اناهیتا راتب زاد هشتاد ساله شد اما چگونه؟

١٠ قوس (آذر) ١٣٩٠

درکابل پرس از قلم آقای نوری خواندم که اناهیتا راتب زاد که مادر آقای نوری میباشند، هشتاد ساله شد. آقای نوری تولد مادرش را مبارک ګفت و خوانندګان دیګر نیز تبصره های بر تبریکی آقای نوری نوشتند. 
من نمی خواهم خوشی آقای نوری را درهمین لحظات هشتاد سالګی مادر شان با بیان نمودن کلمات وواژه هایی برهم بزنم و دانه اشکی بیشتر به ګونه هایش روان سازم.

 اقای نوری در روزګاری بسر میبرد که مادر هشتادساله شان در یک خانه تنها نشسته است و کتاب میخواند و تلویزیون میبیند و خود آقای نوری در ګوشه دیګردر دور دستها نشسته و از طریق تارنماها و تبریک ګفتن خانم حبیبه افتخار باخبر میشودکه مادر ایشان هشتاد ساله شده اند.

بخشهای عاطفی واخلاقی را اګر تابع بخشهای تعقلی بسازیم و این سخن را از ساحه عاطفی و اخلاقی با ساحه سیاسی ګره بزنیم – نیاز به برخوردهای جدی تر داریم.

میدانم که این نشستن مادر آقای نوری درسن هشتادسالګی نه در جامعه ګویا سوسیالیستی شوروی است بلکه در جامعه امپریالیستی ای می باشد که هزاران نفر به جرم ناکرده بنام عمال ونوکران امپریالیسم به فرمان همان حزب مادر شان سر به نیست شدند واین طنزیست بسیار تلخ برای من و کسانیکه تاپای جان بضد نظام وسیستم امپریالیستی می رزمند و لحظه ای هم به سیستم ونظام امپریالیستی سازش ویا کرنش نداشته اند و ندارند.
ما هاییکه شوروی را نه سوسیالیستی بلکه جامعه سرمایه داری انحصاری دولتی میدانستیم وبه جرم داشتن همین نوع فکر ونظر دګراندیشی بهترین عزیزان ما مورد تعقیب – پیګرد – شکنجه وکشتار قرار ګرفتند یا فرار نموده ویا درتبعید زندګی دارند.

داد از مبارزه برضد امپریالیسم زدن ودر هشتاد سالګی در پناه قوانین جامعه امیریالیستی زندګی کردن خود سخن ایست بحث برانګیز واین سخن را نیزبایست جدی ګرفت. بیان همین خبر خودش تراژیدی دردناکی است که چرا مادر آقای نوری در سن هشتادسالګی سالګرد تولدش را به تنهایی وآنهم در جامعه اميریالیستی سپری مینماید؟ چرا آقای نوری نتوانسته تنها همین روز را از نزدیک دست بوس مادرشان باشد؟
من نمیخواهم از این سالګردهشتاد سالګی بګزرم- چون آقای نوری همه خوانندګان این بخش را درکابل پرس مهمان ناخوانده سالګرد تولد خانم اناهیتا ناهید راتب زاد – کاکر ساخته اند و به بهانه نوشته آقای نوری مینویسم که:

در این روز ګار هشتاد سالګی مادر شما قصد ندارم شما را که جوان تر میباشید ومیتوانید با جمع اعضای خانواده فکری خود تان در مورد هشتاد سالګی تولد مادر خویش سخن بګویید و
یکبار نه بلکه صد بار راه های را که خانم اناهیتا ناهید راتب زاد پشت سر ګزاشته است و شما هم همرایش بوده اید یا پا در جای پایش ګزاشته اید ، مورد ارزیابی قرار بدهید ، بدون پرسش بګزارم واین پرسش سیاسی است که مربوط به جامعه افغانستان نیز میګردد. خوانندګان و انسانهایی که
از «حزب دیموکراتیک خلق» «حزب وطن» خاطراتی دیګری دارند و تعداد شان از ملیون ها انسان بیشتر است، در مورد هشتاد سالګی مادر شما نوع دیګری می اندیشند.

آقای نوری !

نام من باقی است وسمندر هم نام خانواده ګی من میباشد. در دوران دبستان و درسها در لیسه حبیبیه با کنشکا – فرزند مشترک خانم اناهیتا ناهید راتب زاد و داکتر کرام الدین کاګر در یک دهلیز همدیګر را میدیدیم – او صنف هفتم االف بود ومن در صنف هفتم ه.

در انروز ها که همدیګر را میدیدیم دیګران میګفتند که مادر کنشکا کاکریا خانم اناهیتا که اینک میدانم مادر شما نیز است – در ایام جوانی سالها در ارګ سلطنتی می زیسته و تا اینکه شاه محمود خان کاکای محمد ظاهر پادشاه سابقه افغانستان دردوره هفتم یا هشتم شورا ناهید خانم را به عقد  نکاح داکتر کرام الدین خان کاکر در آورد و با هم ازدواج کردند ـ اینوقت ها را بایست برای مردم افغانستان توضیح داد و بنام ګویا مبارزه سیاسی برای جوانان از دنیا بی خبر «معرفی» نکرد.

زندګی وخانه وخانواده آقای راتب پدر خانم اناهیتا که از ګلدره کوهدامن منطقه بیدک - بودند بمن معلوم دار است و اینکه ناهید خانم را چګونه در ارګ سلطنتی محمد ظاهر شاه تربیه نمودند – اینهم برای من معلوم است.  هنوزکنشګا زنده  است

من بخاطر دارم که بارها خانم دکتورس اناهیتا ناهید راتب زاد با کنشکا در سرک برشنا کوت به خانه آقای کریم میثاق رفت وامد داشتند و برای کارهای فکری همدیګر را میدیدند و درهمه بارها با کنشکا ومادرش در همان محل سلام وعلیک داشتم و خانه کریم ميثاق از خانه ما چندان فاصله نداشت
این بخش شناخت خصوصی من از خانم دکتورس ناهید اناهیتا راتب زاد .

در مورد سیاسی بخاطر دارم که خانم راتب زاد در دوره دوازدهم شورا در کابل با ببرک کارمل ونورمحمد نور از طرف فرکسیون «حزب دیموکراتیک خلق» وکیل در شورای ملی افغانستان بودند.
بخاطر دارم که در روز سوم عقرب سال ۱۳۴۴ خورشیدی خانم اناهیتا – با ببرک کارمل و نورمحمد نور در دوره دوازدهم شورا مدافع سلطنت بودند و در مقاله هایی که آنزمان درجریده «خلق» منتشر شده بودند – نتنها مدافع سلطنت محمد ظاهر شاه بودند بلکه مبلغ تزهای کنګره بیستم حزب کمونیست شوروی بودند ـ (از اینرو مدافع راه رشد غیر سرمایه داری – تقویه سکتور دولتی - ګزار مسالمت آمیز به سوسیالیزم – همزیستی مسالمت امیز با امپریالیسم ومسابقه مسالمت امیز با امپریالیسم وتمام خط مشی رهبری ماسکو بودند).
بخاطر دارم که مادر شما خانم اناهیتا ناهید راتب زاد در مورد بودجه وزارت دربار با مولوی محمد نبی محمدی که انوقت نیز وکیل در پارلمان بود  نخست برخورد زبانی نموده بود و بعدن برخورد هایشان فزیکی شده بود و سرانجام خانم اناهیتا زخمی شده و به شفاخانه ابن سینا انتقال داده شده بودند،
این خاطرات تاحالا در ذهنم مجسم اند.

اقای نوری، 

وقتی شما درروز هشتاد سالګی مادر شما جوان تر میباشید و هنوز توانایی نوشتن و مصاحبه ها را دارید –به مادرخویش خانم دکتورس اناهیتا – ناهید راتب زاد چند سوال را مطرح سازید واین سوال ها به همه اعضای رهبری وکادرهای شماره یک حزب دیروزی شما نیز برمیګردد. 
یک – آیا اتحاد شوروی یک جامعه سوسیالیستی ودارای دولت سوسیالیستی بود؟
دو – آیا حزب کمونیست شوروی تنها و به نام حزب کمونیست بود یا اینکه با نام کمونیسم عملن حزب نورمان کلاتورهایی بود که مدافع سرمایه دولتی انحصاری بودند؟

سه – آیا در سوسیالیسم علمی و افکار کارل مارکس – انګلس – لنین – طرح یا تیوری کودتا یا کودتاها وجود داشته است ؟

چهار – حزب شما در دوره دوازدهم و سیزدهم شورا مدافع خط مشی پارلمانتاریسی بود ولی در سال ۱۳۵۲ یکبار به کودتا روی آورد وبه نفی پارلمان و قانون اساسی رسید و مدافع وشریک کودتای بیست وششم سرطان ۱۳۵۲ ګردید.

حزب شما بخاطر برداشتهای مختلف از هم پاشیده ومنشعب شده بود و لی شوروی ها دوباره حزب شمارا پیوند میکانیکی داده وبرای ګرفتن قدرت در هفتم ثور ۱۳۵۷ آماده ساخت وبعد از کودتای هفتم ثور ۱۳۵۷ خورشیدی حزب شما به اقتدار رسید. همان حزب شما که مدافع پارلمانتاریسم در سطح ملی وبین المللی بود، درعمل مدافع سوسیال فاشیسم ګردید و نتنها مخالفین بالقوه حزب شما که همانا
اخوان المسلیمن، اعضای رهبری و کادرها و علاقمندان جریان دموګراسی نوین (شعله جاوید)
سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان (سازا) را ګرفتار نموده – شکنجه داده وزندانی ساخته و بسیاری را به باستیل پلچرخی به طورفردی ودسته جمعی کشتار نمود – و زمینه های بسیار زیاد برای خونریزی ها بعدی و حمام خون شدن افغانستان را بوجود آورد، وعملن در ششم جدی ۱۳۵۸ خورشیدی همان دولت شوروی که حزب شما وی را دولت جامعه شوروی سوسیالیستی میدانست – به افغانستان تجاوز آشکارنمود وهمه معیار های سوسیالیستی - انسانی را باردیګر بطور آشکارتر پشت پا ګذاشت و بعد از حمله ۱۹۶۸ میلادی به چکوسلواکیا باردیګر درافغانستان ثابت ساخت که دولت ای بود سوسیالیست در ګفتار اما دقیقن وعملن امپریالیستی در کردار وهمانا دولت سوسیال امپریالیستی بودکه دشمن سوسیالیسم و همکار وتبانی کننده با دشمنان کارګران وزحمتکشان و همکار امپریالیسم بود.

همان حزب شما – رهبران شما مانند کشتمند را زندانی ساخت و اسداله سروری وی را با برادرزاده حفیظ الله امین – اسد اله امین شکنجه داد و همچنان بسا از کادرهای حزب شما بشمول ثریا – پرلیکا خواهر داګتر وکیل را نیز مورد لت وکوب وانواع شګنجه قرار داد 
عده ای ا زرهبران حزبی شما از افغانستان مانند ببرک کارمل،  نورمحمدنور، نجیب الله، اناهیتا از افغانستان بنام سفیر بیرون رانده شدند ولی بعد از ششم جدی ۱۳۵۸ همان شکنجه ګر اګسا یعنی اسدالله سروری معاون اقای ببرک کارمل ګردید و مادر شما خانم اناهیتا ناهید راتب زاد هم اګر فراموش ننمایم وزیر معارف شده بودند. 
ايا شما میتوانید در مورد برنامه حزب مادر شما و استراتیژي ها وتاکتیک هایش و تجارب ایکه از سال ۱۹۶۵ میلادی یا روز تاسیس حزب تاحال دارد – سخن بګویید و همه دستادورهای ضد ملی – ضد بشری – ضد کارګری و ضد کمونیستی حزب مادر خویش را به خاطر سالګرد هشتاد سالګی خانم اناهیتا به نقد بکشید؟
ایا شما می توانید در مورد یکنیم ملیون انسان قربانی ازکودتای هفتم ثور به اینطرف، در مورد هزاران کشته وقربانی در زندانها، درمورد ملیون انسان ومادرانی که بیوه شدند، در مورد ملیونها کودکی که یتیم شدند وبخش از ان ها در یتیم خانه های شوروی پرورش یافتند و شستشوی مغزی شدند وعده ای به دام سی ای ای و ای اس ای افتیدند و در فابریکه طالب سازی – طالبان امروزی را بوجود اوردند، در مورد بیشتر از ملیون انسان معیوب ومعلول بنویسید درمورد بیشتر از پنج ملیون آواره افغانستان در کشورهای پاکستان – ایران – هند – اروپا و امریکا و سایر کشورها بنویسید ؟

آقای نوری !

ایا امکان دارد باردیګرکه با مادر خویش صحبت تیلفونی خواهید داشت
از خانم اناهیتا ناهید راتب زاد نظر شان را بپرسید ګه چرا حزب شما به مثابه یک وسیله در جنګ نیابتی میان پاکت وارسا و پکت ناتو از آغاز تا پایان عمر سیاسی اش به نیابت شوروی درعرصه افغانستان به منافع ملی مردم افغانستان – به تمامیت ارضی افغانستان – به استقلال سیاسی افغانستان - به همه ارزش های انسانی وحقوق بشری نتنها مرتکب خیانت بلکه جنایت نیز شده است؟

وچرا همان حزب شما بیشتر از پیشتر زمینه ساز مداخلات رنګارنګ پاکت ناتو و دولت های منطقه ګردید و احزاب هفتګانه و هشت ګانه و طالبان دراین بازی بزرګ نوین نیابتی واردکارزار ساخته شدند و ازهفتم اکتوبر سال ۲۰۰۱ میلادی به اینسو همه مقدرات و سرنوشت افغانستا ن را ایالات متحده امریکا و شرکا وناتو میخواهند بازهم رقم بزنند ومردم افغانستان از کودتای های ۲۶ سرطان ۱۳۵۲  و ۱۳۵۷ خورشیدی تاحال به خاک وخون غلتیده میشوند ؟

اقای نوری  

اګر امکان داشت وباردیګر از مادر خویش خانم دکتورس اناهیتا ناهید راتب زاد به وسیله تیلفون خبر میګرفتید، لطفن جویای احوال کنیشکا هم ګردید و بپرسید ګه چرا کنشکا – کاکر روابط اش را با سیاست حزبی مادرشان به حالت تعلیق آورده است ؟

من پرسشهای زیادی میتوانم مطرح نمایم وخاطر نشان می سازم که همه اعضای و کادرهای حزب دیروزی «دموکراتیک خلق» اګر بخواهند می توانند به شکل دموکراتیک در همین تارنمای کابل پرس این بحث را از سال ۱۳۴۴ خورشیدی تا حال روشن سازند.

اګراقای نوری علاقمند باشند تا دراین بحث سهم بګیرند – به یکی از پرنسیب های بسیار عادی دموکراتیک که هما نا انتقاد از خود و انتقاد از دیګران است – به شکل دموګراتیک ارج کزاشته اند
پرسشهای دیګر را برای بخشها وروز های دیګر می ګزارم.  

باقی سمندر







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

فرهنگی06.09.2021 - 10:08

 آیاهنوزمی نویسید؟ من ایرانی ام وازاین مطلب بسیاراستفاده کردم.

جوانمرد آریایی 24.07.2020 - 16:38

 حقایقی بسیاری نوشتی اما در مورد جماعتی عیاش، فحاش و مسموم شده ای خلق و پرچم که جز هوا و تمایلات فاسد نفسانی خود منکر همه ای حقایق موجود در جهان است باید بگویم که اینها بدترین موجودات تاریخ افغانستان بودند.

انجینر احمدشاه کشتمند12.12.2018 - 09:19

  سلام آقای سمندر اگر کشمکش های داخلی هدف رابه سوی دیگر هدایت نمیکرد تنهاحزب که وطن را به قله ها موفقیت میبرد حزب دموکراتیک خلق بود ولی بد بختانه کشمکش های داخیلی نگذاشت داکتر راتبزاد ببرک کارمل شهید نجیب نور چشمان افغان های بود که واقعأ اونها به خاطر وطن آماده بودن که جان فداکنن ,وطن یاکفن,

کاوه اریه پور 26.01.2018 - 01:55

  افغانستان کشوریست که در ان هرگز خایینین به خلق و میهن به گونه ای بایسته نظر به نبود شرایط لازمه به سزای کرده های خاینانه و تبهکارانه ای شان نرسیده اند و از همین روست که افغانستان دیده درا ترین و دیده پاره ترین خاینین جهان را داراست . همین ”خلقی” ها و پرچمی های دله دیوث که وابسته گی ، دست پرورده گی و دست نشانده گی ایشان یک واقعیت و حقیقت به روشنی ای افتاب است را ببینید که چسان با ابله پنداشتن همه ، که در مواردی اشتباه هم نیستند ، در صدد دو باره مطرح کردن خویش بمثابه ای یک اولترناتیف میبرایند . بنا بر این و بسیار دلایل دگر نباید یک لحظه هم از افشای هر چه بیشتر اینها غفلت و چشم پوشی کرد .

تاج محمد رسام13.09.2014 - 10:33

  از نبشته ها و گفتارهای شما مستفید شدم، لیکن پشت آن گذشته ها را رها کنید، بیائید ببیند که حالا در وطن چه گپ و چه سخن است؟؟؟ دعا کنید که از این جنجال های امروز وطن ما نجات پیدا کند من شخص بنده پشت همان حزبی های خلق و پرچم خفه ام آنها صادقتر از مردان امروزی بودند

ا. پولاد24.06.2014 - 11:11

  سپاس به خوانندگان، کارل مارکس این بزرکترین متفکر تاریخ جهان که به نامش فلسفه اورا مارکسیسم میگویند از ریشه با ضربه به نقطه باریک زنجیر یعنی فلسفه لننیسم و آغاز انقلاب سوسیالیستی برای اعمار آینده کمونیزم از دهات و قرادء وقصبات یعنی ماوویزم درتضاد بوده و است. بنابران همان تکیه کلام عامیانه ما برای شما بهترین جواب خواهد بود. مردم عوام ما این تکیه کلام را برای دو ستیزه گر که همدیگر را ملامت میکردند داشتند و این بحال شما سفسطه سرایان کاملن صدق میکند، و آن اینست: چــــلوصـــاف به کنــــــری گفـت : شـــــکاف هایت در گـــــور. بروید اساسات مارکسیسم را خوب بخوانید بعدن همدیگر را سرزنش کنید. اگر کس است همین حرف بس است.

احمد17.12.2012 - 13:22

 جناب محترم باقی سمندر ! این اناهیدا راتب زاد و امثال اش مثل قمار بازان هستن که تمام زندگی خود را از اثر احماقت خود باخته اند و دیگر هیچ جیز گر هم ندارند . اناهیتا- ببرک - نور احمد - نحجیب- و و و یک مشت او باش و خایین بودن و هستن که بخاطر چند روز قدرت و اعیاشی با سر نوشت مردم و ملت ما بازی کردن.ببرک کارمل فقد یک دیوانه و جنون زده قدرت بود و بس. برایش مهم نبود که چه بر سر ملت و مردم ما میاید. چیزی که نزد کارمل ارزش داشت آن این بود هر صبح که کارمل از خواب بر میخاست با پوشیدن دریشی و بستن نکتایی روان به بسوی محل کار اش با چند محافظ بود. خوش داشت که از طریق رادیو تلویزیون و بقیه رسانه های خبری ببیند و بشنود رفیق ببرک کارمل منشی عمومی کمیته مرکزی ح-د-خ-ا و و و بخاطر شنیدن چنین الفاظ کارمل از هر کس و هر چیز میگذشت. امروز هر بدبختی که ملت و مردم عزیز ما میکشند همه و همه از دست همین خلقیها و پرچمیهای معامله گر هست. باور داشته باشید که این اناهیتا راتب زاد و امثال اش هر لحظه میمیرند. با وجور که زنده اند اما بدتر از مردگان اند. موفق و سر فراز باشید محترم سمندر !

ن. سرور03.12.2011 - 12:39

 استاد گرامی ، سلام بر شما . به گفته بیدل : هر که پا کج میگذارد خون دل ما میخوریم . ولی حیف وقت گراتبهای شما . نرود میخ آهنین در سنگ .!
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



باقی سمندر