ویرانگر
١٢ قوس (آذر) ١٣٨٩
طوفان تند، قامت سروِ رسا شکست
هر شاخه شاخه در تن این بینوا شکست
عطر نسیم صبح به گل بوسه زد ولی
یک شهر غنچه در تن شب های ما شکست
جام بلورِ پر ز می ناب را گذاشت
نا سر کشیده شیشه ی مینای ما شکست
یک عابر پیاده بیامد گذشت و رفت
در زیر گام خود قدح و جام ما شکست
آتش فگند در حرم با صفای ما
از جهل و فتنه رشته ی مهر و وفا شکت
در ظلمت سیاه دلش کورِ کور شد
سوگند خود به بارگهِ کبریا شکست
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته