تظاهرات در برابر سفارت یونان در لندن - نقض حقوق بشر از سوی کشورهای حامی آن

١٦ دلو (بهمن) ١٣٩١

میگویند حتی در بهار هم هیچگاه کسی ندیده است که سنگ سبز شده باشد؛ واین خاک است که مایه ی سر سبزیست وخاک شدن وخاک بودن در فرهنگ باستانی ما ارزشمند بوده واین نرمشگرایی ویا همگرایی ویا همدیگر مهری افق دید فرهنگ  خـــــراسان  زمین بوده وروی این اصل است که ما دیدگاه ها وسرودهای بزرگان ودانشمندان سرزمین خویش را دیده واحساس میکنیم که ارزش انسان وهموندی انسان ودرد وسرور انسان را یکی دانسته اند ودردش سبب نا قراری بدن شده وسرورش هم سبب بالندگی روح وروان همدیگر بوده است؛ ولی امروز که دیده میشود با تسف فرهنگ دوستداری ومهر ورزی مارا به انحتاط کشانیده اند وهمان بخش سرود نغز شیخ سعدی شیرین سخن را که گفته بود :

توکز محنت دیگران بی غمی........ نشاید که نامت نهنـــــــــــد آدمی

 دارند با بی رحمی بر بدن فرهنگ ما تذریق مینمایند ودهشت ووحشت را تحت نام نیک دین وآیین ومذهب وباور ، به جای مهر وفرهنگ وهمگرایی ونوع پروری وانسان دوستی ومراعات حق انسان واحترام به حقوق همنوع ، جا گیر میسازند وبا تسف که جاگیر ساخته اند!

     شاید این تلخی کار در این باشد که فرهنگ فرهی مارا با ناراستان همسنگ ساخته اند واین همسنگی سبب شده است که خرد راهش را گم نماید وغضب وفرهنگ ستیزی جایش را بگیرد. این همه بی رحمی وخرد ستیزی ریشه در جهالت وتعیین تکلیفهایست که از پیش در پیشگاه انسانها قرار داده اند واساس نامه روش انسان را پیشاپیش نوشته اند وپاگذاشتن از حد تعیین شده جرم کفر وتخطی نا بخشودنی بحساب می آید وراه اندیشه واندیشیدن را یکسره بسته اند ؛ بشرچوکات ساخته شده، باید که تحت فرمان ورهنمون تعین شده رفتار خویش را درنظر بگیرد ودوستداشتن را نیزاز دسترس بشر بیرون ساخته اند وکسی توان پاره ساختن این پرده های ضخیم را ندارد وهرچه که گفته اند وپیشرویش قرار داده شده مجبور به پذیرش است ! دین وایین ها وباورها برای بشر از نگاه واقعیترش برای این آمد که یاری بیشتر برای سهولت زندگی وبهبودی راه راستین گردد ، نه اینکه وسیله ای نیستی و خلق تضاد نا پدید کننده بشر تا ابد در خدمت یک بخش خاص قرارداشته باشد! این مسایل همه با حقوق واحترام انسان بر انسان دراین گیتی بی سروپا ارتباط دارد وبشر با حالت های اجتماعی ومحیطی وسرزمینی به شکل از اشکال تحت تآثیر این عوامل قرار میگیرد ورنگ سرزمینی را بخود میگیرد که در آنجا زاده وبه رشد بلوغ جسمی وعقلی رسیده باشد.

    حالا بعضی کشورها بنابر دلایل که نزد خود دارند ، دست به وضع یک سلسله قوانین وقاعده های میزند که انسانها ویا بشر قلمروخودش را با این قوانین پیوند میدهد واین قراردادهای اجتماعی که امنیت منافع مردم وشهروندان را پوشش میدهد، مورد احترام مردم وارزشمندی دولتهای مربوطه قرار گرفته ، اینکه جنبه ای بشری چنین قوانین تا کدام حد گسترده وقابل تطبیق است ، کارشناسان رشته ای حقوق وعلوم سیاسی بیشتر شاید به تبعات آنچنانی این قوانین بفهمند ودلایل تآثیر پذیری ویا بر عکس آنرا ریشه یابی نمایند.

    حالا میخواهم که با چشم بازتر دیدگاه خویش را در زمینه های حقوق بشر وکشورهای که از طرفداران تراز نخست هستند ، خدمت دوستان پیشکش نمایم ودلایل این همه نقض حقوق بشر وبی ارزش قرار دادن انسانهای سایر سرزمینهایکه یا نا توانتر اند ویا در بحبوحه جنگهای خانمان بر انداز تحمیلی در نظر دیگر دنیا اهمیتشان کاسته شده است وچنین تصور دارند ، ابراز نظر نمایم:

     به سخن مولانای بلخ:

هیچ کنجی بی ددو بی دام نیست..... جز به خلوتگاه حق آرام نیست..

بسیاریها شاید به این اندیشه باشند که اگر در فلان جای برویم از هر لحاظ تآمین خواهیم شد وهیچ خاری بر پای وهیچ بادی بر بدن لرزانمان اثر گذار نخواهد بود؛ ولی چنین نیست با تسف ! بشر به چندین دسته تقسیم شده ، بلای بی عدالتی ونقض حقوق همنوعش را با نیرنگهای کاذبانه ریخته است ودام رنجورش را بخاطر منافع گروهی وسرزمینیش در قعر زمین اندیشه ها میخکوب نموده است ، تاشکارش را از بطن ظالمترینها بدست آرد وآنهارا هیچگاه حتی  دچار لفظ انتقاد قرار نداده است واما درمقابل در جای که صید بدامش نتوانسته در اید ، دست به چه پرخاشگریهای نا انسانی زده است وتا توانسته آن دیار وآن مردم را تحت فشار جانکاه گرفته ، شمه ای از حقوق انسانی را هم مراعات نفرموده است؛ بلی اعلامیه حقوق بشر وکشورهای که دراین کانوانسیونها امضا کرده اند ، درظاهر بر همگان روشن است ولی درعمل تنها بشر سرزمین خودشان را در بر میگیرد وبشر سایر سرزمینها هیچ ارزش بشری نزدشان ندارد؛ امروز انسانها شاید بیشترشان این ترفندهای ساختگی واغواکننده را بدانند وسیاست زدگی های ظاهر آراء این علم برداران حقوق بشر را نیز با همه ابعادش درک نموده باشند. درعمل همه چیز روشن وافتابی به نظر می آید. با تسف که بیخ های خوی بد را میگویند که محکمتر از آن شده است که قوت بشر بی زور به آنها برسد.

     حالا نمونه اش را در سرزمین باید بیان نمایم که روزی واژه حقوق بشر واعلامیه آن تحت منشور کوروش به جهانیان تقدیم شده بود وافتخار سرود سعدی هم ، آویزه دروازه ملل متحد است ! اما آنقدر ناتوانی وبی رحمی ونقض حقوق بشرودشمنی را با تخم نفاقشان پاشیدند که دراین عصر بیشترین آواره ونیست شده وسر بریده شده وتجاوز شده وخانه ویران شده وزمین سوخته را دارا میباشد. این بدی واهریمن خوی را درسرزمین مهـــــــــــــر، در سرزمین خورشید ، درسرزمین مادر، در سرزمین پور سینا ، رودکی ، سنایی ، ابوریحان البیرونی ، جامی، امیرعلی شیرنوایی ، مولوی ، ناصرخسرو ، بیدل ، حافظ وسعدی وخیام وابوشکوربلخی وحکیم سخنور والا مقام فردوسی وصدهاتای دیگر که جز انسان ومهر وخرد هیچ چیزی به زبان جاری نکردند وسراپا مهرورزی ودانایی وتوانایی رشته ای کلامشان بود، کاشتند وتخم گنده را بر بام جهان نما ، بر دیار مولانا وسرزمین رستم ، ریشه دادند وروزگار مارا دچار افت وآفت ساختند ! آیا حقوق بشر با این کارهای که بر شمردم سازگار است واگر نیست آنهای که چنین کرده اند ، حامی حقوق بشر هستند ویا ناقیض آن؟

     آنهایکه طالبان را با پول وافر ورهنمایی وحشت زا،  زایش دادند وسرنوشت سرزمین مارا دچار دهشت وویرانی  ساختند ، ناقیض حقوق بشر هستند ویا حامی حقوق بشر ؟ امروز حاکمان سعودی پول بیت المال حج راکه مربوط همه مسالمانهای دنیاست ، بدستور ابر قدرتها درپای دهشت افگنی وترور انسانها ویا همان بشر به مصرف میرساند وملیونها بشر روی زمین را درخطر نابودی وبیچارگی قرار داده است ، ناقیض حقوق بشراست ویا حامی آن ؟ عاقبت سرنوشت چاه کن درچاه است ؛ بیایید از راستی گریز نکنیم وخداوند را حاضر بدانیم وراه انسانی ومهرورزیرا بگونه ایکه بشر درخور است ، پیشه ای خود قرار دهیم ، نه با اغوا ونیرنگ وتسلی آنچه که  سیاست چنین است وچنان ! نه سیاست بدون کیاست حرامزادگی است وراه را بجای نمی برد واگر چند روزی حکومت میکنند ، نامشان با واژه های بدترین درج تاریخ میشود  وتا انسان وخرد انسانی باقیست ، چنین افراد ویا کتله ها با نام ددمنش واهریمن زاده یاد خواهند گردید.

       ببینید که از تخم پاشیدگی این سردمداران حقوق بشر فرزندان سرزمین ما با چه مصیبت جانکاه دچار شده اند وبا چه بدبختی خودشان را گویا به سرزمینهای بشرگرا میرسانند واین بشرگراهای هزار بار وحشیتر از دهشت افگنان وویرانگران خودی که زاده همین بشرگراها هستند، رفتار خشنتر وغضبناکتر دارندکه  درهیچ قالب اندیشه ء بشر نمی گنجد. من بازهم به این هم میهنانم با زبان شیرین مولوی توصیه میدارم که دقت نمایند فریب این وآن را نخورند وجان نگاه کردن هم شرط است  واینقدر هم شتابزدگی  نکنند که ضررش بیشتر از فایده اش خواهد بود:

گر گریزی بر امید راحتی............. زان طرف هـــــــم پیشت آید آفتی..

از خداوند بزرگ  برای جانداده گان این آواره گی بهشت برین آرزو کرده برای فرزندان که تندرست هستند ، سرنوشت انسانی استدعامندم . وهم باید گفت که  جمعی از فرزندان خوب وبا شهامت سرزمین خورشید ، تحت ابتکار وسازمان دهی داکتر نسیمی خراسانی ، ریس کمپاین اروپایی حقوق بشرمقیم لندن ، دربرابر سفارت کشور یونان دست به تظاهرات زدند واعمال خشن مامورین بد سگال وضد حقوق بشر یونان را تقبیح نمودند واز جامعه بین الملل خواستار احترام به حقوق وتعیین سرنوشت ، شهروندان  آواره افغانستانی مقیم یونان گردیدند که قابل افتخار است . حد اقل صدای خاموش گردیده آواره های کشورشان را از این طریق بگوش رسانه ها وسفارت یونان رسانیده  وجیبه میهنی و رسالت انسانی خویش را تا حدیکه لازم بود اداء نمودند که قابل قدر است. امیدواریم که در اینده ها این سازمان ویا کمپاین اروپایی حقوق بشر بیشتر بتواند ارگانهای زیربط را  دراین زمینه وادار سازد تا از حقوق بشر به شکل درسترش دفاع صورت گیرد واین بشر حد اقل ارزش نامش را بتواند تحت دفاع از حقوق بشر حفظ نماید. البته ما با همآهنگی ووحدت فکری وعملی میتوانیم دراین راستا بهتر وبیشتر کار نماییم ودنیا را بیاگاهانیم که تحت نام دفاع از حقوق بشر ، از پی نابودی وتوهین به بشر بیشتر از این دست درازی کردن ، نظام انسان مداری را صدمه خواهند زد واین کار قسمیکه مولانا گفته است با قطره ای که از بحر وحدت سفیر شده است باید بیاغازیم واین قطره ی که شالوده راستی وحق است ، هفت بحر هم توان اسیرشدنش را نخواهد داشت . وهم آرزمندی اینست که بشر بلوغ مهرورزیش را با هنجارهای نا کشوده باز کشایی نماید وناهنجاریهای زمانی واجتماعی وحقوقی را یکسره با خردیکه دارد از پیش پایش بردارد وزندگی را با همه ارزشهای تنیده درگوهر بشردچار مخاطره وبر بادی نگرداند که تلافیش به قیمت جان ملیونها انسان روی این گیتی تمام خواهد شد. بازهم پیامم را با دو پاره سرود مولانا به پایان میرسانم و روزی شود که دیگر ما از حقوق بشر، بخاطر تآمین آن ، سخن به زبان قلم نیاریم واسوده به زندگی در فضای ملایم ومهر ورزی ادامه دهیم . به امید آنروز. شاید اگر به سخن مولوی گوش دهیم وآنرا بتوانیم عملی سازیم ، موفق خواهیم ش.:

پنبهء وسواس بیرون کن زگوش........... تابگوشت اید از گردون خـــــــــــروش

پاک کن دوچشم را ازموی عیب........... تا ببینی باغ و سروستان غیــــــــــــب

 

میرزایی

عضو کمپین اروپایی حقوق بشر برای افغانستان







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

مهدی حسندوست28.09.2017 - 17:55

 باسلام و خسته نباشیدمیخواستم اعلام کنم در رابطه با این موضوع ونشر موضوع پناهندگانی که مورد ظلم و ستم هستن در اروپا و درجهان ما پناهندهای یونان در کمپین ۱۹۵۱که در ان قید شده حقوق پناهنده ها و ۱۲۴کشور حتی یونان هم انرا امضا کردن درسایت مجازی تلگرام اعلام ب فعالیت کرده ایم
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



بیگ جان مـیـرزایـی