی دره میرویم در آن جاه یک گورستان شهیدا، پائین گورستان زیرجر، بلاخره میرسیم به سریغورک، درین جاه بالا تر آن یک دره وجود دارد بنام دره پشه هی وجود دارد که دارای دو اغیل یکی اغیل تهینه ودیگر اغیل بالینه، رگ استک«یااستق» ویخ لاش، مامه کمپیرک یک داستان وجود دارد که «یک زن پیر وجود داشته بسیار دام دار بود هنگامی یک فرد آمده از اوشیر خواسته واو شیر نداده پس ازآن آن فرد نیاش کرده واین پیره زن با دام هایش سنگ گشته ودر تمام کو ها تیت است » ودر این جاه زن های پیر را کمپیرک میگویند. وغیره نام های دیگری هم وجود دارد دهکده دره پشه هی را پیش رفته با چند گردنه سر میخوریم ومیرسیم به نی زرد« نی جای راه میگویند دوسوی آن کوه مابین آن پستی ازته تابالا باشد برابر به دره یا سای هم میگویند » واز نی زرد پیش آمده چند گردنه «برابر باتپه پره معنا میدهد» پیش آمده میرسیم به گردنه گورستان تهینه واز آنجاپیشرفته گورستان بالینه میرسیم پیش آمده میرسیم به بری قرق یاکرک از نی زرد تابریکرک بالاهی این گردنه ها یک کمر وجود دارد بنام غرکمر«غر انسان که شکم دار باشد وشکم آن پیش آمدگی باشد وآن فرد استاد شود میگویند غره غراستاد شده» در مابین آن کمر یک را وجود دارد از آن را میرون سری کمر که راه را بنام سولا نه کاه یاد میکنند  پائین کمر را بنام دامن غر کمر یاد میکنند از بریکرک بالا تر آن را سنگ دوجغه کمی بالاتر آن را کری گلثومه میگویند ازبری کرک پیش رفته میرسیم به ده رون سای یا خشک دره چند نام این سای را میگیریم بنام هی سنگ برف اوجاه، سنگ چند، سنگ گاو کش، چشمه گزک ها، نوغول توتک، کمر پیازا، تنگی توغا، رگی کج ، توپی رگکج، سیو ها وسری خشکدره وجود دارد. باز از دهکده خوشدره آغاز میکنیم پیش میرویم میرسیم به نی خشکدره خورد بالای آن را بنام کلتوب یاد میکنند میروم پیش یک دوسه گردنه آمده میرسیم به ده رون کزر یاسای کزر ویا دره کزر درآن جاه یک گفتار وجود بنام پیتو ونیشر «پیتو جاهی را میگویند که در زمستان برف آن آب شود ونیشربرف آن درزمستان آب نشو ودر بهار تابستان آب شود» ما از پیتو آن سای شروع میکنیم چمتلی را به سوی سای کزر پیشرفته نام های آن رایکا یک معرفی میکنیم تنها نام میگیریم کمری بندی، سری کمری بندی، کمرلشمکاه، نی سنجدتک، چشمه، بته زار، بره کبوت، پستاه، جر پریده، بادام ها، بری سیل، گردی سری سیل، رگمردان شاه، کندول سنگاه، رگ، ایلچه سیه گوش، سریکر، سنگسیه، رگمنده، رگشاله، کافرگ، رگچلک، سنگشکاف، دروازه کمر، سوخته سیب، سیب ها، سری سیب ها، سری کری پشهی، سولانکاه، کری پشهی، شخ افتاده، بندی، نی آبدار، اغیل تاریکک، اغیل مشکک«یک سنگ وجود دارد مانند مشک میگویند مشک مامه کمپیرک است»وبلاخره تاله او، سری شخ افتاده، سری نی آبدار، مکمه، سیب های ترشک، نیه کاه، چشمه کرد، کوده زار، رگی جغد، وغیره نام های دیگر.

از سوی نیشر آغاز میکنیم سوی نیشر آن از گورستان کزر آغاز میشود وبنام های للمک، کمر نرکاشتدار، تخته خورترک، تخته کلان، نوغول، «نوغول هم مانند سای دره نی ونوچه میباشد ولی تنگتر نسب به آن ها» زمینکاه، اغیل همواری، نوچه ریگی،«نوچه هم مانند سای میباشد ولی خورد است»، تبه کمر، کری اوچکان، رگهی رمه، سری اغیل، سری آب بردار، نی راست، کوک نو، پرچال، رکهی به شالزار، بلر، سری بلر، چشمه دراز، تنگی، سری تنگی، پستی چقور، اغیل چقور، تخته به اوه، وبلاخره سه سای تالو تمام.

از کزر پیش میرویم بنام جنگل یاد میشود بالایی آن بنام زرد، چشمه سفید، نی چک وکو درآن این بود نام های پیتو کزر یا نام های خاوروراست خاور کزربرای شما معرفی کردیم.

میرویم به سوی نیشر آن که در باختر آن وجود دارد، از دهکده دهنی دشتک آغاز میشود وبه نام های دشتک، اغیل امبه، «امبه زمین همه سنگ باشد خاک در آن وجود نداشته باشد» میانه گردنه، سوخته، سری دانگه« دانگه جاهی است که در آن جاه گنجشک شکار میکنند» سنگلوک، گرو، یک سای است که دارای سه اغیل میباشد، اغیل های آن بنام اغیلک گرو، اغیل ویخ تمبه نه، اغیل سری تمبه نه، کری گرو، نو روزی، کمرسفید، للمی اسپ ها، للمی گوسالا، سیه، نوغول شکاری، سیه چوب ها، سیه چوب های گرد، روبرو، نوغول، للمی کلان، به شالستان، نام یک اغیل میباشد پستی تندورک، سوخته، نی دنگه، نی گرگان، کورکان، سای کوانگ که شامل سه اغیل میباشد بنام اغیل جووک، اغیل دری دهگی واغیل بالا، این بود شناسایی نام های که در روستای کزر معروف است. یک اغیل با زمین های کشاورزی از این مردم در بالایی دره وجود دارد بنام دشت منبر یاد میشودکه کوهی آن بنام مارزار یاد میکنند.

شناسایی نام های که در دهکده ها وجود دارد

دهکده سری غورک زمین های سری جر، زمین های زیر جر، لخشانک، دهکده دره پشهی، پیش چنار، سریپل، مرگه تو، بنجری، جنگل، دهکده دهنی خوشدره، اولی ته، اولی بالاه،« خوشدره تهینه، خوشدره بالاهینه»، روی نو، غریب شاه، دهنی گرو، جوهی گهنه، درازه، دری آسیه، دهکد کزر، کوچه ته، کوچه بالا، سری خانه، کمر چاه فرخشت، مرغ ایدان، گَرگ او، زیرجر، درازه، چشمه سفید، دنی کوانگ، چند نام دیگر تمام میشود.

درختان در این ده وجود دارد

درخت زردالو، آلو، آلوزردک، گیلاس، یخمه، سیب، توت، ارغنجال، دولانه، چار مغز، شفتالو، انگور، بادام، سنجد،قرَقات وغیره درختای که در همچو جای میشود. درخت های بی میوه آن بید، سفیدار، ارر، شلمک، تلخک، ارچه، مترق، به شال، بلر، کرکرک، پشه خورک، قرقات  وغیره .

گیا هان که در این ده کشت میشوند

گندم، جو، برنج«شالی برنج لک»، جواری، شفتل، رشقه، شرشم، زغیر، تربک، لوبیاه، کچالو، پیاز، لبلبو، ترشک(بانجان رومی)، ماش، وغیره از این گیاهان در همچو جای کشت  میشوند.

گیاهان که به گونه دارو استفاده میکنند

دانه چیگری ودرانه بته درپیچ خونی ، کاسنیچ وشاتره در ملاریا، مر وچوچه ومر در لد خورده گی، کچالو در سوختگی ودر کسی که را چشمش را برف برد از این استفاده میکنند، گیا هان دیگر است که در بیماری های ویژه بکار میبرند. در زکام وریزش یک گونه خوراک است بنام زردآلو ماچ که آن گرم گرم می خورند با یک یا دو کرپه خود را می پیچانند تا اینکه عرق کنند پس از عرق کردن فرد بیمار بر می خیزد جور میشود. اکنون یک دارو حانه در آن جاه جور شده بنام داروخانه چرخ فلک مردم از دارو ساختگی استفاده میکنند.

آب های ده کزر:

آب دره پشهی،آب کزر، آب کرو، ودریا که در آن دره جریان دارد. از آب های دره های کوچک بسیار تر استفاده میشوند واز دریا که  در دره وجود دارد کمتر در زمین ها استفاده میکنند از دریا دره در آسیاب وبرق «آذرخش» استفاده میکنند.

پیداوار این مردم گندم، جو، جواری، زردالو، چارمغز، وبادام میباشد ودیگر آبیاری وکاری گری میباشد.

 

فرهنگ مردم ده کزر

مردم کزر در جشن زن گیری این گونه جشن دارند چار پنج روز دوام میکند روز اول را پیشکش میگویند روز دوم را پیفر روز سوم آمادگی به روز جشن روز آخیر جشن زن گیری برگزار میشود درنخست مردم را پلو میدهند پس از نان زنگیر را در میدان جشن میاورند که بنام شاه یاد میشود ودختررا میگیرد بنام بانو ودر روز پیفر یکی از زن ها از سوی شاه دار در خانه بانو دار میرود که بنام کیبانو یاد میکنند. در میدان جشن برگزار میشود مردم گردم می آیند ویک گونه خوراک های ویژه است برای مردم داده میشود وپس از یک سری خواندنها شاه با همرای همه مردم که در جشن زن گیری آمده اند به سوی خانه با نو دار میروند در آن جاه رسیدن چند گونه رسوم است در آن جاه آن را بجاه آورده بانو را گرفته با این مردم  که بنام شنجی یاد میشود به سوی خانه  شاه می آیند در هردوسو که یک گونه سرود ها می خوانند که ما چند نکته آن را به یاد می آوریم «شاه آمد شاه آمد شاه از ره دور آمد بالشکر زور آمد شاه میرود بالا چیدن گل رنا ......... یک در نخست با آواز بلند گفته وپس از آن یک 50نفر از زبان او تکرار میکنند شب ها این جشن با سرود خوانی ها که با همرای دمبوره یا غجک آهنگ آن نواخته میشود تا به نزدیکی روز آواز خوانی میکنند که چند ساز آن را یاد آور میشویم ، یک آن بنام ساز آهواره یاپرده نخست دیگر همین سرود ها ی در استان های بغلان، کندز، تخار وبدخشان خوانده میشود می خوانند. پس از این مراسم های شاه همرای بانو در یک خانه زندگی میکنند وخوراک های ویژه به آن ها آورده میشود وآن ها می خورند پس از هفت روز شاه همرای شمار از نزدیکانشان به سوی خانه خسر خود میرد مهمانی که بنام شاه سلام «شاه درود به خانواده بانو دار» و پس 15 روز پدر بانو با مادربانو با یک دو زن نزدیکی بانو همرای شمار از مرد ها به سوی خانه شاه می آیند مهمانی که بنام هفتی یاد میشود پس از سه یا چهاربرج پدر بانو دختر خود را مهمانی میکند که بنامی ناره یاد میکنند. در سود گار ها خود این مردم با کمی تفاوت با دیگر جاه ها به جاه می آورند یک رواج وجود دارد که میگویند شنبه زخود کم مکن یک شنبه زدام زیا تر رفتن از یکجاه به جاهی دیگر در روز های دوشنبه ، سه شنبه وپنج شنبه میروند، اگر دام خود را بفروشند یک کمی موی آن را میگیرند در بخش نوسنده گی زیاد تر آخوند ها نوشتا از خود به بجاه گذاشتند که به چاپ نرسیده پیش از سال 1362خورشیدی تنها آخند ها نوشته رایاد داشتند دیگر همه مردم نویشته را می خواندن ولی نویشته نمی توانستند در آموزشگاه آخندی در اول برخی از سوره های پاره آ قرآن کریم را یاد میکنند بنام سوره های ازبری یا از یادی یاد میشود دیگر سوره ها را بنام سوره نا ازبری یاد میشود بعداً قاعده بعدادی را می خوانند بعداً قرآن کریم را ایجی و روانی می خوانند بعد پنج گنج یا چهار کتاب را می خواند بعداً دیوان حافظ و بیدل را می خوانند بعداً کتاب های عربی را می خوانند   واکنون که مکتب که در آن جاه است همه نویشته وخواندن را یاد دارن.

 یک دبیرستان در این ده وجود دارد که از این دبیرستان شمار از دانشجو در دانشگاه های افغانستان میباشد شمار آن به 20تن میرسد که بنام های حکیم الله«شهریار» فیضان الله«برومند»، عنایت الله، نور احمد، صفی الله«راستین» فتح الله«الفت» خیر الدین «اسلمیار» داود، قاسم، وسفر محمد علاءالدین، فضل، عابدالدین ، حامد ، شاه ولی ، ذبیح الله ، مقصود، غلام الدین، رحمت الله میباشد .

سالمه کزر

آثار های کهن یافت شده که گورستان های این مردم گذشته در زیر سنگ های کرداربا همرای مرده ها کوزه ویک سری انگشتر دستوانه وگشواره بوده است مردم در باره این مردم گذشته میگویند که این ها به این باور بودیند که پس از مردن دوباره زنده میشوند واین ابزار باهمرایش گور شود که این زنده شدن این بفروشند وتا به خود زندگی بسازند مردم های که همین اکنون زنده گی میکنند ازآرو پنجشیر آمده اند در آن جاه مردم نورستان مسلمان نبودند وهمیشه با این مردم در جنگ بودند دارائی این ها را چور کرده می بردند این ها مجبور شده از آن جاه گوچ کرده به این سر زمین آمده اند حتا دراین جاه هم یک پیره مردم نورستان بالاهی این مردم در اغیل شان حمله آوردند نا آه گا هانه که همه کس که در اغیل بود کشتند به جزاز یک گنگ که فرار کرده بود . درنخست سالمه را پهلوانان وچپندازان به خود کشانیده بودند ودراین دیگر گونی که در افغانستان به وجود آمد سه فرد دیگر سالمه را به سوی سیاسی بردند که بنام های مولوی محمد نبی شهید (در زمان حفیظ الله  شخید شد)، عبدالباقی و مهندس محمد مرزا( درزمان حکومت مجاهدین توسط افراد گلبد الدین) میباشد که پس از سالمه این ها حکومت مجاهدین با رهبری برهان الدین ربانی وفرمانده مسعود این مردم همه سیاسی شدند .

افراد سیاسی ده کزر

مولوی محمد نبی شهید یک فرد دانش مند بوده که دهکده به دهکده هفته به هفته گردش میکرده ومردم را از دانش اسلامی آگاه می ساخته که اثر آن همه اکنون است واگر کسی مسئله را از مولوی پرسان کند به گونه دیگر پاسخ بدهد میگویند مولوی محمد نبی این مسئله را این گونه گفته بود گب این مولوی را نمی گیرند، این مولوی با گروهی از هواخواهان طاهر بدخشی یک شدن و فرمان داد که تا فرماندارشهرستان گرفته در بند خود نگهدارند که فرماندار شهرستان بنام کمال یار یاد میشد پس از سه روز با لاهی شهرستان حمله بردند تا اینکه به روز سوم شب آن شهرستان گرفتند با یک نفر سرباز کشته شد که تا زمان مولوی محمد نبی در ده بود بسیار افسوز میکشید که چرا این سر باز کشته شد از تکتیک های کار میگرفتید که کشته نمی شد وگرو جنگی میگفتند جنگ بدو کشته وجود دارد ولی این افسوز می کشید همین گونه در دیگر گوشه های افغانستان همین گونه مبازه وجود داشت که هواخواهان طاهر بدخشی بودند که جهاد را علیه حکومت خلقی ها بر پا کردند که طاهر را در زندان کشتند وهوا خواهان این در کشور پراگنده شده وشمار به پاکستان رفته با گروهی مجاهدین پیوسط اند در سرا سری کشور این گروه مردم را با جهاد تشویق میکردن تا اینکه همه مردم آمده جهاد شدن و نیرو مجاهدین از پاکستان آمده علیه این یکی شده بر ضد حکومت وقت وارتش شوروی می جنگیدن تا این که پیروز شدند، پس از سه روز نیرو بیش از نهرین بغلان حکومت روان نمود ومولوی محمد نبی را با دوازده تن فرد دیگر اسیر نموده از شهرستان خوست کشیده درجای زیر جر نمودند دوم آن مهندس محمد مرزا بود که او هم فعالیت های سیاسی میکرد گروه گلبدین آن را گرفته به مرکز شهرستان بردن وگفتند که کلمه خود را بخوان ومهندس محمد مرزا گفت که من ازاین پیش نماز می خواندم روزه میگرفتم کلمه می خواندم مسلمان نبودم اکنون شما مرا مسلمان میکنید پس از این گفتار دو رکعت نماز خواند نیایش نموده پس از چند ی گلوله را شلیک نموده واین مهندس را شهید نمودن وفرد سوم که آموز گار عبدالباقی بود که مردم را انگیزه سیاسی میداد واین را از این دبیرستان کشیده در یک دبیرستان در دند غوری آموزگار مقرر نمودند پس از چند روز پس کشتند( افراد گلبدالدین).

پس مدت کوتاه سکوت دوباره مردم شعور سیاسی پیدانمودند 4فرد به سوی حزب اسلامی ودیگر همه به سوی حزب جمعیت اسلامی خود را کشانیدن پالیسی این دو حزب این گونه بود یک برگه خورد بود که در آن نام نام پدر او نشانی همان حزب در آن زدگی بود هر فرد همان برگه را در یافت می نمود وسر سخت از همان حزب پشتیبانی میکرد ونمی دانست که چه فعالیت میکنند کسی که در این حزب ها خود را ثبت نام نموده به هیچ وجه از آن حزب کسی مفکوره این ها را تغیر داده نمی توانست حتی در انتخابات 1388خورشیدی که نماینده های از این حزب نامزد نموده بودن مردم به آن ها رأی دادند، شمار از مردم در جنگ با روس کشته شده وشمار دیگر تا کابل پیش رفته در حکومت مجاهدین که به رهبری برهان الدین ربانی بود سهم گرفته به فرمانده های کوچک نظامی رسیدن بلاخره طالبان آمده این افراد با نیرو حکومت برآمده در جبهات مقاومت پیوسطه تا اینکه پس از پیروزی برای نیروهای مقاومت برای شان داد بازنشستگان داده به خانه هایشان آمده اند در این اکنون جوانان که دارای اندیشه سیاسی میباشند سه نفر میباشند یک بنام فیضان الله برومند ، دوم صفی الله راستین سوم نوراحمد احمدی میباشند که حکومت فدرالی می خواهند که از هوا خواهان حزب کنگره ملی افغانستان میباشند ودیگر جوانان به زندگی ساده خود ادامه می دهند.

سرود گویان ده کزر

مولوی محمد مرزا دیوان دارد که به اساس حروف الف با سروده به چاپ نرسیده ، محدوم عبدالوهاب، مولوی اکرام الدین هدفمند ملا عظیم الله ملامحمد شعیب دملا امین الدین مرحوم مولوی محمدعلی وخیر الدین اسلمیار میباشد دیوان هیچ یکی از این ها به چاپ نرسیده است در دفتر چه های نویشته نموده پیش خود نگه داشته اند .

بازی های فرزندان کزر

برک بازی یک گونه بازی است که همرای دو چوب یک بزرگتر دیگری کوچک اجرا میشود چوب بزرگ را بنام گالسته میگویند چوب خورد را برک این بازی از دو فرزند بالا آغاز میشود بالا که هر چه که باشد، دیگر بازی ها را تنها نام میگریم، زوبازی، توپبازی، والیبال، تکین برد، تاکین تاش تاش، سول بازی، کشک اوسابون او، الی ال توتلیتل، گوساله کفانک، میرکشت، خله خاله قیچی را بدهید، چلپچ، سه بزک، چارپچاق، چندانه، جفت طاق، بژلبازی، کال توس بازی، چهار مغز بازی، بازارکشت، کورملا، مکمباش، خرجین نمک، زوکزوک، اشتکبازی وغیره بازی های دیگر میباشد. یک قانون ویژه دارند که هنگام کس درنشت شان گوز دهد کسی نداند که که کوززده است با این قانون هر کس که باشد پیدا میکنند اگر چه قانون  کسی که کوز نزده باشد نشانی کند در قانون برخی کلمه ها را بالای هر کس میگذارند این کلمه ها است زاغک ، زمزیغک، کوزه کی زد، الام زد، میردختری ، میرکلام زد، ابت، تبت، کون خشک ، فر، تروفس کلمه فس سری هر کس که آمد همان کوز زده است وهیچ پا کشی کرده نمی تواند اگرچه کوز نزده باشد.

 

زبان گفتاری مردم کزر

زبان این ها تاجکی فارسی میباشد که تا اکنون به همان گونه سخن میگویند و در گفتار آن ها یک سری واژه وجود دارد که در دیگر جاه ها کمتر استفاده میشود مانند نیشیبی«اگر از بالاهی کوه به پائین بیایم همین جاه که ما میایم  همین جاه ها را میگوین نیشیبی» سربالاهی « از پائین کو به سوی بالای کو برویم میگویند سر بال رفتیم» سر نیشیبی« ازبالای کوه پائین بیایم میگویند سر نیشیبی آمدیم» کندلا« نه پائین بیایم ونه بالا بلکه پهلوی کوه را برویم میگویند کندلاهی رفتیم» خمبید« از بالکوه پائین بیایم میگویند که خمبید » کشال« اگر یک چیزی را آویزان کنیم همان را هم کشال میگویند» نواله « این واژه فارسی میباشد جایش را در دیگر جاه عربی گرفته است ودر این جاه همان واژه فارسی آن استفاده میشود که دیگر جاه ها لقمه میگویند ودر این جاه نواله» نمایان « در برابرواژه معلوم نمایان میگویند» اگر دار« امروزه واژه انگلیسی فول میباشد آن ها میگویند اگردارد » بلایم در پسش« آله تناسلی مرد یازن را بنام بلایم هم یاد  میکنند» پنا به خدا«خدا خافظ را پنا به خدا میگویند» بی« به جای چرا بی میگویند » سیگزه« انداختن را سیگزه کو میگویند » کوچلک « جای چقور کند گی باشد میگویند کوچلک» تیت یاتاله« اگرگندم را در آفتاب هموار کنند که خشک شود میگویند که گندم تیت یا تاله کو» جغد« اگر تار بسیار باهم پیچ خورده باشد میگویند که بسیار جغد شده » برج« خانه که دیوار آن گرد باشد میگویند برج» ایلچه« خانه پرنده گان را ایلچه میگویند» شاله« خانه که در دشت به دام ها جور میکنند به همرای چوب میگوین شاله دام» ایل« خانه دام را ایل میگویند» که دان «خانه که درآن کاه می مانند» شیردان« دردشت سری کاه خاک می اندازند میگویند شیردان» کبزه« چیزی که در چنگ بیاید میگویند کبزه» ستری« گندم درو میکنند همان گندم جدا جدا می مانند میگویند ستری» درزه« همان ستری را بسته کنند میگویند درزه» پشتاره « ان گندم در پشت گرد هم بیاورند میگویند پشتاره» کاشت « نام ابزار است که در آن گندم را میکشند» چلبر، تنو ولخ«این سه نام را ریسمان را میگویند» خرمن« جای که گندم را برای مالیدن گرد می آورند» ماهک« گندم که ازکاه همرا باد جدا میکنند میگویند ماهک» خره« پس ا مالیدن گندم تمام آن راگرد می آورند تا اینکه باد کنند گندم از کاه جدا شود میگوین خره» شیدگار« زمین را دوبار قلبه کنند میگویند  شید گار» دره« سری شیدگار دیگر قلبه کنند میگویند دره» شخچ« زمین ناقلبه را میگویند شخچ» خیزد، پرید وببپر«از سری دیوار خود را پائین اندازی میگویند همین واژه ها را» شمال، باد، ایاس،خنک وسرد چتل«چیزی خراب را چتل میگویند» لت« زدن را لت میگویند» رخ« فرد که باکسی تمایل پیدا کرد میگویند رخ داد» پر«قطه که بازی میکنند میگویند پر یا ان پر بازی نمی کنی» کش « تیز خرید را کش میگویند خوب کش دارد» گنده« چیزی خراب» کره« هم خراب » ستره« پاک» گران«سنگین» کچل (کسی که در گشتار خود پای خود را دور دور مانده بگردد ) لخشه (به فرد میگویند که کار کرده باشد حال افشا کردد بسیار شرمنده شود میگویند لخشه شده)

دام داری مردم کزر

دام های مردم کزر پرورش میکنند این هاست بز، گاو، گوسفند، برای کار اسپ وخر میباشد به همین دام ها در تابستان گیاه گرد می آورند ودر زمستان برای این ها میدهند به غیر از زمستان در یک برج تیره ما ویک برج بهار هم برای این دام ها گیاه خشک میدهندبسیار تر یک گیاه را از کوه بنام غوغن یاد میشود گرد می آورند، بزها را به این نام یاد میکنند مانند بزغاله، چپش،«چه نر باشد چه ماده » شکبز،«ماده باشددوسال» نر آن« را بنام تکه» از سه سال بالا را بنام سهی چهاری پنجی وغیره، ویک گردن بند که در گردنی بزغاله ها می اندازند که تا مادرش را نچوشد تا از شیر آن دام دار استفاده کند همان گردن بند را کوکنه یاد میکنند. اگر خانه برایش جور کرده باشد بنام بزغاله خانه یاد میشود، گوسفند هم همین گونه هنجاردارد در نام آن یکی دو چیزبیش است که بنام های تغلی ، گدی وشیشک میباشد. نام های که برای بز ها میدهند بنام سفید، سیا، سرخ، زرد، اله، بور، روسفید، خال خالی، گردن سیاه، ویاسفید هرگونه رنگ گردن بز باشد، گوش آن ها به این نام یاد میشود برنجی، پم گوش، نی گوش، کرگوش، بچروک، وغیره نام های برای گوش بز نام میگیرند .

گاو ها را بنام برزگاو یانر گاو سه سال آن را بنام جوانه یاد میکنند ماد گاو آن را بنام غنژی از سه سال بالا را بنام ماده گاو یاد  میکنند چوچه آن را گوساله میگویند.

خر را بنام نر خر ماده خر یا ماچه خر  چوچه آن را تای خر یاد میکنند .

اسپ بسیار کم است بنام نر اش یابو ماده ان بیتل وچوچه اش کره یاد میکنند .

 در برج اردوبهشت«ثور» به اغیل میروند ودر برج شهریور«سنبله» به دهکده میایند. اگر کس که از اغیل به دهکده بیاید کسی پرسان کند کجا میروی میگویند به ده یا دد ده میروم .

چیزی که از شیر بز گوسفند بدست می آورند بنام های زیر یاد میشود، مسکه، کشک یا قروت، سرشیر، کتخ، ماس یا جرغات، روغن زرد وپنیرمیباشد. از ابزار که در شیر استفاده میکنند بنام تبک یاطبق، کلفی یا قلفی، تاخشه، چمچه، کولیز، مشک وخلتن میباشد.

خرچ مردم کزر

درسال ها 1370خورشیدی به پیش مردم به کشاورزی ودام داری میکردند از هر دو این پیشه خرچ روزگار خود را پیش میبردند واگر کمبودی پیش می آمد به بغلان، کندزوپنجشیر رفته کار می نمودند در پنجشیر در کان زمرد کار میکردند با ازدیاد نفوس مردم رو به سوی ایران نمودن از سال های 1379خورشیدی به پس همه کاری گری به سوی ایران میروند تااکنون درسال 1377خورشیدی ردمرزی پیش از شمار که شد جوانان کزر مجبور شده به ارتش افغانستان بروند وهمین اکنون شمار زیادی در ارتش افغانستان سر گرم خدمت میباشند وشمار دیگری هنوز در ایران کار میکنند شمارانگشت شماری در دانشگاه ها ودانشسرا های افغانستان سر گرم آموزش هستند.

کاری گر های که در ایران کار کرده اند شمار شان ماشین های کوچک مسافر بری خریده در لین پلخمری وخوست کار میکنند شمار ماشین ها به 18شماره میرسد.

یک شهرک در آن جاه ایجاد شده که دارای 40دکان است یک خیاطی ویک داروخانه ودیگرش دیگر سودا ها میباشد.

رفتار اجتماعی مردم کزر

مردم کزر بسیار زیاد مهمان نواز میباشند اگر مهمانی در هر کدام دهکده ها پیدا شود از تمام خانه ها که هر خوراک در خانه پخته شده باشد همان خوراک را گرفته به سوی مهمان خانه نمازگه آمده با مهمان یکجا می خورند.  اگر کسی که از این روستا چند گاهی نباشد هنگامیکه می آید پس از چند روز همه او را مهمانی میکنند ، اگر درجشن زن گیری همه مردم ده می آیند وجشن این را با ساز سرود به پایان می رسانند در جشن مقام می خوانند وشنجره بازی میکنند ، اگر درگیری این ده با ده دیگر رخ بدهد همه یک دست میشوند واگر در گیری در داخل ده رخ بدهد موی سفید ها وآخوند ها گزاره هر دو سو را بررسی نموده اختیار از هردو جانب گرفته مشکل را به پایان می برند تما م این مردم از دو برادر که بنام نوره خیل بیک خیل هستند که نام ها یی این برادر بنام نورمحمد وبیک محمد میباشد .

بخاطر آشکار شدن موضوع شجره خود را ذکر میکنم صفی الله "راستین" فرزند بدل محمد فرزند جان محمد فرزند سبزمحمد فرزند امیرخان فرزند غزیزخان فرزند نصیر خان«درزمان نصیرخان ازآرو پنجشیر به ده کزر دره چرخ فلک شهرستان خوست استان بغلان آمده اند» فرزندفقیر الله فرزند رسول خان فرزند محمد خان نورمحمد خان"نور محمد وبیک محمد برادر هم دیگر بودند این ده تمام آن از نسل ان فرد است" فرزند گل محمد فرزند کل محمد فرزند کلو«که بعد ازمسلمان شدنش بنام عبدالرحمن تغیر نام داد» کلو(ازنورستان امروزی است فرزند حکم ران آن جاه بود هنگامیکه مسلمان شد پدرش به او گفت ازاینکه فرزند من هستی نمی کشم اگر کسی دیگر می بود میکشتم شما ترک این دیار کنید بعداً عبدالرحمن ترک دیار پدری خود کرد آمد به دیاردیگر که بنام آرو یاد میشود از این جاه علیه آن ها جهاد راشروع کردبعد مدت چندین سال ازنورستان بالا این هجوم می آوردن این ها خیلی به تکلیف شدند یک کتله بزرگ را تشکیل داده بودند ازاین جاه بی جاه شدن بطرف اندراب وخوست بغلان وپرشغان لغمان مهاجرت کردند.

بهداشتی مردم کزر

در زمان های پیش بسیارکم بیماری وجود داشت به کودکان سلفه، سرخکان وچیچک بود که به اثر واکسین از بین رفت ودیگر بیماری بنام شکم دروپیچش خونی که هنوز مردم به این بیماری سردچار میشوند از سال های 1365خورشیدی بیماری جدید پیدا شد که بنام ملار یا که خیلی زیاد مردم به این بیماری سردچار شدند هم اکنون هیچ وجود ندارد ویک شمار بیماری ها که برخی مردم به سردچار میشوند مانند سیل، سرطان، موریقه،وقبض که به تداوی برخی این خوب میشود وبرخی ازبین میرود ویک بیماری گاهی در برج آخر تابستان نخست تیره ما پیدا میشود خیل مردم را از بین می برد بنام کولرا  اما مردم شیوه جلوگیری از این بیماری کوشیدن تا یک اندازه میرش کم شد دیگر مردم های زمان پیشتر نسبت به این زمان خیلی نیرومند میباشند وسببش را این میدانند که ماه از گوشت وروغن دام ها بیش استفاده میکردیم اکنون شما از روغن گیاهی زیاد استفاده میکنید کم نیرو میباشید وزود موی سر تان سفید وزود پیر میشوید.

علاقه مردم با دانش

این مردم بسیار زیاد به علم ودانش علاقه دارند یکی از افراد این جامعه به مقام مولوی رسیده بود هنگامیکه به کزر آمد مردم برای او یک آموزشگاه دینی جور کرده اند در دهکده دره پشهی وجود داشت او همان مولوی بود که یک دیگر گونی را در شهرستان خوست به وجود آورد مولوی محمد نبی شهید میباشد پس از این یک دو به مقام مولوی رسید که این ها به تصوف علاقه داشتند مردم برای این ها خانقا درست نمودند و آن دو بنام های مولوی محمد عمر ومولوی محمد مرزا میباشد زمان پس تر شش موی لوی دیگر به مقام مولوی رسید که پنج این ها در کزر زنده گی نکرد ویک این بسیار به مجبوریت زندگی کرد او این گونه زندگی نمود در حکومت طالبان چندی فرمانده بود ودید که دو سو مسلمان چرا جنگ کنیم آمد به میهن مردم برایش یک آموزشگاه دینی درست نمودند تااینکه حکومت طالبان ازهم پاشید واین مولوی رفت در کابل به زندگی خود ادامه داد تاسال 1388خورشیدی مردم انتظار این می کشیدند که شاید پس بیاید اما نیامد هنگامیکه نیامد آموزشگاه دینی را ویران نمودند این مولوی بنام مولوی روح الله یاد میشود ودیگر مولوی ها این بنام مولوی اکرام الدین ، جمال الدین، موطیع الله، محمد علی، محمد الرحیم و                       پنج این ها در کزر زندگی نکرده ان یک این بنا به مجبوریت یک چند زمان زندگی نمود.

در این روستاه یک دبیرستان وجود دارد که بنام دبیرستان مولوی محمد نبی شهید یاد میشود در بیرون از این ده بنام دبیرستان کزر یاد میشود ودر این اوخر درهمین جاه دبیرستان دختران هم ایجاد شد، افراد دانشگاهی این ده این ها میباشند فیضان الله «برومند» کارمند تألیف ترجمه، حکیم الله «شهریار»گزارش گرتلویزیون آریانا، عنایت الله استاد دانشسرای لوگر، صفی الله«راستین»استاد دانشسرای بادغیس، محمد قاسم سارنوال ارتش ملی در کندهار، محمد داود، نوراحمد، خیرالدین استاد دانشسرای فاریاب، فتح الله، صفر محمد، حامد، ذبیح الله، وچند تا دیگری در دانش سرا ها سر گرم آموزش میباشند پیش این افراد دانشگاهی دو فرد دیگر در دانشگاه ودانش سرا آموزش دیده بودند یکی مهندس محمد مرزا که نقشه شهرتالقان مرکز استان تخار را همین داده است ودیگری آموزگار عبدالباقی میباشد.

آب هوا کزر

آب هوا کزر برابر بوده تابستان آن تا 30درجه سانتی گریت گرم وزمستان آنگاه سرد به صفر درجه میرسد وگاه تا 15درجه میباشد وبهار آن بارانی خزان آن بارانی کم یک سرزمین برف نشین میباشد که برف زمستان ها تابرج حمل سرزمین ها زیر برف میباشد واگر کدام سال خشک سالی بیاید خشک میباشد در غیرآن همیشه در زمستان زیر برف میباشد.

آهنگ نوازی در کزر

آهنگ های که در کزر نواخنه میشود این ها میباشد دمبوره، غجک وتوله است که در جشن ها زنگیری از آن ها کار میبرند ویا در برخی نشت های دیگر که به سبک های مختلف آواز خوانی میکنند که مشهور ترین آن ساز آواره میباشد که این ساز این گونه ساز ها را می خوانند

عاشقی این است که بلبل با رخ گل میکند+ سد جفا از خار می بیند تحمل میکند

خوب رویان را که دیدی عاشق رویش مباش+ نقش آن در دل بگیر عاشق نقاش باش

 

خوراک های مردم کزر

از برنج این گونه خوراک آمده میکنند شوله، درم جوش، کچری، پلو، شیر برنج، مست آبه وبرنج او میباشد واز آرد این خوراک آش، ماچ، زردآلو ماچ، گردو، گردک سری او، او کاچی، کاچی، دوغک، حلوا، شیرگرد، لیتی واز نان های آن این نام ها دارد نان تبگی، نان تندوری، پراتی، کتخی، سرشیری، نان سبزی دار، فتری و آب گین ها شوربا پیوه میباشد. یک خوراک های نام آن مانده قروت او، شیر برنج او، دوغ برنج او، قروت برنج او وقروت تک، مشتُ مال است.

شکار در کزر

شمار انگشت شماری شکارچی میباشند به گونه های مختلف جانداران را شکار میکنند جانداران این ها اند آهو، کبک، چرده، بوختک، کفتر، زاغچک، ار چه خورک وغیره توسط تفنگ شکار میکنند ویا دام می نشان در دام میگیرند یک گونه دیگر هم میگیرند که بنام کازه یاد میشود ودیگر گنجشک ها در 10 برج سنبله تا برج قوس که به آن جاه سفر نموده به سر زمین های گرم میروند ودر این جاه گرفتار شکارچیان میشوند یک جای را بنام دانگه جور میکنند وشکار میکنند.

کودکان را اینگونه می خپانند( آرام یاخاموش می سازند)

چپکو که شو در ده آمد ( در ذهن کودک یک چیزی مانند آدم سیاه چهره می آید آدم را می خورد کودک خپ میکند) دیولندک( یک چیزی مانند انسان بسیار تنومند بالای انسان ها قوی است زور خانواده به اونمی کشد خاموش میکند) هال ( یک زن بسیار وحشت ناک آدم از دیدن آن بی هوش میشود اگر کسی را هال بگیرد هر قدر که نان بدهید بخورد سیر نمی شود) چارتمبان ( یک چیزی ماننده انسان است ولی چار پا دارد وقتی بگردد بسیار گُرم گُرم میکند آدم از گُرم بس آن بی هوش میشود) کون لیسک ( یک چیزی مانند سک میباشد و می آید هرقدر که بزنید او رو نمی گرداند کون کودک را می لیست ) درازماه (یک چیزی مانند انسان ولی بسیار دراز وقتیکه انسان او را ببیند بیمار میشود و میمیرد) هال مستی (میگویند زن ها چهل روز نماز نخواند هال مستی میشوند این زن طوری میشود که شب تا به روز میگردد روز در خانه میباشد)

این چیز های خیالی است که در ذهن کودک اینگونه مجسم میشود و از آن ها میترسد و همین است که کودک خاموش میشود

مراسم زایمان

خانم بار دار نزدیک میشود که کودک خود را به دنیا آورد دست او را از کار میگیرند و بعد زایمان چهل روز کار نمی کند برایش خوراک ها مناسب میدهند در اول کودک خود را نام میگذارند چهل روزه شد در کهواره می بندن و میگویند که کهواره بندان کردیم زن ها بسیار را از ده خبر میکنند همراه با خویشاوندان خود خوراک آماده میکنند تمام زن ها می خورد بعداً یک زنیکه بیماری نداشته باشد همیشه کودکانش سالم باشد آن زن کودک را بار اول در کهواره می بندد رفته رفته تا اینکه کودک دندان بکشد بعداً یک دیگ را جواری پر میکنند آن را می پزند او را در یک کاسه به تممام خانه ها همان دهکده بخش میکنند و میگویند دنگو دندان کودک مان است بعد دو سال کودک را از سینه جدا میکنند سری سینه کمی مرچ می اندازند بعدا به کودک می دهند کودک وقتی سینه را مکید بسیار دهن اش تیز میشود و مادر میگوید سینه اغی شده دیگر کودک نمی چوشد یا نمی مکد هر خانم پنج الا ده کودک به دنیا می آورند.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

Tariq Afzali12.06.2023 - 09:27

 اول خوب و ارزشمند این است که کسی زحمت کشیده و چیزی نوشته است.
دوم بهتر است که متن دو باره تصحیح شود، زیرا اشتباهات نوشتاری دارد. از کلمات گفتاری بیشتر استفاده شده که در کل خوست مروج است. بهتر است تا کلمات معیاری و یا معادل آن را بعد از کلمات و لهجه محلی در داخل قوس نگاشته شود، تا خواننده بهتر بداند.
تصاویر بیشتر باید نشر شود.
داستان محلی از زبان بزرگسالان گرفته و نوشته شود.
آب و هوی و نام دریاچه ها و جویچه ها نیز ثبت شود.
نام هاي ایلاق هم بهتر است که بیشتر نوشته شود و کمی وضاحت و شرح داده شود.
در آخر کل متن یک بار طرف استادان ادبیات فارسی چون آقای محمدی، اسلم یار و یا عین الدین بررسی و تصحیح شده دوباره نشر گردد، خالی از خیر نخواهد بود.
طارق افضلی
بریمن المان

اسماعیل تابان فلک18.01.2022 - 06:09

 تشکر زیاد جناب استاد ماهم خیلی ازمطالب شما بهرمن شدیم خدا کند تحقیق های تان رابشتر همین طور همه دره چرخ فلک را معرفی کنید با تشکر وسلام درود

عبدالوراح محمدی11.02.2021 - 14:08

 استفاده اعظمی کردیم. موفق باشید.

جان آغا جوینده15.03.2020 - 20:31

 قلم تان رسا باد استاد گرامی❤❤

s.falakpoor19.01.2020 - 05:24

 سبز و خرم باشی جناب استاد عزیز.

ذبیح الله ذکی24.04.2019 - 09:15

 جاه دارد از استاد صفی الله راستین تشکری نمایم بابت زحمات ایشان جهت جمع آوری این مطالب در مورد روستای کزر بهروز باشی جناب استاد!

شاه ولی02.04.2017 - 10:52

  تشرک زیاد استاد راستین عزیز امید است در باره این قریه تحقیق بیشتر نموده و با این یکجا نموده نشر نمایید. بخاطراینکه بعد از تحقیق شما نسبتا تغییراتی در این قریه و محیط آمده است. بازهم سپاس فروان از زحمت شما در این زمینه

parisa16.02.2015 - 11:43

  ba salam: hame chiz kheili daghigh baian shode vali aslan rajebe mohit va sharaiete zendegi va aba ha va in ke chera az madane zomorode mashhore in ostan aslan sohbati nakardid age etelaate bishtari rajebe in ostan darid dar ekhtiaram bezarid mamnoonam parisa.ja11@yahoo.com
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



صفی الله راستین