آیندۀ مبهم پروژۀ مصالحه با طالبان
٢٣ جدی (دی) ١٣٩٠
پیش درآمد:
مذاکرهٔ که به صلح بانجامد نیاز مبرم مردم خسته از جنگ افغانستان است؛ مردم افغانستان در سه دهه جنگ به حد کافی درمانده شده اند آنها سزاوار زندگی باثبات ومرفه اند؛ بدون داشتن برنامه ی مدون برای صلح ومدیر سیاسی مدبر دست یافتن به صلح وثبات دایمی نا ممکن است و یا دست آورد های دولت ومردم افغانستان را بعد از سال ۲۰۰۱ در پای معامله سیاسی ریخته خواهد شد در آن صورت سوگمندانه باید صریحا بگویم که بازنده اصلی مردم خواهند بود.
در مذاکره حکومت افغانستان ی اشرکای بین المللی آن با طالبان موانع و پیچیدگی های معین حقوقی واختلافات جدی وجود دارد. آیا طالبان حاضراند قانون اساسی افغانستان را که درآن حقوق شهروندان (زنان ومردان) مساویانه پذیرفته شده رعایت کنند؟ آیا گروه طالبان حاضراند روابط راهبردی وعقیدتی شان رابا تروریستان بین المللی(القاعده) قطع نمایند وجزء یک روند دموکراتیک در افغانستان باشند؟
گروه طالبان بارها ازجانب موسسهء عفو بین الملل؛ کمسیون حقوق بشر ؛نهادها وشخصیت های جامعه مدنی افغانستان متهم به جنایات جنگی شده اند؛ قانون اساسی وحقوق زنان افغانستان را به رسمیت نمی شناسند و رسما جزء از ایتلاف بین المللی تروریستی هستند وهیچگاهی همکاری شان را با سازمان القاعده رد نمی کنند؛ نام رهبران شان در فهرست سیاه سازمان ملل متحد وفهرست جوایز ملیون دالری پنتاگون قرار دارد.
مذاکره :
فرایندی است از ترکیب مواضع متضاد که دران طرف ها مشخص باشند وبرای مذاکره اجندای تعین شده را پذیر فته باشند و مواضع مشترک را روی یک قاعدهء که تصمیم گیری را نزدیک می سازد بپذیرند.
پایه های نظری مذاکره برهنجار های حقوقی؛ تحلیل وتجزیه منسجم با اتکا بر نظریه ورفتارعملی طرف ها پی ریزی میشود که منجربه نزدیکی آنها شده ودر فرجام به تصمیم گیری منتهی شود. اگر کار شناسان دولت ها یا(طرف ها) از طبقه بندی ؛ متمایز کردن - تحلیل وتجزیه منسجم و رفتار های حقوقی طرف مذاکره عاجز باشند ؛مذاکرات دومدار ولابی های پشت پرده نتیجه نمی دهد و یا به قطع گفتگو منجر میشود . تصمیم گیری مشارکتی ومنطقی ارکان دولتی که استوار بر مبانی حقوقی ومنافع ملی باشد در پیروزی مذاکره نقش اساسی را دارا است.
حکومت افغانستان آغازگر مصالحه :
برنامه اصلی حامد کرزی ریس جمهوری افغانستان در کمپاین انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹ رابازگرداندن صلح وثبات درافغانستان تشکیل میداد که مصالحه با طالبان در راس اجندای حکومت فعلی قرار گرفت.
هر باری که صدای صلح حکومت به طالبان رسید طالبان آنرا نپذیرفته وحکومت را دست نشانده امریکا خطاب کردند وشرط اصلی برای مذاکره را خروج بلاقید وشرط نیروهای امریکا وناتو از افغانستان اعلان کردند اما ریاست جمهوری افغانستان حتی بعد از شهادت استاد ربانی ریس شورای صلح نیز تلاش های صلج جویانه را ادامه داد.
تدویرجرگه ی مشترک امن منطقوی با پاکستانی ها درماه اسد سال ۱۳۸۶ ؛ جرگه مشورتی صلح درماه ثور سال ۱۳۸۹؛ تاسیس شورای عالی صلح و برگزاری لویه جرگه عنعنوی در ماه عقرب سال ۱۳۹۰ را میتوان از تلاش های حکومت درین راستا عنوان کرد.
ریس جمهور کرزی ده ها نماینده قومی واعضای خانواده خویش را در سال های رهبری خویش (۲۰۰۱ الی ۲۰۱۲) نزد طالبان برای مصالحه فرستاد. مذاکرات عربستان سعودی را درماه سنبله سال ۱۳۹۰ و مذاکرات جزیزه مالدیف در ماه جدی سال ۱۳۹۰ از جمله دیدار ها بودند .
آقای کرزی در مصالحه باطالبان بدنبال چیست ؟ صف بلندی از تحیلل گران افغانستانی موافقند که هدف اصلی کرزی تداوم قدرت سیاسی است و نشان دادن یک چهره مستقل ورهبر ملی از خویش.
در صورت که روند مذاکره با طالبان مثبت باشد ودر نهایت به باز گشت صلح در افغانستان منجر گردد امری که نمیشود زیاد خوشبین بود چون پذیرش هرنوع نظامی سیاسی مبتنی بر اراده مردم و دموکراسی مخالف تیوری وعقاید سنتی امارت اسلامی طالبان است. طالبان به نظام سیاسی که در آن شهروندان بدون تفکیک جنسیتی حق مساوی داشته باشند باور ندارند حتی رای مرد ها را باهم برابر نمی دانند.
اگر حکومت امریکا بخاطر جلب اراء مردم درانتخابات آینده ریاست جمهوری به نفع خویش با طالبان بر خلاف مفاد قانون اساسی ؛اراده دولت ؛ مردم و خصوصا زنان افغانستان معامله کند قربانی اصلی این ماجرامردم و یا حدر دادن دست آورد های مشترک یک دهه افغانستان وجامعه جهانی خواهد بود.
پی آمد های شتاب زدگی مصالحه با طالبان :
الف. پاکستان را واداشت حلقه های طالبان را که مایل به مذاکره با حکومت افغانستان مانند ملا برادر معاون تحریک طالبان را در سال ۱۳۸۸زندانی کند و به بقیه رهبران طالبان تفهیم کند که سرنوشت مذاکره بدون مشوره با نظامیان پاکستان به زندان افتیدن ومحاکمه است .
ب . حکومت وسپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران را تحریک کرد تا به اصطلاح خط قرمز سیاست خارجی حکومت جمهوری اسلامی یعنی دوستی با طالبان عبور نموده وحمایت های مالی ولوژستیکی را در اختیار انها قرار دهند. نیروهای ناتو وافغان تا اکنون چند بار سلاح ومهمات ایرانی راکه توسط نیروهای انها از طالبان بدست امده به خبرنگاران نشان دادند اما حکومت جمهوری اسلامی ایران انرا به شدت رد کرد.
ت . غربی ها وبه ویژه امریکا در در سال های ۲۰۱۰ و۲۰۱۱ بار ها با نمایندگان طالبان در شهر های مونشن ؛ برلین ؛ قطر و… دیدار کردند ؛ این یک تحول بزرگ است انهایی که دیروز سیاه بودند حالا سفید اند وقابل مذاکره. طالبان و حزب اسلامی حکمتیار دلچسپی در مذاکره با حکومت افغانستان ندارند وحکومت را بی صلاحیت دانسته مذاکرات خویش را با امریکا اغاز کردند.
ج: مخالفان سیاسی حکومت جریان اصلی مقاومت در سال های (۱۹۹۶ الی ۲۰۰۱) علیه طالبان بعد از اغاز مذاکرات مخفی وعلنی حکومت وامریکا دارند حساسیت بیشتر نشان میدهند این گروه ها به هیج وجه حاضر نیستند دست اورد های ده ساله را قربانی معامله با طالبان کنند.این گروه ها شامل ایتلاف ملی ؛ جبهه ملی وبعضی احزاب وجریان های اجتماعی ومدنی به شمول شبکه های زنان افغانستان وشخصیت های مستقل ملی اند که مخالف حضور سختگیرانه وتعبیر نادرست طالبان از اسلام اند. حتی در صورت پیشرفت مذاکرات امکان دارد مخالفین سیاسی دولت مجددااز چند گروه سیاسی به گروه واحدی جهت مقابله با طالبان بسیج شوند.
نتیجه:
اگر حکومت افغانستان وشرکای بین المللی آن مذاکره ومصالحه را گزینه نهایی فرایند که منجر به ثبات درافغنستان گردد برگزیده اند باید منتظر عملکرد بعدی طالبان بود چون پذیرش هر روند دموکراتیک منجر به تضعیف ونهایتا نابودی طالبان در دراز مدت خواهد شد.
اگر مذاکرات صلح ناکام گردد که احتمال زیاد آن پیش بینی میشود طالبان وحامیان آنها حملات تروریستی شان را تا پایان حضور نیرو های ناتو(۲۰۱۴) درافغانستان سرعت خواهد بخشید وانتظار پیشرفت های نظامی بیشتر را محاسبه خواهند کرد.
در صورت ادامه بحران وتشنج بیشتر در روابط ناتو وپاکستان ؛استخبارات نظامی پاکستان تلاش خواهد کرد تا طالبان را منحیث وسیله فشار علیه ناتو تقویت بیشتر نماید وناتو تلاش خواهد با کنترول بیشتری زمین وهوا عرصه رابر طالبان وحامیان انها تنگ تر کند در هر صورت جنگ ده ساله ناتو وحکومت افغانستان در برابر تروریزم بین المللی برنده واقعی نخواهد داشت ؛ عوامل زیادی وجود دارد که منجر به ناکامی جنگ در افغانستان شده است که مهم ترین ان ناکارامدی حکومت افغانستان واشتباهات قوای ناتو میباشند.
در صورت شکست مذاکرات جنگ ادامه پیدا خواهد کرد وحامیان طالبان برای خروج نیرو های ناتو در سال ۲۰۱۴ لحظه شماری می کنند و نیروهای ناتو به حملات شبانه شان جهت شکار فرماندهان طالبان ادامه میدهند تااین گروه را ازراه مبارزه نظامی نابود کنند؛ امری که در ده سال گذشه با وجود تلفات زیاد طالبان نا ممکن بود واما در صورت پیروزی مذاکرات وشریک شدن طالبان در قدرت سیاسی مخالفان طالبان شامل احزاب وگروه های مخالف وموافق حکومت مانند جمعیت اسلامی؛ حزب وحدت مردم افغانستان ؛ جنبش ملی اسلامی؛ ایتلاف ملی؛ جبهه ملی واحتمالا تعدادی دیگری از احزاب وگروه های سیاسی اجتماعی مخالف نظریه امارت اسلامی طالبان در جبهه مخالفت قرار خواهند گرفت که خدای ناخواسته احتمال برگشت افغانستان به دهه ی نود میلادی وآغاز در گیری های گروهی دور از انتظار نیست.
شرکای بین المللی افغانستان به ویژه امریکا در مبارزه با تروریزم بین المللی به رکود نظامی ؛اقتصادی وفشار مضاعف شهروندان شان روبرواند افغانستان را در سال ۲۰۱۴ ترک خواهند گفت مگر در صورت امضای موافتنامه راهبردی که منافع امریکا وافغانستان را تامین کند.
اگر نیروهای مطرح سیاسی/مدنی ودولت افغانستان به برنامه ملی جهت نجات افغانستان به توافق نرسند جنگ وصلح در افغانستان به نتیجه مطلوب نخواهد رسید وبازنده اصلی مردم افغانستان خواهد بود.
عزیز احمد بارز
۱۳ جنوری ۲۰۱۲
اکسفورد
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته