آریایی ها وشناخت آفرینش – بخش سوم
١٥ جوزا (خرداد) ١٣٩٠
سوم : مهرپرستی یا میترائیسم
آریائی ها درمعرفت و شناخت ازخلقت و جهان آفرینش در فرآیند هزاره های پسین به کشف راز و رمز جهان هستی دست یازیدند وبا آگهی ازاین باغستان دانش به کنه باروری شگفتن درخت پربار گشن خرد پی بردند ودر روشنایی این آگهی فلاسفه وخردمندان ، ادبا وشعرای این سرزمین باستانی فرهنگ آدمیت آفریدند و جهان بشریت را بسوی حرمت شناسی و انسانگرایی وشناخت اصالت انسان دعوت نمودند .
تفکرباستانی مهر پرستی درستایش ونیاش خورشید گلدسته های از کلام معطراین دست است .
تفکر ِمهرپرستی یا میترائیسم آئین رازآمیز برپایه پرستش : مِهر، میترا یا میثره ـ یکی از قدیمی ترین عقاید و آئین آریائیان بوده ودر دوران پیش ازآئین زرتشت بنیان نهاده شد است .
آریائیان باستان معتقد بودند که میترا خدای نورازلی و آسمانی ، خدای عدالت وعهد و پیمان ومحبت است .
در(یشتها ج 1) ودر فرهنگهای فارسی : (برهان قاطع) (1) ، (جهانگیری ) ، (انجمن آرا) (2) ، (آنندراج ) (3) ، (ناظم الاطباء) (4) ، مهر را فرشته ای دانسته اند که گمارده شده است برمهر ومحبت و تدبیر امورمالی و مصالحی که در ماه مهر (ماه هفتم از سال شمسی ) و روزمهر(روز شانزدهم هر ماه ) بدو متعلق است و حساب و شمار خلق از ثواب و عقاب به دست اوست ؛ چنانچه دقیقی میگوید .:
آنکــــه گردون را به دیوان برنهاد و کار بست
وآن کجا بودش خجسته مهراهــریمن گراه (5)
در آثار تاریخی وکتیبه های شاهان هخامنشی و اشکانی و ساسانی از میترا به عنوان یکی از خدایان در کنار اهورا مزدا و آناهیتا یاد شده است. میترائیسم (Mithraism) مقارن استقرار آئین زرتشت در اواخر دوره هخامنشیان در آریانا رونق گرفت و از این سرزمین به آسیای صغیر گسترش یافت.میترائیسم یا پرستش میترا در هند و آریانا زودتر از جاهای دیگر معمول شد.
اما این تفکر واندیشه مهرپرستی در دوره اشکانی در برخورد سربازان آریائی با سربازان رومی به اروپا منتقل شد و تا انگلستان ، پیروان بسیاری یافت. رواج آن در اروپا هم زمان با رواج مسیحیت بود و این دودین و آئین با هم رقابت می کردند. تا این که شاهنشاه مسیحی روم دستور توقف فعالیت ادیان دیگر را صادر کرد و مهرپرستی یا میترائیسم رو به زوال گذاشت. در جایی که محل عبادت مهرپرستان(مهرابه) بود کلیسا برپا کردند و اکنون هم بقایای مهرابه ها در زیر کلیساهای بزرگ در تمامی اروپا وجود دارد .
داستان های افسانویی درباره زایش وپیدایی میترا وجود دارد ، گویند که میترا از دوشیزه ای که در آب بارور شده است . از اینروی در نمادها و یا سمبل های مهری همبستگی ویژه ای با آب و آنچه در آب بارور می شود و می روید، دیده می شود که برجسته ترین آنها : مروارید ، دلفین و نیلوفر است.
در سرزمین آریانا با آمدن دین اسلام آئین میترا ئیسم جانی تازه میگیرد، ریشههای آسمانی باور به میترا و آئین پرستش او در آمیزش با اسلام زیباترین و با شکوهترین اندیشه را پدید میآورد. این که مولوی و حافظ .... بی پروا از آمد و شد خود به خرابات (خورآباد یا پرستشگاه خورشید که نماد میترا است) یا از آیینهای آن (سرودههای حافظ گزارش انجام آئین مهرپرستی است نه اینکه انباشتهای از واژههای کنایی) سخن میگویند ویهانی ( برهانی ) بر این گفته است. برای نمونه در این سروده علامه طباطبایی : "پرستش به مستیست در کیش مهر...." از نوشیدن میهوم (6) هنگام پرستش در آیین مهر پرستی سخن به میان است. پلههای چیستا (7) (عرفان) نیز بازتابی از پلههایی است که رهرو میترایی برای رسیدن به پلهٔ شیر مردی و سر انجام "پیر" شدن، باید بپیماید.
باور میترایی یا خورشید نیایش در اشعار مولانا جلال الدین چنین بازتاب می آید . جائیکه می گوید:
چوغـــــــــلا م آفــتــابـم ،هـم از آفــتـاب گــویــم
نه شـــــــبم نه شب پرستم که حدیث خواب گـویم
چــــــو رســـول آفـــــتابم ، بطـــریق ترجمــانی
پنهــان از او بــــپرسم ، به شماجــواب گــــــویم
به قــدم چـــوآفــتابـــم ، به خـــــرابه هــــا بــتابم
بگـــریـــزم ازعمـــارت سخن خــــراب گـــویـم
به ســـــردرخت مــــانــم که زاصـل دور گشــتم
به مـــیانـــه قشــــورم همـــه ازلــــباب گــــویـم
من اگــــر چـه سیب شیـــبم زدرخــت بس بلنـدم
من اگـــر خـــراب و مستم سخــن صـواب گویم
چــو دلــم زخــاک کــویش بکشـیده است بـویش
خجلــم ز خــاک کــویش کــه حــدیث آب گـویم
بگـشا نقاب از رخ کــه رخ تـــو اســت فــــرخ
تــــو روا مبـــین کــــه بــا تو ز پس نقاب گویم
چو دلت چــوسنگ باشــد پر ازآتشــم چــو آهن
تو چـــو لطف شیشه گـیری قدح و شراب گویم
ز جبـین زعــفــرانی کــر و فـــر لالــه گــویــم
بــه دو چشـم نــاودانی صفــت سحــاب گــویــم
چــــو ز آفـــتاب زادم بــه خــدا کــه کیــقــبادم
نه به شب طلوع ســازم نه ز مـاهتاب گویم(8)
**************
تا آنجائیکه از فلسفه ونگرش معرفت اشعار حافظ معلوم می گردد که او اعتقاد به « وحدت وجود » دارد . مگربسیاری به این باور اند که حافظ ، خود پیرو آئین مهرپرستی بوده ودراشعار او عقاید ومفاهیم این آئین به بیان گرفته شده است . چنانچه میگوید :
ياد بــــاد آن كــــه نهایــت نظــری با ما بود رقـــم مهـــر تو بـــر چهــره ما پـــيدا بود
یاد باد آنکه خـــرابات نشین بـــودم و مست وانچــــه در مسجد امروز نبود آنجا بــود
ياد باد آن كه رخت شمع طرب میافروخت ويـــن دل ســوخــته پـــروانه نا پروابــود
ياد باد آن كه خــرابات نشين بــودم و مست وانچه در مسجدم امروز كم است آنجا بود (9)
**************
با عرض حرمت
بصیر کامجو
منابع و مآخذ وشرح واژه ها
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ برهان قاطع یک واژهنامهٔ زبان فارسیست که در سال 1062 هـ. به دست محمدحسین بن خلف تبریزی ــ متخلص به برهان - در حیدرآباد هندوستان نوشته شد (برابر با 1030 ش ـ 1651 میلادی ) و سعی او بر آن بودهاست تا فرهنگش نسبت به فرهنگهای پیشین جامعتر باشد که در مصاحب میگوید در حدود 19417 لغت و کنایه و اصطلاح و استعاره مستعمل در فارسی را در بر دارد و بار اول در1818 میلادی . در کلکته و سپس در کلکته و بمبئی و لکهنو و تهران مکرراً به طبع رسیدهاست.
2 ـ فرهنگ انجمن آرای ناصری امیرالشعرا رضاقلیخان متخلص هدایت ، در سال 1288 هـ.ق. پایان یافتهاست. این کتاب شامل بیست و چهار « انجمن » است که واژهها توضیح داده شدهاند. بخش پایانی کتاب در : آشکار کردن برخی کنایات و استعارات فارسی و عربی با شواهد آنها از اشعار فصحا و بلغا ، است.
3 ـ فرهنگ آنَنْدراج یکی از فرهنگهای زبان فارسی و از کاملترین و منظم ترین فرهنگهای زبان فارسی عصر خود است. این فرهنگ را محمد پادشاه متخلص به «شاد» فرزند غلام محییالدین، منشی مهاراجه میرزا آنند گجپتی راجمنه سلطان بهادر، حاکم ویجینگر از ایالات دکن هندوستان، بر اساس چند کتاب لغت دیگر گردآوری کرده است. این کتاب به اشاره ابن راجه و به نام او (آنندراج) نوشته شده است. کار تألیف کتاب ، در1267 خورشیدی (برابر با 1306 قمری و1888 میلادی) به پایان رسید و یک سال بعد، در سه جلد بزرگ به قطع رحلی به هزینهٔ مهاراجه آنندراج در مطبع نولکشور لکهنو به طبع رسید.
این فرهنگ در سال 1335 خورشیدی در هفت جلد به کوشش محمد دبیرسیاقی در تهران منتشر شد. در1363 تجدید چاپ شد.
4 ـ فرهنگ ناظمالاطبا در اویل سده چهاردهم توسط دکتر میرزا علیاکبرخان نفیسی ناظمالاطبا تالیف گشت. این فرهنگ به فرنودسار نیز معروف است. فرهنگ ناظمالاطبا نخستین فرهنگ فارسی است که از حروف لاتین برای نشان دادن تلفظ کلمات (آوانگاری) استفاده کردهاست. این کتاب شامل چهار جلد بزرگ و مشتمل بر 26٬000 لغت فارسی و تازی است. از ویژگیهای این کتاب این است که بسیاری از واژگانی که در زبان فارسی متداول است - اعم از تازی، ترکی، مغولی، زبانهای اروپایی و زبانهای دیگر و همچنین اعلام تاریخی و جغرافیایی جهان اسلام در این فرهنگ گرد آورده شده است.
5 ـ رجوع شود به لغت نامه دهخدا ــ در واژه ( مهر ) بیت : ابومنصور دقیقی
6 ـ یکی از خمسه ٔ قدمای دین زرتشت به نقل صاحب التنبیه و الاشراف و معنی آن طینت ، سرشت و خمیره[ماده ] است
7 ـ چیستا : ایزد بانوی آریایی است. معنای چیستا، دارنده راههای خوب و آموزنده و راهنمای راههای خوب است. به همین دلیل او را ایزد بانوی دانش هم میدانند.
چیستا : بقول جعفری : الهه هوش و دانایی نزد آریائیان باستان بوده است .
چیستا را ایزد بانویی می دانند که با سروش ، همیشه میترا را همراهی میکنند. سپیدپوش است و در طرف چپ مهر است. بعدها در دو جلوه چیستی و دین نمایانگر میشود.
ــ بر روی لوح زرین تپه حسنلو ( 800 پ . م. ) نقش سروش ، میترا ، مهر ــ را به همراه هم میتوان دید.
ــ برخی نیز او را ایزدبانوی دانش شهودی یا عرفان میدانند.
8 ـ جهت معلومات بیشتر به منابع زیر مراجعه شود :
ــ رستم پور، سالومه ، مهرپرستی در ایران هند و روم ، انتشارات خورشید آفرین 1382
ــ ملیحه کرباسیان، فرهنگ الفبایی موضوعی اساطیر ایران باستان ، نشر اختران 1384
ــ یشتها : سرودهایی هستند که در آنها ستایش ایزدان قدیم آریایی مطرح شده است.
ــ نویسنده کومن ، فرانتس- ترجمه و پژوهش رضی، هاشم- آیین پر رمز و راز میترایی- انتشارات بهجت 1379
ــ شمایل میترا در ایران و آسیای میانه، دانشنامه ایرانیکا به قلم فرانس گرنت .
ــ سایت : (www.panjara.net/mawlana/?mode=view&cat=1...)
9 ـ رجوع شود به : سایت جامع گردشگری ایران
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته