طرح صلح دکتر مسعوده جلال
١٩ جدی (دی) ١٣٩١
نخستین زن کاندیدای ریاست جمهوری و وزیر پیشین امور زنان افغانستان
درجنگ افغانستان کسی برنده و درصلح واقعی کسی بازنده نیست. بعد ازتدویر کنفرانس بن اول و ایجاد اداره موقت درافغانستان، مهمترین تحول که مردم این مرز و بوم انتظار آنرا داشتند ، پایان جنگهای سیساله در افغانستان بود، اما سوگمندانه باید اظهار نمود که در نتیجهٔ اشتباهات و خطاهای زمامداران در یازدهسال گذشته، نه تنها صلح و ثبات سیاسی به مثابهٔ نیاز مبرم ملی و پیششرط بازسازی، توسعهپایدار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی استقرار نیافت، بلکه فصل نوینی از جنگها با انگیزهها، مقاصد و روشهای جدید آغاز یافت و جایگاه افغانستان از کشوری «بعد از بحران» به کشوری «بحران دربحران» تنزیل یافت. با روی کارآمدن ادارهٔموقت که حمایت وسیع جامعهٔجهانی را به همراه داشت قدرت به افراد و گروههای تعلق یافت که شدیداً گرفتار تعصبات گروهی، قومی، زبانی، مذهبی، نژادی و جنسی بوده و جز ازدیاد ثروت شخصی وافزایش قدرت گروهیشان به چیزی دیگری نمیاندیشند.
دولتمردان حاکم از همان آغاز سعی بر آن داشتند تا جامعهمدنی ضعیف و ناتوان باقی بماند و احزابسیاسی مقتدر و سرتاسری، پارلمان مستقل، قوه قضایه مستقل، اداره مسلکی و پاسخگو و حاکمیت قانون ایجاد نگردد. بدون شک یازدهسال گذشته بهترین فرصت طلایی برای مردم افغانستان بود. اگر از این فرصتهای مغتنم و تکرارناپذیر استفاده هوشمندانه و بهینه صورت میگرفت یقینن وضعیت مردم وکشور ما غیر از آنچه ما امروز شاهد آن هستیم میبود.
اکنون باتوجه به چشمانداز تحولات ٢٠١٤ و اهمیت پروسه صلح که ازطریق جلسات قطر، پاکستان، ترکیه و فرانسه جریان دارد، طرحهای پیشنهادی ذیل بههدف استقرار صلح وثباتپایدار ارایه میگردد:
١- جلسات صلح قطر، پاکستان، ترکیه و فرانسه بیانگر این واقعیت است که دیگر جنگ یگانه راهحل مسایل افغانستان نیست و جستجوی راهحل سیاسی و مسالمتآمیز بهترین و مطمینترین گزینه است و ازینطریق میتوان به وضع ناهنجار افغانستان نقطة پایان گذاشت.
٢- در گفتوگوها میان دولت و گروههای مختلف ، نباید آنچه را که با رنج و مساعی فراوان مردم افغانستان به وجود آمدهاست نادیده گرفت، بلکه تمام گفتوگوها ومذاکرات در پرتو قانون اساسی کشور و دستاوردهای یازدهسال اخیر که به اثر کوشش خستهگی ناپذیر مردم افغانستان و جامعهٔجهانی به وجود آمدهاست طرح و تنظیم گردد.
٣- نباید به بهانه تأمین صلح در افغانستان، عدالت، آزادی، دمکراسی، حقوقبشر، ارزشهای جامعه مدنی، حکومت قانون و حقوق نیمهٔ نفوس کشور(زنان) فدا گردد.
٤- زنان افغانستان بهمثابه نصف نفوس کشور به این باور هستند که صلح واقعی و پایدار بهصورت یک جانبه و بدون رضایت اقشار اجتماعی وگروههای سیاسی وافراد مستقل، تأمین شده نمیتواند.
٥- بدون تردید صلح واقعی در افغانستان بوسیله کسانی که به حاکمیت قانون وارزشهای جامعه مدنی باور ندارند، تحقق یافته نمیتواند . اگرصلح میان این گروهها بنابر فشار جامعه جهانی و به اساس مصلحتاندیشی کشورهای بزرگ در افغانستان صورت گیرد، به هیچ وجه صلح واقعی نبوده و شباهت به همان نوشتهیی دارد که بر لوحهی گورستانی حک شدهاست «اینجا صلح دایمی برقراراست ؟» . بدون شک چنین صلحی، افغانستان را به تاریکی و استبداد روبرو خواهد ساخت .
٦- صلح واقعی در افغانستان زمانی تحقق یافته میتواند که اصول جندر(تساوی حقوق مرد و زن) به مفهوم واقعی رعایت گردد، کار اداره و رهبری به اهل آن سپرده شود و به انواع خشونت علیه زنان و انواع تبعیض و راسیزم از هر گونهیی که باشد پایان داده شود.
٧- برای تأمین صلح و امنیت در افغانستان ابتکار دعوت، نظارت مذاکرات و دیالوگ بین الاافغانی باید به سازمان ملل متحد سپرده شود. به دلیل اینکه بسیاری از کشورهای مذاکره کننده در پروسه صلح افغانستان اهداف و منافع خویش را اولویت داده و کمتر به تأمین صلح پایدار به نفع مردم افغانستان باور دارند.
٨- زنان افغانستان پیشرفت و تکامل پروسه مذاکرات صلح در افغانستان را مستلزم تدویر کنفرانس بینالمللی صلح به رهبری ونظارت سازمان ملل متحد وحمایت کشورهای بزرگ میدانند.
٩- در کنفرانس بینالمللی صلح افغانستان کشورهای مانند ایالات متحده امریکا، انگلستان، آلمان، فرانسه، چین، روسیه، کانادا، جاپان، نماینده ناتو، نماینده کنفرانس کشورهای اسلامی و نماینده هندوستان، پاکستان، ترکیه، عربستان سعودی و ایران اشتراک نموده از پروسهٔ صلح در افغانسان پشتیبانی کنند و
به تعهدات خویش درمورد ارایهٔ کمکهای سخاوتمندانه، صادقانه عمل نمایند.
١٠- برای تأمین صلح واقعی در افغانستان قدرت سیاسی باید به شکل ( مثلث قدرت) تنظیم گردد. طوریکه در یک ضلع آن نمایندهگان مجاهدین دولتی وغیر دولتی، روحانیون، طالبان دولتی وغیردولتی و در ضلع دیگر آن نمایندهگان زنان که در داخل وخارج زندگی مینمایند و در ضلع سوم نخبهگان سیاسی دموکرات، شخصیتهای مستقل ملی قرار گرفته مانع انحصار و تمرکز قدرت در دست گروههای معین گردند .
١١- برای رسیدن به اهداف طرحشده بهترین راه، حمایت و نظارت جامعهٔ جهانی وسازمان ملل متحد از پروسه انتخابات آزاد، شفاف، عادلانه و دموکراتیک در ٢٠١٤ میلادی است .
.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
شبانه روزبه | 13.01.2013 - 13:16 | ||
گذشته از آن (البته از حرف های حقوق زن)، وقتی در یک ضلع طالب قرار داشته باشد، بخواهی نخواهی ضلع "زنان" محو خواهد شد. خانم جلال فراموش کرده اند که دخترخانم های محصل یک دوره بعد از ایشان، دانشگاه طبی کابل را در دوازده سال خلاص نمودند! که البته از برکت ضلع طالبان (دولتی و غیردولتی) بود. |
حقوق زن | 09.01.2013 - 08:49 | ||
خانم مسعوده جلال! در این طرح تان اشتباه بزرگی را متقبل شده اید، شما در بند (10) چنین نوشته اید «برای تأمین صلح واقعی در افغانستان قدرتسیاسی باید به شکل( مثلث قدرت) تنظیم گردد. طوریکه در یک ضلع آن نماینده گان مجاهدیندولتی وغیر دولتی،روحانیون، طالبان دولتی وغیر دولتی و در ضلع دیگر آن نمایندهگان زنان که در داخل وخارج زندگی مینمایند و در ضلع سوم نخبهگان سیاسی دموکرات ،شخصیتهای مستقل ملی قرار گرفته مانع انحصار تمرکز قدرت در دست گروهای معین گردند.» دکتوریس عزیز توجه فرمایید! آیا زنان در جمع نخبگان سیاسی شامل نیستند، آیا در جمع دمکرات ها شامل نیستند، آیا در جمع روحانیون شامل نیستند، آیا در جمع شخصیت های مستقیل ملی زنان شامل نیستند، که شما آنها را از این اقشار و گروه ها جدا ساخته و در جایگاهی دیگری قرار داده اید، پروسه صلح خو محفل عروسی نیست!؟ که شما رستوران را بنام سالون زنها و سالون مردها از هم جدا بسازید و پرده کش کنید.متأسفانه در مقالات بعضی از مقاله نویسان نیز از این قبیل اشتباهاتی دیده می شود؛ مثلن می نویسند: جوانان و دختران ایرانی ... یا دختران و جوانان مزاری و غیره. آنها غیر آگاهانه همیشه جنس دختران را از جوانان جدا می نویسند، به تصور آنها جوان یعنی پسر، فکر نمی کنند که دختران هم در قشر جوانان شامل است. امیدوارم این اشتباه تان را رفع بسازید. تشکر |