یا دی از هفتاد و سومین سالروز تولد روانشاد محمد طاهر بد خشی بازگشت برویۀ نخست

هر قطره ء آموی خروشان   وطن

 هرصخره ء سالنگ وبدخشان وطن

  ازصلح وثبات  وسرکشی قصه کند

  بشنو  سخن  عاشق  دامان  وطن

"فروغ هستی "

هشتم عقرب 1312  خورشیدی روز تولد زنده یاد محمد طاهر بدخشی وتصادفا  روز هشتم ماه عقرب  1358 خورشیدی روز شهادت این آزاده مرد وطن است. تاجاییکه از دستنویسها  زنده نام محمد طاهربدخشی ، نوشته های دا نشمندان اکادمی علوم  جمهوری مستفل  تاجکستان  ودوستان نزدیک ایشان در یاد نامه ء محمد طاهر بدخشی خوانده ام  ؛ مادر محمد طاهر بدخشی   دختر  افسقال (سپیدمو )   لطف الله  "لطفی" ازخانان محلی تاجیک  وپدرش وکیل  ذاکر  نبیره ء  مرزا  عزیز  "مغل بیگی"  بوده است. 

پدر کلان  مادری او  موءرخ  ،دارای کتابهای تاریخی خراسان قرون وسطا و با فیودالهای  خود ی وبیگانه  آشتی ناپذیر بوده است .

هرچند  پدر م.ط.بدخشی  زمیندار میانه حال ومتنفذ روشن بین محلی  بود ه است  ولی بدلیل ظلم وستمیکه  از محمد گل خان مهمند  ودیگر والیان ومقامات بلند پایه هیأت حاکمه ء دوران استبداد  بویژه درجریان مبارزات دوره ء هفتمم شورای ملی  دیده بود  گرایش و شعور ضداستبدادی  درژرفای ذهن  ود ماغش  بازتاب روشن داشته است. 

م.طاهر بدخشی درچنین بستر اجتماعی ، فرهنگی وملی در روز دوشنبه  8 عقرب 1312 خورشیدی ، درشهر کوچک فیض آباد  مرکز بدخشان   چشم بجهان گشود وپر ورش یافت.

درشش ساله گی اورا  به مدرسه ء مذهبی خر قه ء شریف فرستادند  .چهار سال دران  مدرسه درس خواند و آموزشهای ضروری  دینی ومذهبی را  آموخت.

درسال 23 13 خورشیدی نصاب تعلیمی بزبان فارسی دری وزبان مادری او تغییر کرد  وبیدرنگ ازمدرسه به مکتب رفت در دوره ء ابتداییه گرداننده گی اخبار دیواری "ارشاد " را بعهده گرفت . درکنفرانسهای ادبی مکتب  اشتراک  فعال کرد  هنر خطابه رادر همان نوجوانی مشق نمود . در دوره ء تعلیمات  متوسط   همکار قلمی  روزنامهء بدخشان شد  به پیروی  از  حکیم ولوالجی  موألف  " کان بدخشان "  وشاه عبد لله یمگی بدخشی  موألف "ارمغان  بدخشا ن"  این دو شهید  راه آزادی وترقی  ، به نگارش ترجمه  ء احوال وزنده گینامهء سخنوران  وشاعران بدخشان  وتخارستان علاقه گرفت و بقول خودش آنرا"  بشکل  رشید یاسمی  وسعید نفیسی نوشت " درصنف هشتم   رساله ء مستقل  تذکره شعرای  " لعل بدخشان " را تألیف کرد و در مطبعه  ء بدخشان به انتشارآن تو فیق  یافت. درصنف نهم  دروز استقلال   مقاله ء " استقلال چیست و.و.  "  وشعر رزمی :

  " زنده گی  آخر سراید  بنده گی  در کارنیست "  ابوالقاسم لاهوتی  را خواند  ازسوی سردار جمعه گل خان والی بدخشان   بجای تشویق  با شلاق دوزبانه " تأدیب  !!"گردید  وتصمیم  به اخراج  او گرفته شد ولی بوساطت روانشاد عبیدلله صافی قاضی مرافعه معاف گردید از صنف نهم فارغ شد  پس از تلاشهای فراوان به لیسه ء حبیبیه راه یافت. دردورهء  لیسه نیز کنفرانسهارا رهبری کرد  درسال 1336 خورشیدی شامل دانشکده ء حقوق دانشگاه کابل شد. یکسال پس شعبه اقتصاد  از دانشکده ء حقوق جداگردید  و م. ط بدخشی  دررشته اقتصاد  تحصیل کرد   از دانشکده ء اقتصاد لیسانس گرفت .  درآن هنگام  محمد صدیق فرهنگ  مشاور پلان وزارت معادن وصنایع بود واتفاقا  م.ط بدخشی بحیث عضو شعبه پلان  مقررگردید.  درنتیجه تبادل نظر ونشست وبرخا ست  با محمد صدیق فرهنگ  فرآیند (پروسهء )  رشد فکری بدخشی شتاب  وسمت وسوی نوین یافت  و  به این  شیوه  پس از سال 1340 خورشیدی  به اصول  جهان بینی  علمی و  واندیشه های پیشرو زمان  خو یش روی آورد .

پس از سپری نمودن  دوره مکتب ضابطان احتیاط  ودوره ء مکلفیت عسکری  در شعبه ریسرچ (تحقیق  -پژوهش ) دانشگاه کابل  بحیث عضو کارکرد.

خلاصه م .ط. بدخشی  شخصیت چندین بعدی بوده اند.

درکودکی (  تا 18 سالگی )  به آموزشهای مذهبی  ومطالعه ء شعر وادب  تاریخ  جغرافیه  پرداخت وبقرار روایت خودش  1500 کتاب ورساله ء خوب وخراب آنزمان را  در دوران کودکی نوجوانی  وجوانی بدست آورد ، عاریت گرفت ودربدخشان مطالعه کرد ولی این آثار با هوده  وبیهوده  اورا بگفته ء خودش " از تخصص  سودمند بدور ماند ". بطور کلی  معلومات ابتدایی مذهبی ، شعور روشنفکرانه ء  فضل وهنر میرزا  زاده گی ،آگاهی سنتی  تاریخی  ومحلی از ستم ملی  ،  معلومات ادبی  معاصر از صدرالدین عینی  ،ابولقاسم لاهوتی شاعران تا جیک  ،عارف قزوینی ،  میرزا زاده عشقی وآثار علامه اقبال لاهوری  ،

کسب معلومات فلسفی  از راه  مطالعه کتب  چاپ ایران ومطالعه ء ادب کلاسیک فارسی  بوِ یژه  : مطالعه مثنوی مولانا  ی بلخی  ،اشعار بیدل  ، کلیات سعدی   خواجه حافظ شیرازی  شاهنامه ء فردوسی همه وهمه  در تکامل ورشد شخصیت چندین بعدی م.ط بدخشی  نقش فعال وخلاق داشته است. از ین معلومات موجز میتوان چنین  نتیجه گیری کرد که :  زنده یاد بدخشی   ازهمان  کودکی ، نوجوانی  ،جوانی  ونیمه سالی  درجست وجوی حقیقت منزل میزد  ازشکست وقربانی نمی هراسید  شجاعانه گام می نهاد ، راهها ی نیل به حقیقت را تجربه  میکرد، درجوانی  شوق نویسنده گی پیداکرد  و یکرشته مقالات  ادبی تاریخی  واجتماعی نوشت .

شوق سیاست  اورا به جوش و  جنبش آورد  .  در  تشکیل  هسته ء مرکزی سازمان   "  آبادی خواهان  میهن "  اشتراک کرد  .این سازمان  درسال 1330  زیر تأ ثیر مشروطه خواهان   دوره ء هفتم  شورای ملی  به فعالیت  اغاز کرد  ولی به علت سیطره ء اختنا ق پراگنده شد.

درساحه ء ادبیات وتاریخ به  نویسنده گی پرداخت.

در سیاست گام  دیگری نهاد در تشکیل  سازمان ضیایی  شعبه ء آنسوی کوهپایه های هندوکش  اشتراک کرد این سازمان از جوانان وآگاهان  ولایات  چهارگانه ء شمالشرق تشکیل یافته بود  این سازمان در شرایط اختناق سردار محمد داوءود ،هیچگونه پیشرفتی نتوانست.

م.ط.بدخشی پس از 1340 خورشیدی به آگاهی وشعور روشنفکرانه  ء جهانی  واندیشه های مترقیی نوین ،از راه مطالعه ء علوم وفلسفه ء مترقی وبرقراری روابط با جوانان دست یافت  ودر سالهای آخرین زنده گی پر بار خویش با احساس ضرورت مبرم  توقف نویسنده گی  ، به نشر تبلیغ ترویج شفاهی  افکار سیاسی  پیرامون  ستم ملی طبقاتی  اصول جهان بینی  علمی   سوسیالزم  علمی  وهمبستگی بین المللی  کارگران  وزحمتکشان جهان آغاز کرد.

م.ط. بدخشی پس از  1342 سیاست را به مفهوم واقعی آن آغاز نهاد در 18 سنبله 1342 خورشیدی در نخستین کمیته سر پرست وکمسیون  تدارک کنگره اول جمعیت  دموکرانیک خلق فعالانه اشتراک کرد  در ترکیب این کمسیون  هفت تن از نماینده گان آگاه  همه نسلها ورزمنده گان پیشگام همان  برهه  ء  تاریخ گردآمده بود.

کهسال ترین عضو کمیته ء تدارک کنگره ء موءسس  جمعیت دموکراتیک خلق میر غلام محمد غبار فقید  موءرخ  ومشروطه خواه ثابتقدم  نزدیک به هفتاد سال عمر وجوان ترین آن م. ط بدخشی  با سی سال  عمر بوده اند.

زنده یاد م.ط  بدخشی عضو فعال کمسیون کنگره ء موسس ( کنگرهء اول )

سخنگو  وگرداننده کنگره ء اول ، یکی از بنیادگذاران مبتکر وجوان  جمعیت  یکی از هفت عضو اصلی کمیته مرکزی منتخب کنگره ء اول  مسوءول شعبه تشکیلات  جمعیت ، عضو کمسیون تدوین  مرامنامه  وعضو کمسیون اساسنامه  ء  جمعیت دموکراتیک خلق ، مسوءول  رهبری وگرداننده ء  تظاهر خیابانی سوم عقرب 1343 شهر کابل ،تظاهر خیابانی 1345 دفاع از فرکسیون پارلمانی جمعیت دموکراتیک خلق  و اعتصابات  دانشجویان  دانشگاه  کابل وسرانجام رهبر  با استعداد  سازا  بود. 

م .ط  بدخشی درنتیجه حضور نفوذ وارتقای  شتابنده ء  حفیظ الله امین  در مقام کمیته ء  فرکسیون خلق  وشناختی که  از گرایشهای عظمت طلبانه ملی  اوداشت راه خودرا با فرکسیون خلق  جداکرد  و  " محفل انتظار " را ساخت  ودر سال 1347 خورشیدی  این محفل  بنام   سا زمان زحمتکشان انقلابی ( سازا ) وبرهبری م.ط  بدخشی به  طور عمده به مبارزه اجتماعی  وملی  بی سر  وصدا آغاز نهاد. در دوران  دولت بیروکراتیک  نظامی  سردار محمد داوءود  با بشیر بغلانی  واسحاق کاوه بزندان افتاد و با منطق قوی درمحاکم دفاع کرد وپس از هژده ماه حبس رها  شدند .

شهید محمد  طاهر بدخشی  به گوهر معارف اسلامی به فرهنگ وتاریخ مبارزات ملی واجتماعی  به سنن پسندیده وو یژه گیهای زند ه گانی  ملی وروانی مردم  خویش آشنایی وآگاهی گسترده داشت.

م.ط بدخشی  با تحلیل مشخص ازوضع مشخص  جامعه منطقه وجهان  زمینه تشکل دهقانان بی زمین کم زمین  پیشه وران  معلمان محصلان  تحصیلکرده گان وروشنفکران ملکی ونظامی  متنفذین  روشن بین ملی وعالمان  صیقل شده ء دینی ومذهبی را فراهم کرد . محمد طاهر  بدخشی شیوه ها وقطبهای مخالف ومختلف مبارزه مسالمت آمیز وقهر آمیز را  تجربه نمود  اوبا  استعمار کهنه نو  استبداد داخلی استکبار جهانی وبا ظلم ملی واجتماعی آشتی ناپذیر بود

شهید م.ط بدخشی علیرغم  تبلیغات کینه توزانه ء نژاد پرستان وسیطره جویان تباری زحمتکشان انقلابی تمامی اقلیتهای ملی ومذهبی ساکن کشور را بدون تبعیض وامتیاز رنگ جنس زبان  وشغل  ومحل سکونت نیروهای اساسی محرکه انقلاب دموکراتیک –ملی  ارزیابی میکرد  اوبه حق  به این باور بود  که فرزندان اقلیتهای ملی ومذهبی تحقیر شده،  اقشار ولایه های تحت ستمهای گونا گون ملی واجتماعی وتبعیض مقدم بر فرزندان  آسوده حالان به آگاهی انقلابی وسنگر های گرم وسرد مبارزات  آزادیبخش اجتماعی وملی روی می آورند.

 م. ط بدخشی درمرحله کار زنده گی ومبارزه عادلانه ء ملی واجتماعی  خود ،برای نخستین با ردر تاریخ  سیاسی افغانستان " مسأله ملی"  را مطرح وپیشنهاد کرد  که "دریک کشور کثیر الملة  به هیچوجه ، نباید  عظمت طلبی سیاسی  شیوع یابد. هریک از گروههای قومی  واقلیتهای ملی ومذهبی  حق دارد  از تاریخ فرهنگ وزبان  دین مذهب وسنن  پرافتخار ملی خود پاسداری نماید ودرگستره  وطن واحد وتجزیه ناپذیر خود از حق  خود مختاری برخوردار شود.

م.ط بدخشی با شناخت ژرف این ضرورت تاریخی  ، استقرار  نظام  دولتی  فدرال وراه روشن  واساسی  حل " مسأله ء ملی " را پیشنهاد کرد  ولی همانگونه که محترم  محبوب لله کوشانی یکی از ادامه دهنده گان پیشگام  راه ورسم  ونام ونشان م. ط بدخشی درمحفل باشکوه بیست ساله گی  شهادت  ا و با صراحت و بانگ رسا  بیان کرد ند  " نیروهای راستی وچپی وسیطره جویان ملی  همه یکدل ویک زبان  اورا "به اتهام  تجزیه طلب ، ناسیو نالست ، سکتاریست ،  تنگنظر ..وو "  تهدید تعقیب وبا هزاران تن  از همرزمان وهمزنجیران وفرزند جوانش   گرفتار  زندانی وبفرمان حفیظ لله  امین  بدون محاکمه به شهادت رسید  وازحق زنده گی آزاد ومبارزه آگاهانه ء ملی واجتماعی در 8  عقرب  خورشیدی 1358 درست 46 سال پس از تولدش محروم شد. بهر حال گذشت  زمان  صحت پیشبینی م. ط بدخشی را نشان داد .  افغانستان  درسال 1992 م سوگمندانه  توسط رهبران هفت تنظیم  بنیاد گرای به هفت اقلیم قومی پراگنده و توسط  نظامیگران پاکستان ویران شد. تفرقه ء ملی  استثناء طلبی ملی خصومت ملی  وستم ملی بیش ازپیش تشدید یافت. 

امارت اسلامی طالبان  ودولت اسلامی کنونی  نیز ازهمان قماش  دولتهای تک قومی  وتمرکزهای بوده اند ومیباشند  که درنتیجه ء سازش ملاعمر  با  القاعده  ونظامیگران  پاکستان    و فرستاده گان   " جامعه جهانی با رهبران  تنظیمهای  بنیادگرای  اسلامی در افغانستان بی سقف ودر استقرا ریافته و بر سرنوشت ملیونها  انسان ستمدیده این  "زمین سوخته "  امرونهی کرده اند ودرحال حاضر نیز حکومت میکنند.

نتیجه

از یاد آوری این رویدادهای تلخ تاریخ به  این نتیجه روشن میتوان دست یافت که ازمیان تمامی رهبران سیاسی دهه ء دموکراسی تا امروز م.ط  بدخشی یگانه رهبر سیاسی بود که با شناخت ژرف از تاریخ ومو قعیت سیاسی افغانستان منطقه وجهان "مسأله ملی " را شجاعانه بجا وبهنگام  مطرح کرد. 

م.ط  بدخشی به این باور بود که بدون تأمین برابری حقوق سیاسی فرهنگی واقتصادی  میان گروههای قومی  واقلیتها ی ملی ومذهبی  افغانستان  جامعه  ء بلادیده ءما  از ستم  اجتماعی ملی   ونابرابری حقوقی  نجات  ورهایی  نمی یابند فرآیند  رشد مستقل ملی ووحدت ملی  کشور کثیر لملة  ما  کند و عمر  رنجهای مردم   برابر حقوق ما  دراز ودراز تر میشود.

م .ط  بدخشی  رشد مستقل ملی وناوابسته گی به این یا آن  ابر قدرت را  منطبق به منافع  وروان ملی مردم افغانستان می پنداشت  وبه این باور بود  که گرایشهای  دنباله روانه  ، احزاب سیاسی احزاب ودولتها را به افزار ها  وبرده گان  بی اراده ووسایل  اجرای اهداف سترا تیژیک ابر قدرتها  مبدل میکند. دولتهای نماینده رنجبران  گنجبران  امارت طالبان  پا  کستانی   ودولت انتخابی اسلامی  صحت پیشبینی های تاریخی  م.ط بدخشی را به اثبات  رسا نید.  نا گفته پیداست که سیاست دنباله روانه حاکمیتهای چپی،  تنظیمی، طالبی  ودولت  اسلامی ، استقلال کامل سیاسی واقتصادی مارا بخطر مواجه  ساخت ونقب گذاری کرد  درنتیجه  پالیسی  دنباله روانه  وو ابسته گی  درکشورما انقلاب  ضد انقلاب ، بنیادگرایی   واپسگرایی  و اقتصاد بازار آزاد وپایگاههای نظامی  صادر شد  و حاکمیتهای وابسته  افغانستان  به  ببازیچه منافع سیاسی قدرتهای بزرگ  مبدل  گردید.

بنا برین  درحال حاضر اصول همزیستی مسالمت آمیز  صلح دوستی همکاری  بین دولتها ی دارای نظامات مختلف  اجتماعی واقتصادی  سیاست عدم انسلاک  بیطرفی مثبت وفعال  وعدم دخالت ومداخله درا  مور یکدیگر  یگانه  سیاست اصولیی میباشد که  با منافع ملل ومردمان افغانستان منطقه  وجهان سازگاری دارد و آزادی  حاکمیت ملی وتمامیت ارضی  کشور مار ا تضمین میکند.

م.ط بدخشی با دوربینی وپیشبینی شگرفی طرح تشکیل جبهه متحدملی –دموکراتیک  ونقش تعیین کننده و آگاهانه ء توده ها در دیگر گونیهای اجتماعی ونبرد عدلانه ء ملی علیه دخالت ومداخله میراثخواران استعمار را به پیش کشید ودر راه  رهایی زحمتکشان میهن سروجان شیرین خودرا قربان کرد .  زنده نام م.ط بدخشی وهزاران همرزم وهمزنجیر بدخشی  هرچند در راه رشد مستقل ملی نا وابسته گی وبرابری حقوق اقتصادی سیاسی وفرهنگی زحمتکشان انقلابی افغانستان سر وجانهای شیرین خودرا  باخته اند  ولی امریکه  بخاطر آن مبارزه میکردند  به مقیاس ملی منطقه وجهان روز تاروز  درخشش بهتر، غنای بیشتر ودرونمایه  فعالتر کسب میکند.  صحت این پیشبینی های بدخشی را رویدادهای سه دهه اخیر بوضوح کامل آشکار ساخت که سلاطین، شاهان وامیران کور مغزبه مقصد  جاودانه ساختن تاج وتخت و قدرت سیاسی برای خاندانهای طفیلی خود   وبهره کشی توده های مردم وزحمتکشان کشور، فرزندان مردم را در جهل گذرا وتاریکی قرون وسطایی نگهمیداشته اند.  اوضاع آشفتهء کنونی  درپکتیا ، پکتیکا، کنر وهیلمند ودر هردو سوی مرز استعماری سردار دیورند وامیر عبدلرحمان نیز میراث همین سنتهای  منسوخ وریشه دار  دوران استبدا دسیاه قرون وسطایی واستعمار بریتانیای کبیر است که بدبختانه   دربرابر معارف نوین دانش وتکنالوژی عصر و اندیشه های پیشرو آزادی دموکراسی ترقی صلح وعدالت اجتماعی ملی ونوسازی زیر بنا وروبنای جامعه بلادیده وعقب نگهداشته کنونی ما  سخت جانی نشان میدهد وبرای نیل به قدرت ازهمه وسایل از جمله از خودکشی وبیگانه پروری ویرانی مکاتب مدارس مراکز صحی و بیمارستانها و حتا از  معامله ء ننگین با  جرنیلها ی پنجابی تمامی  میراثخواران سیاه روی  استعمار بریتا نیای کهن والقاعده   علیه صلح وثبات میهن ما  دریغ نمیکنند. 

بیک سخن پراگنده گی سیاسی سازمانی رهبری قبیله یی قومی  اجتماعی  مذهبی منطقه یی ومحلی ودخالت ومداخله جرنیلهای کهنه کار پاکستان  وطاعون بنیادگرایی وواپسگرایی منطقه  بیش از هرزمانی ضرورت جبهه ءمتحد ملی دموکراتیک را در دستور روز قرار داده است.  فرایند جبهه ء متحدملی  بویژه پس از دخالت و مداخله های آشکار  طالبان القاعده وتروريزم بین لمللی و اعتراف نظامیگران پاکستان به این جنایات سازمانیافته ،  هم در احزاب سیاسی لاییک مردمی  ودموکراتیک وهم در میان تنظیمها ی میانه  رو احزاب ملی ومردمی  وسازمانها ی فرهنگی واجتماعی آ هنگ شتابنده می یابد وپایه های سیاسی اجتماعی  میهنی ومردمی جنبش مقاومت مردم روز تاروز نیرومند تر وتقویت  میشود.

م.ط بدخشی  هم به دنباله  روی نیروهای چپ  وهم با بنیادگرایی و واپسگرایی قشری نا ساز  گار بود واین گرایشهای تند روانه  وکند روانه  را بزیان رشد شتابناک وقانو نمند  جامعه ارزیابی میکرد.

درفرجام  همانگونه که استاد واصف باختری باهمه فصاحت، بلاغت ، نغزی، ودلاویزی از زنده نام   م.ط بدخشی وازین  گوهر  ناب وگمگشته ء مردم  میهن بادریغ ودرد استخوانسوزی  توصیف پر از شگفتی کرده اند    م.ط بدخشی واقعا  :-

" گنج باد آورد ،سپهدار ، یل گردنفراز ،پیام آور بلوغ عشق ،درد آشنا  ، شاه بیت  دفتر شهادت  وسوز سینه ء دیوان هستی  و مرد  "  بود .  با اغتنام ازین فرصت  چند بیتی را بشما  نقل میکنم که  درشب 11جدی 1370 خورشیدی با  الهام از حماسه ء ناتمام  م.ط بدخشی ، این شهید راه رهایی وبرابری حقوقی  زحمتکشان وظلم دیده گان میهن ، درسلول مجرد  بلاک اول زندان پس ازشنیدن حکم اعدام خود از سوی بیدادگاه  دکتر نجیب  سروده ام .

 

 لعل بدخش 

من عاشق ستیزه ء  امواج سرکشم             مشتاق رزم  وزنده گیی شاد ودلکشم

سوهان عمر مستبدان   زمانه ام                   آه  درون سینه ء خلق   ستمکشم

افتاده ام  به دامن  هندوکش کبیر                "لعل بدخش " وگوهر نایاب وبیغشم

از خصم آشکار ندارم امید  وبیم                  لیکن  زدوستان  دوپهلو  مشوشم

ظلم زمان اراده ء من خم نه میکند                  پولاد  آبدیده ام   و  درکشاکشم

       باشد نبرد  مردم  من شعر هستییم 

       فرزند  آب وخاکم  و دریای آتشم 

" ناله ء نیلاب " 

باعرض حرمت

اکادمیسین دستگیر  پنجشیری

ایا لت  واشنگتن – امریکا

 

مدارک :

1 )  :  ظهور وزوال  حزب دموکراتیک خلق ؛ از  ص 147 -  ص158

2 )  : یادنامه ء محمد طاهر بدخشی  بیست سال پس از شهادتش

3)  : نالهء نیلاب  گزینه ء شعر

4)  : فروغ هستی  رباعیات  پنجشیری



نویسنده: دستگیر پنجشیری
  
Copyright © 2005-2006 www.khorasanzameen.net