در حاشیۀ روابط آلمان و افغانستان - سرگذشت لیسۀ امانی

٢١ میزان (مهر) ١٣٩١

برگرفته از  FAZشماره 63  سال 02

برگرداننده: عنایت الله حبیب، استاد تخنیکم ساختمانی در هامبورگ

 

در اکتوبر سال 1928 اطلاعیه یی  در نشریهء معلمان  چاپ  برلین  به نشر رسیده بود. در آن  از تحصیل کردگان که به رشته   های ریاضیات ، فزیک و کیمیا تخصص داشته   و تصدیق  صحی ضد امراض محیط تراپیک رادارا باشند. خواهش شده بود تا در خواست های خود را به سفارت شاهی افغانستان مقیم برلین  بفرستند تا برای مدت دوسال  به حیث معلم در لیسهء امانی که در حالت رشد است، تدریس کنند.

 

ایجاد مکتب  امانی در شهر کابل  از جملهء سیاست  کلتوری و دور نمایی حکومت آن  وقت آلمان نبوده ، بل پیشنهاد و ابتکار استاد  با تجربهء آلمانی بنام داکتر والترایون Dr. Walther Ivan بود. او در آن زمان به حیث  استاد، شاگردان افغانستانی را که تازه به برلین آمده بودند، تدریس میکرد. او بود که پیشنهاد ایجاد چنین مرکز  تعیلمی را در کبل  به پادشاهء  مترقی  خواه افغانستان ، اعلیحضرت امان الله خان  کرد اعلیحضرت امان الله خان علیه مداخلات انگلیس قیام و در سال 1919 استقلال  افغانستان را حاصل کرد. امان الله خان پیشنهاد داکتر ایون را برای انکشاف  سریع افغانستان یک امر ضروری دانسته  و پذیرفت. یکی از اقدامات دیگر او دور کردن چادری از سر ملکه ثریا بود. حکومت قانون و مساوات را بر قرار و دین را از دولت جدا دانست و جلب عسکری عمومیرا اساس گذاشت. در بعضی از مکاتب ابتدایی پسران و دختران را پذیرفت. در سال 1928 یک گروپ دوشیزه گان را جهت تحصیلات عالی به ترکیه فرستاد.

 

معلم آلمانی که برای تدریس در مکتب امانی مقرر گردید بود. از راه  جینوا به بمبی و از آنجا توسط قطار بعد از پنجاه ساعت وارد پشاور  واز آنجا به کمک لاری داخل کابل شد. برای معلمان وزارت خارجه اطلاعیه یی به نشر رسانیده بود که در آن شرایط افغانستان یعنی نبودن تیاتر ، کنسرت، سینما نبشته شده بود. و همچنان گفته شده بود که امواج رادیو را میتوان به مشکل یافت. اما امکان مطالعه، نوشیدن چای و سپورت تننس  و اسپ سواری  بعد اظهر ها در سفارت موجود بود. مقدار معاش تا آن زمان تعیین نشده بود.

 

نشریهء عمومی معلمان چند بار با لحن خشونت آمیز دفاتر رسمی مربوط  را انتقاد کرد که اقای ایون با معاش ناچیز از معلمان افراد پرولتاریای کلتوری میسازد. که کود ارزان  بهای زمین افغانستان گردند. ایون در جواب  میگفت که معلمان  بنابر دانش  و آگاهی  می توانند به شکل مناسب  زنده گی  کنند، البته کدام  پس انداز ندارد. زیاده بر آن باید از سگرت  وسیگار و الکهول و مراوده با خانمان اجتناب ورزند. نیک باید درک کرد که رسم و رواج اینجا به اساس مرد سالاری می باشد. کشمکش ها بین بعضی  از نواحی میان کوچی ها و مردم  اسکان یافته موجود میباشد. و گزمه  وپهرهء شبانه مانند قرون وسطی آلمان  در شعر ها اجرا میشود.

 

او در سال 1932 بحیث  اولین اروپایی  سفری را در  نواحی هندوکش انجام داده و زندگی مردم را در شرایط خیلی  دشوار جیوفزیکی ، طاقت فرسا و مر گ افزا یافت.

ایون در سال 1881 در شهر شتیتین چشم به دنیا کشوده بعد از تکمیل دورهء مکتب در سیمینار های معلمی سهم گرفته و بعد  از ختم خدمت عسکری ، امتحان دور دوم  معلمی  راسپری کرد و عازم ترکیه شد و در لیسهء حیدر  پادشاه شامل کار شد از آنجا به قسطنطنیه رفت و همچنان بحیث معلم لسان آلمانی در تهران نیز ایفای وظیفه میکرد. علاوه بر معلمی آمر افتخاری بخش اقتصادی و سیاسی اخبار کولن بود و در بارهء انقلاب سالهای 1908 و 1909 می نوشت.

 

 در سال 1912  دوباره به برلین برگشت و در شارلتنبورگ  بحیث معلم دروس صنوف شاگردان عالی را پیش می برد. بعد اچهار سال  دورهء  خدمت عسکری در حالیکه بحیث ترجمان و تیلفونیست در بغداد و ایران ایفای وظیفه میکرد. وظایف معلمی را نیز به پیش میبرد . وهمچنان کار دوکتورای خود را تحت عنوان « ایران کشور فرهنگ»  دفاع کرد.

داکتر ایوان بلاخره در 15 اپریل 1924 مکتب کابل را با 120 شاگرد اساس گذاشت که به نام پادشاه افغانستان لیسهء امانی  نام نهاده شد.

 امان الله خان برادر کوچک خود را بایک تعداد شهزادگان 13 نوجوان  درباری شامل این مکتب  کرد. به اندک زمان تعداد شاگردان افزایش یافت . در آن وقت به اسثتسنای تاریخ، دینیات و زبان دری،  دیگر مضامین به زبان آلمانی تدریس می شد. این مکتب به سه مرحله ابتدایی، متوسطه و عالی تقسیم شده بود. دروس از ساعت 8آغاز الی ساعت 4 بعد از ظهر ادامه داشت.

 

هدف اساسی این مکتب تربیهء جوان با مسوولیت و با وجدان و آزدمنش برای پذیرش در دانشگاه های آلمان به رشته های اداری، طب ، انجنیری و تعلیم وترببیه بود. تا در فرجام، افغانستان نیز مانند جاپان با قشر تحصیل یافته در جوامع پیشرفته راه باز کند.

 

در قرار داد عهده دار این مکتب آلمان – افغانستان  وزارت معارف پرویس ( وزارت معارف  آن وقت ) بود. در قرار داد  درج گردیه بود که شهادنامهء لیسهء امانی در دانشگاه های آلمان به رسمیت شناخته شده و فارغ التحصیلات آن حق  شمول را در همهء دانشگاه های آلمان دارند. از ایجاست که وزارت معارف پرویس در تنظیم و پلان در سی لیسهء آمانی سهم بارز داشت.

 

نخستین دورهء شاگردان بکلوریا ( معادل ابیتور  درآلمان ) باید در سال 1935 فارغ میشدند. دروس باوجود مشکلات و موانع زیاد الی 1936 ادامه داشت. در سال 1929 بنابر فعالیت های مخفی انگلیس ها شورش  در کابل صورت گرفت و شاه    امان الله  مجبور شد به قندهار فرار کند. دیپلومات های آلمانی  در رسمیت شناختن قدرت در افغانستان تردید داشتند. تاآنکه سکرتر وزارت خارجهء انگلیس در بخش شرق ، به وزارت خارجه آلمان پیشنهاد کرد اوضاع افغانستان را عادی بشمارند. باز گشت  امان الله خان نسبت سیاست ریفورم طلبی مترقی بیش از حد امکان پذیر نیست. زیرا از پشتیبانی مردم برخوردار نبود سلطنتش مورد قبول نمی باشد. وبعد از گذشت ایام یخبندان خنک دیده شود که زمام قدرت و حکومت را در افغانستان چه کسی در دست می گیرد. مدیر مکتب آقای ایون باوجود آنکه این لیسه از جمله  پروژههای مهم و مترقی پادشاه شاه سابق بود. شرایط بغرنج سال 1929 را نادیده میگرفت . بعد از اتمام شورش در ماه دسامبر،  راپوری را به وزارت خارجهء آلمان تحت عنوان « سرنوشت مرکز تعلیمی لیسهء امانی در زمان شورش و باز شدن دوبارهء آن بعد از تاج پوشی نادر خان » چنین نوشت: « در 14 جنوری 1929 باندی بچهء سقاء کابل را تسخیر کرد. این گرو با خارجیان دشمنی  داشته و مذهبی فناتیک بود. وزارت معارف را لغو کردند و مکاتب را بستند» برای اقای ایون دورهء پیشرفت و آزادی فکری تمام شده بود و معلمان مانند چینو، لیبیک . مایر فرار کردند . داکتر  والتر ایون آمر مکتب امانی به خانم خود اوضاع را چنیین نوشت: « کوهستانی ها (تاجیکان) از مکتب امانی قشلهء عسکری ساختند و پشتون ها که به سرکوبی آمده اند از آن به مثابه طویله استفاده کردند. و گوسفندان در منازل دوم گاو و اسپ ها در منزل اول و شترها در صحن باغ ، فضلات حیوانات در صنف ها بسیار بد نما و بد منظر است.»

 

او نمیتواند جلو عساکر را بیگیرد. میزها، چوگی ها، میز استادان، چوب های فرش و کتاره زینه هارا میسوختاندند. در داخل اتاق ها درسی آتش میکردند وشیشه های صنف هارا  در بازار میفروختند. تحویلخانه موتد درسی با هزار جلد کتاب نابود شد. داکتر ایون می افزاید که:« در مقابل همهء این خراب کاری ها و ویران کاری ها عاجز  بوده و برایش اجازه ء داخل شدن به مکتب نمی دادند.

 

در 15 ااکتوبر 1929 والترایون با اعلیحضرت نادر شاه دیدن نموده و نادر خان از او بحیث  دوست قبلیش پذیرایی و زحمات او را تقدیر کرد. اعلحضرت فرمود: « که اون میتواند برای انکشاف افغانستان سعی به خرچ بدهد ، اما باید نظر به شرایط مملکت و عصر و زمان آهسته تر گام نهد....» چند هفته این چور و چپاول مکتب دوام داشت و حکومت نیز مقابل این خرابکاری ها عاجز بود.

 

در 9 نوامبر ایون توانست مکتب را دوباره فعال سازد و تا باز گشت معلمان جدید از آلمان ، فارغ التحصیلان دانشگاه های آلمان ( مانند  دیپلوم انجنیر اکرم پرونتا،دوکتور پوپل ، داکتر یوسف ودیگران) را بحیث معلم استخدام کرد. داکتر ایون به آلمان اطلاع داد که همهء مواد درسی  نابود شده و یکی از معلمان افغانی بقتل رسیده است. شاگردان دوباره بالای دروس خود حاضر میشوند. شاگردان از نظر عقلی و فکری متاثر شده و نظم مکتب برایشان نا آشنا میباشد. در اخیر سال ایون یکتعداد کتاب های گم شده را دوباره از بازار خریداری و در جمع آوری مواد درسی اقدام کرد. شاگردان سالمند را مرخص کرده شاگردان جدید پذیرفت و بعد از هشت هفته دوباره دروس را با 302 شاگرد آغاز کرد. داکتر ایون در اخیر راپور خود مینگارد که: « افغانستان یک مملکت جوان بوده بعضی اوقات ناآرامی هایی به وجود می آیند ، اما این کشمکش ها آیندهء درخشان را در قبال دارد. سر نوشت لیسه امانی پایدار خواهد بود، در صورتیکه تعلیم و تدریس با احساسات دینی روحانیون هم آهنگ باشد.»  

با وجودیکه دولت آلمان از امان الله پشتیبانی میکرد و در مارچ 1921 قرار داد دوستی با اعلحضرت امان الله خان عقد کرد و در سال 1928 از وی در برلین پذیرایی شانداری انجام داد، باز هم  بعد از تبعید او مناسات این دوکشور به حالت عادی  برگشت. ماریوکرستین ، افسر آلمانی در سال 1831 مانور ده هزار سرباز افغانی را که کلاه هایی فولادی بسر داشتند و آماده باش بودند، رهبری میکرد.

 

در سال 1931 سفیر آلمان اطلاع داد که اوضاع آهسته آهسته  رو به بهبود است و اعلیحضرت نادر خان علاقمند فعال ساختن پروژه های آلمان بوده و اظهار میدارد که مردم در آرزوی همکاری با آلمان میباشند. در ماهای گذشته آرامش نسبی در مملکت بر قرار بود. کار تعلیم  وتربیت  در مکتب پر ثمر و قناعت بخش است. در سال  1932  آقای ایون 491 شاگرد و 23 استاد داشت و بودجهء مکتب صد هزار رایش مارک Reichmark  بود. در سال  بعد در اینمرکز تعلیمی 619 شاگرد مشغول فراگیری دروس بودندو مکتب مقام اول را داشت . در سال 1933  تعداد آلمانی هایی که بحیث استاد ، انجنیر ، بازرگان یا به حیث آمر پروژه های دولتی بودند که برای  کار های مختلف استخدام شده بودند. آمر چاپخانهء دولتی ، کار شناسان سنگ های لاجورد و صدور آن و مشاورین پست و تلگراف همه آلمانی تبار بودند. نظر به گفتهء یک نفر آلمانی ، در بین قارهء آسیادور از وطن ، شنیدن جملهء « گوتن تک» (روز شما خوش) بسیار خوش آیند است. این سلام کفتن از طرف یک شخص نبوده بل  از طرف همهء مردم  در وقت رو برو شدن این جمله شنیده میشد. روابط حکومت افغانستان بکلی عادی بود، حتا آروزوی آن میرفت که نمایشگاه پوست قرقل را از لندن به لایپزیک انتقال بدهند.

 

8 نوامبر سال 1933 در باغ ارگ شاهی در مراسم اعطای شهادتنامه به شاگردان لایق ، نادرشاه مورد سوء قصد قرار گرفته و به اثر فیر تفنگچه توسط شاگرد لیسهءامانی ، شهد گردید. بعد از نادرشاه پسر 18 ساله اش محمد ظاهر شاه به تخت سلطنت نشست و الی 1972 پادشاه بود و از آن سال به بعد در ایتالیا در تبعید بسر میبرد. قاتل نادر شاه از معلم خود  مضامین رسامی ، بیولوژی و زبان آلمانی « آقای الیاس بالکی » به بهانه ییکه سفر به پیش دارد خدا حافظی کرد. نظر به گفتهء بالکی قاتل را بر وقت غروب آفتاب نزدیک به دروازهء کابل واسکت بریدند و جسدش را به پیش سک ها انداختند.

 

قبلاً در ماه جولایی یک نفر افغان بنام سیدکمال که در برلین دانشجوبود، سفیر افغانی را که برادر شاه بود، در داخل سفارت به قتل رسانید. دو ماه بعد از آن یکی از معلمان لیسهء امانی به سفارت انگلیس در کابل داخل شده و قصد قتل سفیر انگلیس را داشت. اما سکرترسفارت او را با همکارش از پا در آورد. قابل تذکر است که این شاگردان هیچگاه از سوی معلمان و مدیر مکتب آقای داکتر والتر ایون به قتل این اشخاص تشویق نگردیده بودند. بل که آنان به فامیل هایی ارتباط داشتند که امان الله خان را شاه قانونی و نادر خان را بحیث غاصب تاج و تخت میدانستند. نظر به این سوء قصد ها بود که یک تعداد افغانان که از جملهء هوادارن قاتلین به شمار می رفتند و از آن جمله معاون آقای داکتر ایون و شاگردان دوره ثانوی و عالی مکتب به دار آویخته شدند. اسم لیسهء امانی به افتخار از بین بردن حکومت بچهء سقا (حبیب اله کلکانی ) در سال 1929 بنام لیسهء نجات تغییر یافت. در اطلاعیهء 29 دسامبر 1933 سفارت آلمان درج است که: « تعدادی از شاگردان ثانوی  لیسهءامانی نسبت قتل نادر شاه محکوم به اعدام و حبس شده اند. 26 شاگرد در حبس میباشد و تعداد شاگردان مکتب کم شده است.  علاوه برآن صدراعظم خود خواه ( محمد هاشم خان) و حکومت آن نسبت به مکتب حس بدبینی پیدا کرده اند.

 

آقای ایون ایام خیلی دشوار را سپری میکرد و در سال 1936 اولین امتحان بکلوریا را 6 شاگرد از آن جمله دو شاگرد به درجهء عالی، سه شاگرد به درجهء خوب و یک شاگرد بدرجهء قماعت بخش، سپری گردند. فارالتحصیلان لیسهء امانی مطابق اهداف این مکتب بحیث مامورین عالی رتبه ، صدراعظم، وزیر، انجنیر استاد و محقق ایفای وظیفه میکردند. حتا ببرک کارمل که به زمام داری کشور رسید و از جانب شوروی کمک می شد، درسال 1930 از لیسهء امانی فارغ شده بود. در سال 1935 نسبت این سوء قصد ها همهء استادان آلمانی از لیسهء امانی تبدیل  و آقای داکتر والتر لیون به برلین برگشت.

 

در زمان حکومت هتلری مناسبات بین آلمان و افغانستان خوب بود. مگر بدون ایون. قاتل « سید کمال» در سال 1935 اعدام شد. در سال 1931 در جنب لیسه یک مکتب شخصی در کابل افتتاح شد. همچنان در این سال شرکت هوانوردی لوفتهانزا  پرواز های منظم برلین – تهران- کابل را آغاز کرد. در سال 1937 مکتب  میخانیکی  به همکاری وزارت اقتصاد افغانستان  و کمک شرکت زیمنس در کابل تحت راهنمایی متخصصان آلمانی افتتاح گردید. زیمنس شبکهء برق رسانی شهر کابل را به همکاری انجنیران آلمانی مربوط  ادارهء تود Todt   به عهده کرفت و دستگاه برق چک وردک را نصب کردند. اکثریت شاگردان مکتب میخانیکی 230 پسر جوان در رشته های برق قوی ، ماشین سازی ، تخنیک  انومو مبیل، لحیم کاری وافزار سازی مشغول تحصیل بودند. در سال 1939 حکومت افغانستان کریدیتی به مبلغ 55 میلیون رایش مارک ( معادل 350 میلیون اویرو) را از حکومت آلمان دریافت کرد.

 

 در سال 1940- 1941 کمیسون مشترک آلمان – آلمان افغان مذاکراتی  را بمقصد راه یافتن افغانستان به بحر هند، که در صورت حملهء ناکهانی هتلری تانکها ، رادار ها و طیاره ها کاقی از آلمان بگیرد، انجام دادند و در مذاکرات از نام های مانند اکسی Achse  خط برلین – بغداد – کابل یاد شده است. در سال 1941 به تاریخ 17 فبوری، اورگان عالی نظامی هتلر موظف شد تا به تعقیب اوپراسیون باربار روسا Barbarrosa  امکانات پیاده شدن عساکر را در افغانستان به خاطر حمله به هندوستان تحقیق و بررسی کنند.

 

این تنظیم نظامی هتلر 17 دیویزیون/ بخش لشکری را تخمین و تعیین کرده در نظر داشت تا در خزان سال 1943 هتلر قشون انگلیسی را در شرق وسطی به کمک حملهء زمینی شکست داده و از راه ترانس قفقاز خارج و داخل عراق گردیده و در لیبیا با عساکر رومل به کمک اعراب انقلابی و آزادی خواه به طرف کانال سویز پیشروی کند.

افغانستان در جنگ جهانی  بیطرفی خود را با داخل شده عساکر سرخ در جنگ اعلان کرد و در یازدهم اکتوبر 1941 سفیر انگلستان و سفیر روسیه افغانستان را مجبور به اخراج ایطالیایی ها و آلمان ها کردند. اما افغانستان به شرطی به اخراج آنها موافقه کرد که الی رسیدن افراد ایطالیای و آلمانی به منازل شان در بازگشت بدون خطر  وآزاد باشند. و روابط دیپلوماتیک بین افغانستان وآلمان تا ماه 8 می 1945 ادامه داشت.

از سال 1941 به اینطرف دروس مکتب توسط معلمان افغانستانی به زبان دری پیشبرده میشد و زبان آلمانی که از سال 1930 بحیث زبان خارجی تدریس میگردید.

 

در سال 1950 آلمان ها و اطریشی ها به افغانستان برگشتند. شاگردان لیسهء امانی هر سال به زبان آلمانی در صحنهء تیاتر پارچه های تمثیلی مانند امیلاجالوتی ، دایره تباشیری قفقازی ( که بر گدانندهء این مقاله نیز در آن سهم داشت) و درام های مشهور نویسنده گانآلمانی را به نمایش می گذاشتند. در سال 1955 مناسبات رسمی دوباره آغاز گردید و اشخاص سرشناس زیر از افغانستان دیدن کردند: لودفیک ارهارد، هاینریش لوبکی ، کورت گیورگ گینزینکر، والترشیل ( و در این اواخر گرهارد شرویدر مهماندار نشست بن بود.) وخانم مرکل از قوای ایساف بازدید نمودند .

 

هر زمان که دیپلومات های آلمانی از صمیمیت و دوستی افغانستانی ها نسبت به آلمان ها حرف میزنند، لیسهء امانی را سبب اصلی این ارتباط میدانند. قسمیکه در اسناد وزارت خارجه آلمان ثبت است، اساس گذار و بنیادگر این ارتباط نیک را داکتر والتر ایون می شمارند.  هوشیاری و درایت و زیرکی و فهم عمیق او را در شناخت مردم افغانستان تقدیر و تمجید و ستایش می کنند. او بود که لیسهء امانی را افتتاح کرد وشرایط توسعه آنر بحیث یک مرکز تعلیمی شناخته شده، با همه مشکلات مهیا ساخت. آقای داکتر والتر ایون در اپریل 1945 در شمال برلین وفات یافت.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

امیر محمد شهسواری07.04.2023 - 19:50

 سلام خیلی معلومات عالی و همه جانبه ممنون تان

Om Tschand06.05.2020 - 19:12

 در جمله فارغان آلمان بر علاوه اکرم خان پرونتا , استد رشید جلیا , استاد برشنا, غلا م محمد فرهاد, داکتر روف حیدر, پدرم حکم چند نیز که در رشته کیمیا که دانشگاه همبولد برلین تحصیل کرده بود به حیث معلم کیمیا مقرر شده بود. علی احمد پوپل و دکتر یوسف هنوز متعلم و از شاگرادن آن دوره بودند.
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



عنایت الله حبیب