جلیل شبگیر پولادیان و شعر مقاومت
٢٦ اسد (مرداد) ١٣٩٠
شبگیر پولادیان یکی از نماینده گان برجستهء شعر مقاومت افغانستان است . او در دههء شصت خورشیدی با سرایش قصاید بلندی، آن فرم کهن و فراموش شده را نفس تازه یی بخشید. پولادیان در این سالها در حالی از نردبان قوافی و اوزان دشوار رو به سوی بام بلند قصیده به پیش می رفت که سپید سرایی در افغانستان به گرایش قابل توجهی در شعر آن روزگار بدل شده بود . چنان که شاعرانی چند با آگاهی از ظابطه های شعری و دریافت های تازه از سپید سرایی با استواری در این میدان راه می زدند، و اما شماری هم به سبب نفس کوتاهی ادبی – هنری چتر پاره پاره یی را به نام شعر سپید فراز سر خویش بر افراشته بودند. به هر صورت در همین دهه بود که زیبا ترین نمونه های شعر سپید در ا فغانستان پدید آمد .
در همین حال مانند آن بود که پولادیان می خواست تا یک بار دیگر نشان دهد که هنوز می توان درد های روزگار را از حنجرهء قصیده نیز فریاد زد و هنوز قصیده ظرفیت مقابله با فرم های دیگر را دارد.
شعر پولادیان کمتر تغزلی و بیشتر سیاسی- اجتماعی است . او شاعریست آرمان گرا و پیوسته در هوای حق و عدالت سروده است . مخالفت او با نظام حاکم در آن دوران مخالفتی است آگاهانه و بینشورانه .
اساساً در دههء شصت خورشیدی در ادبیات افغانستان دو جریان ادبی دربرابر هم شکل گرفتند .نخست جریان ادبی دولتی . دو دیگر جریان ادبی غیر دولتی . هرچند جریان ادبی دولتی جریان مسلط بود ؛ ولی جریان غیر دولتی نیز اندک اندک رو به رشد و کمال به پیش می رفت . چنان که امروزه آن چه به نام شعر مقاومت درون مرزی مطرح است ، از همین جریان ادبی غیر دولتی آن روزگار سر به در آورده است .
در رابطه به چگونه گی شعر مقاومت درون مرزی دیدگاههای گوناگون و گاهی هم متضادی وجود دارد ، شماری کاملاً از موجودیت شعر مقاومت در داخل کشور انکار می کنند. به پندار من چنین دیدگاهی بی انصافی بزرگی در حق شعر معاصر کشور است . هرچند شعر مقاومت درون مرزی هنوز به یک جریان مشخص بدل نشده بود و در ارتباط به چگونه گی آن بحث های کار شناسانه یی صورت نمی گرفت. با این حال نوع شعر مقاومت
در سروده های شماری از شاعران به روشنی دیده می شد که امروزه می توان بااطمنان از آنها به نام شاعران مقاومت درون مرزی یاد کرد.
آنکار از شعر مقاومت درون مرزی میتواند به مفهوم انکار از درخشان ترین بخش شعر شاعران نام آوری چون واصف باختری ، لطیف ناظمی ، شبگیر پولادیان ، قهارعاصی ، لیلاصراحت روشنی ، ، سمیع حامد ، شجاع خراسانی ،افسر رهبین و چند تن دیگر بوده باشد .
البته شعر مقاومت این شاعران هرکدام ويژه گیهای خود را دارند که باید این ویژه گیها شناسایی شوند تا در کلیت بتوان چگونه گی شعر مقاومت درون مرزی افغانستان را مشخص کرد.
دست کم این دو مساله را می توان در رابطه به شعر مقاومت درون مرزی افغانستان مطرح کرد . نخست این که بخش اعظم شعر مقاومت درون مرزی افغانستان عمدتاً در اوزان نیمایی و فورم سپید سروده شده اند. البته این در حالیست که این دو فورم در افغانستان هنوز نتوانسته ا ست تا فورم غزل ، مثنوی و حتی قصیده را که با ذوق ادبی مردم بیشتر آشناست ، از میدان بیرون کند.
بزرگترین نقیصه ء شعر مقاومت درون مرزی افغانستان پراگنده گی آن است . شعر مقاومت درون مرزی هنوز شعر جزایر جداگانه بود، در حالی که جریان ادبی دولتی با نوع سازماندهی و تبلیغ و هیاهو به پیش می رفت. اگر در سالهای اشغال شاعران مخالف دولت به نوع همسویی ادبی وایجاد روابط سازنده و پویا در میان
همدیگر دست می یافتند بدون تردید شعر مقاومت درون مرزی می توانست صدای بلند تری پیدا کند و در نهایت به یک جریان شعری بدل شود .
یکی از شاعرانی که در دههء شصت کوشید تا با ایجاد یک نهاد ادبی زیر زمینی نوع همسویی در میان شاعران مخالف دولت ایجاد کند شبگیر پولادیان است.
فکر می کنم آن چه را که پولادیان می خواست زیر نام بنیاد آزادی فرهنگ بسازد شکل منظم سازمانی نیافت . من به دعوت پولادیان در نخستین نشست های که به هدف ایجاد یک حرکت ادبی ضد دولتی راه اندازی می شد اشتراک می کردم . به یاد دارم که پس از یک رشته تفاهم های بنیادی ، در یکی از نشست ها پولادیان وظیفه یافت تا برای چنین نهادی اساسنامه یی بنویسد . اساسنامه نوشته شد و اما تا گامهای دیگری برداشته شود یاسین طهیر گویندهء موفق بر نامه های ادبی رادیو تلویزیون که به این جمع پیوسته بود ، به وسیلهء دستگاه استخباراتی خاد گرفتار شد . فکر می کنم یک تن دیگر از این جمع نیز زندانی گردید.
این حادثه همه گان را وحشت زده ساخت و سلسله ء چنان نشست هایی قطع گردید . من که تازه از زندان بیرون شده بودم و هنوز سایه ء تعقیب خاد را بر سر خویش احساس می کردم گرفتاری یاسین طهیر را برای خود و دوستان دیگر خطر بزرگی تلقی می کردم . چنان بود که مدت زمانی نخواستم در چنان جلساتی اشتراک کنم .
یکی از پیشنهاد های دیگر پولادیان چنین بود که رسانه ها را که در آن زمان کلاً در اختیار دولت و حزب حاکم قرار داشت، بایید تحریم کرد.
او پس از آن تا آن گاهی که کشور را در اواخرسال 1368 خورشیدی ترک کرد به پیشنهاد خود وفا دار ماند و در نشریه های دولتی و حزبی شعر و نوشته یی به نشر نرساند .
.
پولادیان یکی از پایه گذاران کانون دوست داران مولانا جلال الدین محمد بلخیست که این کانون رسماً در بهار1988میلادی اعلان موجودیت کرد. کانون دوست داران مولانا جلال الدین بلخی بعداً به منبرقابل اعتماد شاعران مخالف دولت بدل شد و پولادیان نیز شعر های خود در مخالفت با دولت را که بیشتر درفرم قصیده بودند از همین منبر به گوش شهروندان کابل می رساند .
پولادیان در این سالها نشان داد که در سرایش قصیده توفیقی چشمگیری دارد. می توان گفت که اودر قصیده سرایی در شعر معاصر فارسی دری در افغانستان یکی از نام آوران است و قصاید او را می توان با قصاید استادان مکتب خراسانی مقایسه کرد.
او در این سالها به سبب شرایش چنین قصاید استادانه نه تنها در حلقات ادبی و فرهنگی کشور ؛ بلکه در میان شهروندان کابل نیز به شهرت قابل توجهی دست یافت. چنین است که در بررسی ادبیات معاصر افغانستان پیوسته از پولادیان به نام شاعر قصیده سرا یاد می شود که این امر می تواند تعریف نا تمامی از او باشد .برای آن که پولادیان در شعر مدرن افغانستان نیز یکی از چهره های در خشان به شمار می آید . او در اوزان آزاد عروضی نمونه های بلند و موفقی ارائه کرده است.
یک گزینهء شعری نشر ناشدهء او در سال 1368 خورشیدی جایزه نخست اشعری کانون حکیم ناصر خسرو بلخی را ربود که بیشتر سروده های نیمایی شاعر در آن گرد آوری شده بود.
د پیوند به چگونه گی شعر و شاعری جلیل پولادیان آن گونه که بایسته است تا هم اکنون نقد و بررسی هایی صورت نگرفته است. تا جایی که من به یاد دارم باری یکی از نویسنده گان ارجمند پناهندهء افغان در فصلنامهء دردری چیزی در پیوند به کتاب « فراز برج خاکستر» نوشته بود که به پندار من نویسنده خود در بسی مورد دستخوش اشتباه شده بود و کمتر یک نوشتهء کار شناسانه بود.
پولادیان به سال 1334 در شهرک رستاق در ولایت تخار چشم به جهان گشود. از کودکی در محیط خانواده با شعر و ادبیات آشنا شد . بعداً در دوره ء مکتب به سرایش شعر آغاز کرد و در دوران آموز ش عالی در دانشگاه کابل با جدیت بیشتری به سرایش شعر و مطالعات ادبی پرداخت.او به سال 1356 خورشیدی در رشتهء ژورنالیزم از دانشگاه کابل دانشنامهء لیسانس به دست آورد.
مدتی در هرات در بخش باستان شناسی کار کرد بعداً عضویت علمی اکادمی علوم افغانستان را به دست آورد . در این سالها بود که با انتشار نوشته ها و شعر هایش در نشرات اکادمی و شماری از نشریه های فرهنگی پایتخت ، توانست خود را به حیث یکی از چهره های در خشان شعر و ادبیات معاصر فارسی دری در کشور معرفی کند . فراز برج خاکستر نخستین گرینهء شعر های پولادیان است که به سال1995 در جرمنی انتشار یافته است .
پولادیان به سال 1989 جایزهء نخست شعری کانون حکیم ناصر خسروبلخی را به دست آورد و درزمستان همین سال نیز به سبب شرایط دشوار سیاسی کشور را ترک کرد. او در سفر درازی که در پیش روی داشت ، نخست به ترکیه و بعداً به آلمان پناهنده شد و هم اکنون در هامبورگ زنده گی می کند .
او در هامبورگ در همکاری با شماری از شخصیت های فرهنگی پناهنده ء افغانستان، نشریه یی را زیر نام چراع انتشار داد که پس از مدت زمانی کار نشراتی آن متوقف گردید .
کار نامه هایی ادبی پولادیان بدون تردید از مرز های جغرافیایی افغانستان گذشته و امروزه او را می توان یکی از چهرهای ادبی درتمام حوزهء گستردهء زبان فارسی دری دانست.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته