تاریخ از دو دورۀ سلطنت اقای کرزی و نقش اوباما قضاوت خواهد کرد...؟
٢٠ جدی (دی) ١٣٩٠
اکثری از دوستان ما با دیدگاه ها و رویکردهای تاریخی به تحلیل مسایل تحلیلی وتحولات افغانستان می پردازند خواندم و خیلی ها برایم جالب تمام شد و من در مقدمه ای مطلب اشاره داشتم ، که بیانگر جنگ آمریکا در افغانستان را با تلاش هیتلر برای فتح روسیه مقایسه میکنند. هیتلر در شرایطی در شرایط بدی عزم خود را برای تصرف مسکو جزم کرده بود که پیش از او ناپلئون بناپارت در زمستانی سرد، در وضعیتی مشابه امتحان خود را برای فتح پایتخت تزارها پس داده بود. هیتلر فکری از انگیزه های سیاسی و نظامی که برای فتح مسکو در سر داشت، یک هدف تاریخی را نیز دنبال می کرد و بر آن بود کاری را که ناپلئون از انجام آن عاجز مانده بود وی ان افتخار را به نام خود ثبت کرد. ولی باید بدانند دوستانیکه تاریخ میسازند و تاریخ را رقم میزنند باور داشته باشند که مردم و تاریخ قضاوت خواهند کرد از عملکرد ایشان و مهر تاییدی تاریخ نویسان زده خواهد شد و تا دیگران از تاریخ عبرت بگیرد و دیگران تکرار نکند. امروز شاهد روابط امریکا با افغانستان هستیم که اقایی کرزی چه مهری را به تاریخ خواهد زده.
با توجه به مقدمه از دیروزی تاریخ باید گفت که بودن امریکا وعملیات نظامی آمریکا در افغانستان در صورت پیروزی سوای از دستاوردهای سیاسی، نظامی و امنیتی که برای کاخ سفید در پی خواهد داشت که، یک سری معانی تمدنی و تاریخی را نیز در اذهان بشری تداعی کند. حقیقت و واقعیت این است که عملیات نظامی آمریکا در افغانستان در طول تاریخ جنگ های این کشور از یک جایگاه و مختصات منحصر به فرد برخوردار بوده است. پیش از آمریکایی ها، انگلیسی ها در قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم بیش از پنجاه بار به افغانستان لشکر کشیدند و روس ها نیز در اواخر قرن بیستم بیش از ده سال جنگ افغانستان و مردم ما را تجربه کردند. لیکن بعد از مدتی هر دو ابرقدرت شکست را پذیرفته و این کشور را ترک کردند. لیکن آنچه که در فوق به آن ها اشاره کردم فقط در سایه ی مفهوم پیروزی عینیت پیدا خواهد کرد و در غیر این صورت آمریکا نیز در قطار قدرت های شکست خورده قرار خواهد گرفت.
بجاست که یک نظر اجمالی به پیشینه روابط امریکا با افغانستان داشته باشیم روابط افغانستان با امریکا در قبل ویدا بوده ولی در زمان که جورج بوش بعد از نابودی و سرنگونی رژیم طالبان، پیروزی آمریکا را در افغانستان اعلام کرد، اما در شرایط فعلی و ملاحظه ی وضع کنونی آن اعلام پیروزی فقط در حد یک جوک تاریخی تنزل یافته است. افغانستان بعد از گذشت هشت سال هم اکنون به مرکز ثقل سیاست خارجی و کانون توجهات کاخ سفید تبدیل شده است و از شواهد و قراین موجود این گونه میتوان برداشت کرد که آمریکایی ها هم در حال نزدیک شدن به همان نقطه ای هستند که قبلا انگلیسی ها و روس ها در آن قرار گرفته بودند.
به عبارت دیگر شکست آمریکا در جنگ در برابر طالبان موج قدرتمندی از بنیاد گرایی را در جهان اسلام ایجاد خواهد کرد که پیامدهای منفی آن بیشتر از هرچیزی دامن آمریکا و غرب را خواهند گرفت. چه بسی این موج نسبت به زمانی که طالبان در افغانستان امارت اسلامی را ایجاد کردند این بار از شدت بیشتری برخوردار باشد. تردیدی وجود ندارد که حضور آمریکا در افغانستان به چالش های تمدنی موجود میان غرب و جهان اسلام بیش از پیش دامن زده شده است. چالشی که در صورت شکست آمریکا قطعا به یک زلزله ی بزرگ و تاثیر گذار در جهان تبدیل خواهد شد که پس لرزه های آن در آینده نیز اثرات خاص خود را در دنیا بر جای خواهد گذاشت و تنها چیزی که می تواند از بروز این حالت جلوگیری کند و پیامدهای سوء آن را کاهش دهد. این است که باید امریکا از مداخله در مسایل داخلی افغانستان دست بر دارد و این موضوع از ديدگاه حقوق بين الملل، کشورها عليرغم تفاوت ها در ساير زمينه ها، دارای مقام يکسان حقوقی هستند، موضوعی که در ان امریکا توجه کمتری به آن داده است.
قابل یاد آوری است که اقایی کرزی رئیس جمهور فعلی افغانستان بر اساس نشست بین المللی در شهر بن در سال 2001 منحیث رهبر کشور انتخاب شد. بعد از آنکه ایالات متحده امریکا رژیم طالبان را سقوط داد، شخص مسئول جهت انتخاب رئیس جمهور آینده افغانستان مامور شد، ولی باید از نظر قانونی باید کسی دیگری ریس جمهور میشد که نشد پاکستان هم از این جریان به سختی نگران بود. در جریان حکومت کرزی روابط کرزی با پرویز مشرف و زرداری گاهی تیره و گاهی هم در یک حالت تززل بر قرار بود ولی زمانیکه کرزی با هندوستان نزدیک میشد و یا هم امریکا به هند نزدیک می شود و هندوستان با افغانستان روابط حسنه بر قرار میکند روابط اش با پاکستان تیره میشود و از طرف پاکستان حمله های تروریستی صورت میگرفت و اقایی کرزی هم مسوول تمام فاجعه در افغانستان پاکستان را میدانست و رسمآ از طریق مطبوعات اعلان میکرد و زمانیکه پاکستان روابط تجارتی خود را قطع میکرد اقای کرزی با زبان فسیح از پاکستان معذرت میخواست و پاکستان و گروه تروریستی را برادر خود میخواند که در طول حکومت اش سیاست معقول و قابل قبول به مردم افغانستان نداشت، که بلاخره دو دوره ریاست را به رسوای های فروان اختتام خواهد بخشید کار کرد های اقای کرزی را در دو دوره اش یک مرور مینمایم.
امروز افغانستان میدان جنک به کشور های قدرت طلب مبدل شده و امریکاه هم پایگاه نظامی اش را در افغانستان مستقر ساخته و دیروز طالبان را به شکل غیر مستقیم حمایت میکرد و بعد از واقعه یازدم سبتامبر که معلوم نیست که کی درعقب این حادثه کی دست داشته طالبان را دشمن امریکا و جامعه جهانی خطاب کرد و بلاخره دست به سرنگون کردن زد. در سال 2001 و بعد از واقعهء یازدهم سپتامبر، امریکا خط قرمزی میان کشور های مخالف با تروریسم و حامی تروریسم کشید و "امارت اسلامی طالبان" را در آنسوی این خط یعنی حامی تروریسم قرار داد. به همین دلیل بود که امریکا به افغانستان لشکر کشید و امارت اسلامی را سرنگون کرد. در جنگی تروریسم که امریکا در مقابلش ده سال بطول انجامید، امریکا یک تریلیون دالر برای سرکوب طالبان و القاعده به مصرف رساند. در طول این مدت، بر بنیاد آمار هائی که نیروهای ناتو و امریکا منتشر کرده اند، هزاران نفر بنام طالب در افغانستان کشته شدند، تعداد زیادی از مردم به اتهام رابطه با طالبان دستگیر و سالها را در زندان های امریکا در گوانتانامو، بگرام ، قندهار و پل چرخی سپری کردند. اکثریت عظیم از این دستگیر شده گان در شرایطی بودند که هیچ نوع دسترسی به قاضی، دادگاه و وکیل مدافع نداشتند، در این جنگ دهها هزار غیرنظامی شامل مرد، زن و اطفال نیز کشته و زخمی شدند که امریکا مسئولیت کشته شدن بسیاری از آنان را بدوش طالبان انداخت، باغها و خانه های مردم در ولایات نا امن با خاک یکسان شد جنگ علیه تروریسم، توجیهی برای نقض حقوق انسان از جانب امریکاو اقایی کرزی بود. ولی در اواخیر سیاست امریکا واقایی کرزی در قبال گفته هایشان تغیر کرده واکنون امریکا و کرزی اعلام میدارند که طالبان دشمن امریکا افغانستان نیستند! آیا دهها هزار قربانی این جنگ خونین که سربازان امریکائی و کشور های دوست امریکا نیز در آن شامل اند، قربانیان یک جنگ دوستانه بودند؟ واقعا چه بلائی بر سر مردم در دنیای غرب آمده است که در برابر این گونه سخنان رهبران نابخرد خویش خاموش اند؟ اصولا چه کسانی به این قماش افراد رای میدهند تا آنها رهبر چنین ملت ها باشند؟ اکنون سوال اینست که این جنگ چگونه به یک جنگ دوستانه مبدل شد؟ چگونه بعد از ده سال جنگ و کشتار، امریکا به این نتیجه می رسد که طالبان دشمن امریکا نیست؟ دلیل این بی توجهی را می توان در این دانست که از یکطرف امریکا گمان می کرد پاکستان یک کشور تحت کنترول امریکاست و امریکا هر زمانی که اراده نماید می تواند با یک فشار، پاکستان را به تسلیم شدن دربرابر خواست های خود مجبور سازد. و از جانب دیگر، جنگی محدود در افغانستان می توانست برای حضور نیروهای خارجی در این کشور توجیه مناسبی فراهم نماید. نگرانی کشور های منطقه از خطر بازگشت طالبان، می توانست امریکا را حامی صلح در این منطقه نشان دهد و به حضور طویل المدت امریکا در این منطقهء حساس از جهان کمک کند. اما با وسعت گرفتن دامنهء ناامنی ها، به نظر می رسید که این جنگ از محدوده ای که امریکا خواستار آن بود، فراتر رفت و از کنترول شان خارج شد و یا هم میتوان گفت که از کنترول خود خارج ساخت. طالبان خود یا حامیان طالبان کی معلوم نیست که امریکا است ویا کشوری دیگر بشدت در تلاش شدند تا منابع جدیدی را برای دوام یک جنگ طولانی و فرسایشی علیه غرب تدارک نمایند. و همچنان طالبان محلی در تلاش بودند تا با ایران رابطه برقرار نمایند و این مسئله موجب نگرانی پاکستان و امریکا بود. امروز معلوم نیست که امریکا با ایران چه مشکل دارد و یا هم با پاکستان این همه سوالیه ها برجاست؟
ایجاد تیم فاشیستی که موره های خود را در مرکز و سایر ولایات کشور معرفی و استخدام کرد، تیم نا کارآمد شان از قبیل اشرف غنی احمدزی ، انور الحق احدی ، فاروق وردک ، عنیف اتمر، زاخیلوال، امیرزی سنگین،عبدالرحیم وردک، اسماعیل خان، محمد امین فاطیمی،گیلانی ، و در اخیر میتوان از دو تن اشخاص معامله گر اقایی خلیلی و قسیم فهیم نام برد که درین تیم مفسید شامل بوده و همچنان نادیده گرفتن نقش پارلمان افغانستان در دو دوره کرزی ، وزیران که از طرف پارلمان رد صلاحیت شد اقایی کرزی به زور شانه به کرسی قدرت شاند، وزیرانیکه قادر به مصرف بودیجه انکشافی نبود از طرف پارلمان استیضاح شد و سلب صلاحیت شد باز هم اقایی کرزی حمایت کرد و بر کرسی قدرت چسپانت موضوع دیگری کی خیلی ها جالب است وزیران سرپرست است که هم در دوره اول ریاست کرزی و هم در دوره دوم اقایی گرامی که دوره ممکمل را سرپرست کار خواهند کرد این خود نمنونه از بی کفایتی یک کابینه را نماینگر است نه چیزی بیشتر و زمانیکه اقایی کرزی به چالش مواجه شده و از نظر قانونی هیچ راهی برایش نماند باز از احساسات مردم استفاده سوء کرد که دو لویه جرگه استراری ایجاد کرد که کاملآ خلاف قانون اساسی بود، فساد اداری هم از جمله دست آورد های اقای کرزی بود که از طریق مبطوعات مشروعیت بخشید و اقایی کرزی از طریق مطبوعات به شکل علنی خطاب کرد که هر کس اگر اختلاس میکند بکند ولی از افغانستان بیرون نکند، تعصبات لسانی و قومی را در بین مردم افغانستان مروج ساخت و حکومت اتیلافی خودش ایجاد تعصب است در بین اقوام افغانستان حق دادن به پشتون تاجک و هزاره وبلخره ازبک وسایر اقوام افغانستان قاچاق مواد مخدر از طرف اشخاص رده اول کرزی تعین افراد بیسواد در پوست های کلیدی کشور ایجاد اربکی ها هم یکی از اشتباهات چشم گیر اقایی کرزی است بازسازی که در دوره اقایی کرزی صورت گرفته امروز ساخته شده و فردا باز تخریب شده یعنی از پاینترین کیفیت برخوردار بوده و قرار داد های که علقات داده شده که روابط نزدیک با اقایی کرزی و یا هم از کابینه کرزی بوده و استخراج معادن هم از جمله نمونه های بارز معامله گری ایشان را اثبات میرساند و سایر مسایل به گفتنش عاجز هستم که تاریخ خواهد اشاره کرد از کار کرد عالی جنابان در رابطه به سیاست خارجی اقایی کرزی میتوان گفت که سیاست امریکا در ارتباط از دست دادن کنترول کامل بر طالبان، به معنی کاهش اهمیت پاکستان برای غرب در ماموریت افغانستان و حتی منطقه خواهد بود. شاید امریکا امیدوار بوده باشد که با جلب اعتماد طالبان، از این نیروی سخت جان برای اهداف آیندهء خودش در این منطقه استفاده نماید. اما با توجه به احساسات شدید ضد امریکائی در این منطقه و بیرون آمدن طالبان از دایرهء نفوذ انحصاری پاکستان، دست یابی به چنین هدفی سخت دشوار به نظر می رسد. درین اواخیر امریکا در حقیقت در حال حاضر با ناتو و ایالات متحده مصروف عملیات عمده ضد تروریستی می باشند. یکی از مرحله های این ستراتيژی، روند انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در ماه اگست است. واشنگتن معتقد است که حامد کرزی رئیس جمهور فعلی افغانستان از اداره کشورش عاجز مانده و باید شخصی دیگری جانشین وی شود. اما شخص حامد کرزی اراده ترک قدرت را ندارد. دقیقا به دلیل همین نگرانی بود که اندکی بعد از واقعهء عاشورا، طالبان بشدت این واقعه را تقبیح کردند. حساسیت این واقعه برای طالبان بحدی بود که اعلام داشتند، شورای رهبری طالبان به این مناسبت نشست فوق العاده تشکیل داد و این جنایت را تقیبح کرد و به مجاهدین امارت اسلامی دستور داد تا مسببین این واقعه را مورد تعقیب قرار دهند.
شایان ذکر است که در واقعهء حمله به عزاداران عاشورا، یک امریکائی هم در شمار کشته شده گان بود. سفارت امریکا در کابل ضمن تائید این مسئله فقط گفت که شخص مذکور نظامی نبوده است اما در مورد اینکه وی چه سمتی داشت و چرا همراه با عزاداران، به زیارت ابوالفضل رفته بود، توضیحی نداد. این درحالیست که مقامات امریکائی، همیشه به اتباع این کشور هوشدار داده است که از نزدیک شدن به اجتماعات افغانها خودداری نمایند. از آغاز سال میلادی جاری، ما شاهد تغییراتی در سیاست های امریکا در قبال طالبان هستیم. مذاکرات نمایندگان طالبان در قطر و آلمان هرچند بخاطر تبادل اسرا بود اما تاثیرات دیگری هم داشت. بعد از این مذاکرات بود که امریکا اعلام نمود که طالبان افغان و پاکستانی از هم جدا هستند. این سخن به این معنی است که طالبان افغان دیگر با القاعده هم پیمان نیستند. اقایی کرزی کاری های بی شماری را برای مردم امریکا انجام داده است که از حوصیله بیرون است که نام ببرم ولی مشک نمونه خروار میخواهم نام ببرم برای اینکه به امریکا ثابت بسازد شخص مورد نظری امریکاست دوره دوم ریاست جمهوری را به زور پول برنده ساخت و کرزی خواست های امریکا را در قبال افغانستان قبول کرد، لوی جرگه عنعنوی هم کاری دیگری کرزی بود که به نفع امریکا بر گذار ساخت و در اخیر لوی جرگه اخیر که به ارتباط استراتیژی جدید با امریکا را از طریق خودی مردم به موافقه رساند.
با گذشت هفت سال از برگزاری لویه جرگه اضطراری و ایجاد حکومت به رهبری آقای کرزی هنوز هم در سطح کشور مردم با مشکلات اساسی روبرو هستند.مشکلاتی چون نبود امنیت ، ضعف اقتصاد و پایین بودن سطح سواد جامعه و مردم ما که آن هم باز بر می گردد سواد که یکی از اساسی ترین ابعاد برای انکشاف و پیشرفت یک جامعه می باشد در کشور متاسفانه سطح دانش و سواد مردم به حد پایین وجود دارد و بعد از گذشت هفت سال از حکومت نا کارآمد وآغشته به فساد حامد کرزی به این مهم اندک توجه صورت نگرفته است.هنوز هم اطفال این مرز وبوم در گوشه و کنار کشور در زیر خیمه ها وفضای باز با کمترین امکانات درسی مشغول تعلیم و تعلم هستند ،در حالیکه این اطفال آینده سازان وطن را تشکیل می دهد و فردای این وطن بدست آنها خواهند بود و باید به بهترین طریق ممکن سعی بر آموزش و تدریس بهتر آنها شود.اطفال افغانستان حتی در پایتخت کشورمان می بینیم اطفال زیادی را که به دور از هرگونه تعلیم مشغول کارهای شاقه می باشند وسعی بر پیدا نمودن یک لقمه نان حلال برای فامیل بی سرپرست خود می نمایند ، این اطفال که باید خوش و خندان کتاب بدست سوی مکتب بروند نه با بدترین حالت ممکن در سرک ها روز می گزرانند .
پس از اقایی کرزی و تیمش نباید چیزی انتظار داشت که حق مردم را در جیب های خود میکنند وبا زندگی مردم فقیر کشور که حتی نانی برای خورد شب و روز خود را ندارند عیش نموده و برای خود و فامیل خود قصرها را بسازند. وقتی ما لانه کردن آقایان انورالحق احدی، وزیر مالیه دولت اسلامی افغانستان ورییس افغان ملت،فاروق وردک،جبار ثابت، کریم خرم وبرخی از رهبران طالب را در زیر ریش حامد کرزی رییس جمهور، را مردم میبینند خیلی ها درد اور است برای مردم افغانستان، امروز تنها مشکل سیاست نا روشن وبی تفاوت بودن جامعه جهانی، بویژه امریکا یی ها ومتحدین غربی آن در قبال این کشور را ندارند، بلکه نفوذ مافیای اسلحه ومواد مخدر، سازمان یافته شدن روز افزون طا لبان، مداخله مستقیم همسایگان بویژه پاکستان، فعال بودن وسیطره جویی رو به افزایش «فاشیزم قبیله وی» در دستگاه دولت و سیاست گذاری های موجوده وسمت وسو دادن دولت کرزی به جهت ضد منا فع ملی کشور، از دشواریهای جدی مردم در راه رسیدن به صلح وثبات،ایجاد نهاد های جامعهء مدنی و تحقق همین دموکراسی نیم بند و وارداتی این کشور گردیده است.
«فاشیست های قبیله وتمامیت گرایان»، که زادهء تفکر شوونیزم قبیله اند،مدتها ست که خواب وخیا ل افغانستان بزرگ وحاکمیت (اکثریت) ها را در سر می پرورانند. پس از ایجاد دولت آقای کرزی که خود زادهء همان قبیله با تفکر قبیله ای است، اکنون به پله های پیروزی آرمان شوونیستی قبیله ای خود پا گذاشته است نظریه پردازان این تیم،در زمان اقتدار طالبان خود را به صد در ودیوار زدند تا طا لبان به رسمیت شناخته شوند.اما مقاومت دلیرانهء مردم افغانستان ومنزوی شدن ایشان از جامعهء جهانی،تیر ها به سنگ خورد وپلان ها گذاشته شد به فرصت های مناسب دیگر. اکنون که آن فرصتها بدست آمده وحکومت لرزان، بی ثبات ونا بکار کرزی هیچ نوع حرکت ضد ملی را جلوگیری کرده نمیتواند،ویا عمدا نمیکند، انها دوباره دنبال آن پلان ها را گرفته اند با حذف و به حاشیه راندن دیگر اقوام وملیت ها از حاکمیت دولتی اهداف خود را پیگیری میکنند.ازسیاست های قوم ستیزانه وضد ملی این هاست که زمینهء باز گشت دو بارهء طالبان و حزب اسلامی حکمتیار مساعد گردیده و حامیان بیرونی آنها را متقاعد گردانیده که به درخواست های آنها تن در بدهند.
حکومت کرزی وحامیان بین المللی آن اگر در آغاز دنباله رو جنگ سا لاران واکنون آله دست یک تیم فاشیست وتمامیت گرا ها نمیشد وسیاست سالم وملی را درپیش میگرفت و روشنفکران احزاب مختلف ومتخصصین ملی را ازهرگوشه دنیا جذب میکرد بدون تعصب قومی،زبانی و منطقوی بکارمی گماشت اکنون افغانستان به این مرحلهء بحران زا، قرار نمیگرفت. دیدیم که قضیه برعکس شد وهمان ما فیای مواد مخدر،جنگجویان محلی و رهبران فاسد دوباره در میان مردم ریشه گرفتند و نهاد های قضایی، حقوقی واداری را غصب نمودند. طالبان را یکبار دیگر با عناوین مختلف به پروسهء دولت سازی دعوت کردند اما هیچگاه به امر صلح ومنافع ملی مردم،راضی نشدند وهمچنان به خشونت ودهشت افگنی ادامه میدهند. برهمه مردم افغانستان ویداست که شاگردان و اولاد هایشان در زیری خیمه های سرد زمستانی و هوای گرم تابستان درس میخوانند کدام روزی اقایون احساس همدردی کرد نه ولی اما اقایی کرزی آدمی که وعده های زیادی به مردم داد اما بجز پر کردن حساب بانکی بانکهای خارجی خود وبرادرانش هیچکاری قابل ملاحظه به مردم افغانستان نکرد امروز حکومت افغانستان حتی کنترل درست نزدیکترین مناطق در پایتخت راهم ندارد چه بسا سایر ولایات و مناطق کشور، ما می بینیم در اکثر ولایات چی دور و چی هم نزدیک از شهر کابل فاصله چندانی ندارد دشمنان مردم سلاح بدست دارند و از طرف شب وحتی روز به این طرف وآن طرف رفته و به ازار واذیت مردم درد دیده می پردازند. پس کجاست حکومتی که آوازه مصارف بیجا مسولین آن زبانزد جهانیان شده حکومتی که با خون مردم جیب های خود را از پول پر کرده است و آوازه فساد ان طنین انداز تمام جهان شده است بلی ،حکومت افغانستان که بعد از هفت سال خاک به چشم مردم افغانستان زده، نتوانست با سرازیر شدن موجی از کمک های جامعه جهانی کی حتی زمینه آموزش را برای اطفال این مرز و بوم فراهم کرده نتوانسته چه رسد به سایر خدمات اجتماعی به مردم افغاسنتان فراهم نماید در اخیر میخواهم بگویم که امریکا در سیاست اش ناکام بوده با گزینش اقایی کرزی به حیث ریس جمهور افغانستان و کابینه مفسد کرزی با مهره هایکه از یک وزارت به وزارت خانه دیگر لول داده میشود مردم به این باور شده که کابینه کرزی البته در تمام علوم اجتماعی تخصص گرفته که روزی وزیر مالیه میشه وروزی دیگری وزیر خارجه گماشته میشود مردم از چهره کرزی و کابینه نا کار امدش خسته شده شاید روزی شود که مردم افغانستان به پاه برخیزند حکومت را نامشروع اعلان کند و نیروی های خارجی را به شکل بی رحمانه از افغانستان بیرون نمایند که برای جهانیان عبرت شود که دیگر متوجه سیاست خارجی شان باشند.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته