بلبلی که ترانه ندارد
٢٢ حمل (فروردین) ١٣٩٠
از قرن ها بدینسو ستایش و سرایش برای فصل بهار ادامه داشته و دامن این وصف از دست هیچ قلمی رها نگشته است.
خرد و کلان و پیرو جوان همه و همه شایق این فصل ملایم اندکه بیشتر این فصل؛ هنر مندان را به انگیزش می آورد وگلگشت ها و میله ها را رو براه میسازد.
هر دل عاشق بیاد معشوق می افتد و هر غنچه ای با تبسم طراوت دیده میگشایدو حضور بهار را خوش امدید میگوید.
شاخساران مکان سرود مر غان چمن میشود و هر مرغ خوش الحان درین جشنواره به سرایش می آید.
افسوس ! درین بهار که همه هنر مندان خوش الحان ما با ترانه و سرود روز های بهار را به شادی میگیرند ؛ یک هنر مند خوش الحان وطن ما که سالها در خوشی های همو طنان با حنجره رسا و صدای زیبا خوش میسرود و باعث خوشی و شادابی همنوعان میگردید ؛ دیگر نمیتواند بخواند و فقط مجسمه گونه مینگرد و مینگردکه عده یی چقدر بی وفا اند ؛ او که روزها به شادی های مردم میرفت امروز کی ها به دیدنش می آید؟
این هنر مند قد بلند ؛ همت بلند ؛ عیار و وفادار که از قلب توده ها خاسته و محبت خود را در جوانمردی آراسته ؛ محترم امان الله امانی است ؛ که از بین مردم بر خا سته و بدون هیچنوع واسطه ؛ زور ؛ شناخت فامیلی وقدرت دولتی ؛ تنها با استعداد خداداد و با پشت کار و تحمیل مشقت ؛ در اوج هنر مندی رسیده .
آوازی که از سماوار ها و بس های شهری تا محا فل عروسی در شهر و قصبات طنین می انداخت ؛ هنر مند را به رادیو کشاند.
ها لیلی لیلی لاله صحرا
ها لیلی لیلی شمع محفل ها
روزی لیلی در بر مجنون آید
در عا شقی صبر و تحمل باید.......
صدای شفاف وی که شفا بخش دلهای عاشق روستایی بودبا بوجود آمدن تیپ ریکادر ؛ در خانه ها را گشود و هنر مند محبوب محلی را مهمان خانواده ها ساخت.
با گذ شت زمان و درک سا لم از هنر مندان محلی ؛دیگر در های رادیو و تلویزیون به روی این شگوفداران هنر محلی گشوده شد و علاقه مندان شان با شادی و خوشی سرودهای این مر غان خوش الحان را در کنار شان میشنوندو لذت میبرند.
این بلبل خوش الحان سالهاست که در بستر بیماری قرار دارد و کمتر همدلی به عیادتش رفته وی که ازسن 16 سا لگی به هنر مو سیقی روی آورده است و رو آوردن در هنر مو سیقی در کشوری که هنوز موسیقی را حرام میپندارند ؛ کاریست که هر کس جراءت و توان آنرا ندارد ؛ جایکه هنر به استهزا گر فته میشود و بی هنران حا کم هنر مندان اند؛ هنر مندانیکه نه بخاطر شهرت و نه برای مکانت هنر نمایی میکنند.ایشان با غریب پاه به عر صه دنیا گذاشتند وبا غربت ترک جهان میکنند.
وسپاس از آقای سید مخدوم رهین که توانسته است از رده متعصبین بگذرد و از چگونگی این بلبل بیمار تیمار داری کند.
در دهه اخیر بنا به تغییرات و تحولات سیاسی و اجتماعی ؛ جامعه جهانی ملیارد ها دالر به افغانستان کمک کرد تا در عرصه های تامین امنیت ؛ صحت؛ احیای فرهنگ و هنر و دیگر بخش ها استفاده شود؛ مگر عده یی انگشت شماری اهریمن با چپاول ثروت عامه ؛ عما مهء فریب بسر نهاده و تجارت دین میکنند.و پولی اصلا بخاطر هنرمند و تقویه هنر تخصیص داده نشده است.
سیه دلان متعصب با تقلب سبحه می اندازندوثروت می اندوزند و هنر مندان ما در بستر فقر و نا توانی شاهد اعمال شان اند.
بنا به گزارش رسانه ها ؛ این هنر مند زمانیکه در پاکستان مها جر بود سکته مغزی شد و یک قسمت از بدنش فلج گردید؛آری عامل این درد جانسوز و دلریش همان زنده گی مشقت مهاجرت در پا کستان بود که این بلبل فراری را با سنگ جفای بیماری بست و سرودش را خاموش کرد.
با وجودیکه حاتم طایی های ثانی در وطن ما ادعای سخاوت میکنند ( این کرم شان در مقابل چشم شیشه ای کمره تلویزیون هاست ) و هیچکدام در مورد این هنر مند محبوب و بیمار فکری نکرده اند و کمکی ننموده اند مگر در محافل خصوصی با دعوت چهره های تازه ای هنری که با رقص های دوشیزه گان آسیای میانه همراه اند دالر میپاشند...و به اصطلاح خود شان هنر پرور اند و خوب پرورش میدهند...
طوریکه یکی از هموطنان ما اطلاع دادند این هنر مند بیمار با کمک و دستیاری هنر دوستان و با تمویل مالی به جر منی غرض تداوی فرستاده شده که یکبار دیگر این حرکت هنر دوستانه گواهی بر هنر دوستی هموطنان ما میدهدو لوای هنر را بر فراز خواستهای مردم به اهتزاز میاورد.
ما شفای عا جل این هنر مند مردمی را از بارگاه خداوند توانا استدعا میکنیم و آنانیکه هر نوع خدمت درراه احیای فرهنگ و هنر دارند برای شان مو فقیت های بیکران آرزو میکنیم.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته