صــلح از دهلیــز حقــایق تــاریخی بایــد عبــور کند
٣٠ جدی (دی) ١٣٩٠
جنبش عیاران افغانستان طی نامهُ ی سرگشادهُ ی مورخ 20 عقرب – سال 1390 خورشیدی مطابق 11 نومبر 2011 م خویش عنوانی شورای سراسری علمای افغانستان، ریاست جمهوری دولت افغا نستان وسا یرنهاد های حقوقی، مدنی داخلی وخارجی، در رابطه به "تکفین وتدفین" امیرحبیب الله شهید (خادم دین رسول الله) ویاران با شهامت جاودان یاد وشکست ناپذیرش با رعایت مراسم دین مقدس اسلام سنن پسند یده ی ملی و راه ورسمهای عیاری، توجه مقامات بلند پایهُ دینی و دولتی را معطوف کرده بود.
با شگفتی باید گفت که: پس از نشر وپخش گسترده ی آن نامه "جنبش عیاران افغانستان" دررسانه های گروهی وتارنماها به مقیاس ملی وجهانی، به استقبال گرم توده های به پا خاسته وخشما گین میهن آزاده گان روبروشد وازین خواست دیرینهُ تاریخی، انسانی، واسلامی مردم به اشکال انفرادی ودسته جمعی درگوشه گوشهُ افغانستان پشتیبانی بیدریغ به عمل آوردند.
با همه افتخار میتوان یا د کرد که: پشتیبا نی بیدریغ شماری آز اعضای محترم ولسی جرگه، مشرانوجرگه، دانشمندان دین شخصیتهای روشن بین جهاد ی روشنفکران مبتکر وا نجمنهای بیدار آفرین میهن ما نمونه های روشن جوانی، جوانمردی و فساد ناپذیری عیاران کشور ما درین برههُ حرکت پیشرونده تاریخ بوده است.
اما نهاد های مدنی وحقوقی ائیکه که تحت نام حقوق بشر و جامعهُ ی مدنی سر - و صدای شان گوش فلک را کر ساخته است ولی تا امروز نه توانسته اند ویا نه خواسته اند که باهمه آگاهی از ا ین رویدادهای تلخ تاریخ، در زمینه حد اقل کار ی را انجام دهند. کارنامه های عاری از افتخار این عناصر بدون ترس از اشتباه نشانه ی وابسته گی آنان به غولان پاگلین جهان و بیانگر زوال شتابنده پایه های این دولت پوسیده آنان میباشد
جنبش عیاران افغانستان به این نظر است هر گاه ما خواسته باشیم در یک کشور اسلامی و دموکراتیک زندگی نمائیم، در قدم نخست به مقام انسان و انسانیت احترام گزاشت، ازتداوم بر ایجاد عقده مندی ها خود را بیرون بکشیم، بر زخم ها مرهم بگذاریم، و از تقابل های لسانی وهویتی که باعث بی باوری وبربادی مملکت است جلوگیری نمائیم، بهتر آ ن ا ست که یکد یگر را در ک نمائیم، درک نه به معنا ی اینکه هرآنچه یک اقلیت نامعقول ستمگروتمامیتخواه صادر شده، تاآنچی بگونه امروز بنا برعقده های قومی ولسانی خویش بر این سرزمین حکمروائی نموده اند و نه خواسته اند تا به جنایت تاریخی82 سال پیش خود درمقابل امیر حبیب الله وخادم دین آزاده گان میهن اعتراف نمایند.
ولی اعتراف به این جنایت هولناک تاریخی واقعاً اخلاق وجوانمردی می خواهد.
مردان با عزت تاریخ به پیشگاه مردمش چنان فروتن وبی آلایش صحبت می کند که در تاریخ بشری ناب شمرده می شود، همانطوریکه فرزند تاکستانها درجشن آزادی کشور بی آلایشانه گفت:"استقلال نه از من است ونه ازامان الله بلکه از شما ولس است."این گفتار ناب که ریشه اصلی اش درتجسم و اعتراف توانمندی مردم و شهدای راه آزای این سرزمین را بیان می نماید ونه یک شخص که تمام افتخارات وجانفشانی مردم را خود تصاحب کند. افزون بر گفتار بالا در جشن آزادی کشوربه گسیل پیامی عنوانی امان الله فرمان داد که تا امروز هیچ فردی قدرتمندی به حریف شکست خورده اش چنین پیامی راصادر نه کرده است.
جناب"خوشه چین" فرزند با عزت این سرزمین چه خوب زیبا فرموده اند:"مرده ات رااحترام کن که نسلهای بعدی ات با شرف زندگی کنند".
بلی هنگامی ما می خواهیم ملتی باشیم سر فراز، باید به این تقابل های سیاسی وتاریخی پایان ببخشیم. دقیقاً آن زمان فرا رسیده است تا با تکیه به عالیترین خصال، شرافت انسانی وحاکمیت وجدان باید بر زخم ها ی استخوانسوز مردم خویش مرهم نهیم و راه علاج برایش جستجو کنیم، در غیر آن عدم اعتراف به معنی تکرار جنایت، ادامهُ خشونت، سلطه گرائی و قوم پرستی خواهد بود. این سرزمین که هنوز با بدبختی ها وسیاه روزی های جنگ وجبرتاریخ پنجه نرم می نماید، درگیر شدن آن، در یک بحران دیگر، گناه عظیم خواهد بود و بزرگترین خجلت تاریخی و بی توجهی به خواست عا دلانه میلیونها انسان این سرزمین توده های بپا خاسته میهن ما که صدای حق وعدالت را با بانگ رسا بلند میکنند، نصیب سردمداران نظام خواهد شد. این ضرب المثل پر مغز ومعانی مردم را: " گرهی که با دست بازمیشود نباید به دندان بازکرد". هرگز به طاق نسیان وفراموشی نگذارند.
ما به این باوریم که زمان آن فراه رسیده است تا سردمداران حکومت سست بنیاد کنونی، از خوابهای قرون وسطایی مردسالاری و قبیله سالاری بیدار شوند و به خواست دادخواهانه مردم باعزت این سرزمین باید احترام کنند، تا باشد همه باشندگان این مرز بوم به شکل واقعی وبرادروار در این سرزمین واحد زندگی پر افتخار شهرو ندی خویش را دور از تعصب وبد بینی ها سپری نمایند، البته آن برادریکه حقوق ووجائب مساوی دارد ونه آن برادریکه همه وقت خود خواه وغاصب بوده است، آن برادریکه "هر آنچه به خود نمی پسندد نباید به دیگران هم به پسندد"، البته نه برادریکه با سیاست"هر آنکه با ما نیست از مانیست"، وبرادریکه قرن ها در حکمرانی عادت کرده است وبه این سیاست ادامه دهد، حالا زمان این سیاست های کهنه دیگر درحالت سپری شدن ونزع است. جنبش عیاران افغانستان و مردم با شهامت و دلیر این سرزمین به حکمرانان دولت افغانستان یکباردیگر پیشنهاد می نمائید، تا موضوع تکفین و تدفین - امیر حبیب الله شهید(خادم دین رسول الله) ویا رانش راطی یک کمیسیون با صلاحیت دولتی روی دست گرفته تا باشد این اصول انسانی واسلامی جز فرهنگ مان گردد. در غیر آن درصورت عدم تحقق این ماُمول، حرکت اعتراضی راحق مشروع خود پنداشته، دوامدارتا به تحقق آن ادامه داده ویک ملی متر هم ازخواست برحق این سرزمین عدول نخواهیم کرد، عقب نشینی از این راه به معنی عبور از کنار جنایت 82 ساله خواهد بود.وهکذا این به معنی براُت دادن به ظالمان وستمگران عصر به شمار می رود. وخدای ناخواسته نشود که روزی زنگ خطر به صدادر آید و جبرانش دیگر ناوقت شده باشد.
سر دمداران نظام حاکم باید با احساس ژرف مسوو لیت ملی واجتماعی به گونه مرحوم سردارمحمد داوود صدراعظم وریس جمهو ر، و امیر حبیب الله خادم دین رسول الله را نیز به حکم دین وقانون وعدالت با تشریفات انسا نی واسلامی به گور به سپارند واندکی از کثیر عقده های تاریخی مردم دامان دره های دوسوی هنوکش بیدار را با ناخن تدبیر به گشایند وبه این راه ور سم پسندیده به تحکیم پایه های وحدت وهمبسته گی ملی دهها قوم ساکن افغانستان خدمت تاریخی نمایند. سنگ اندازی درین کار خیرملی و تلاش مذبوحانه برای انحصار قدرت بدون ترس از اشتباه به دوام تشنج وتنش میان اقوام افغانستان می انجامد و درآ نصورت عمر استبدا د قومها وقبیله ها ی ساکن افغانستان ونیل به حقوق شهروندی، بازهم طولانی وطولانی تر خواهد شد که چنین مباد.
ومن الله توفیق
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته