جایگاه نوروز در نزد فرزانگان اسلام

٢٤ حوت (اسفند) ١٣٨٩

نوروز درتاریخ دوره اسلامی ما برخلاف بینش وباورهای آنانیکه، بانقل قول ازمنابع عربی آنرا"جشن مجوس "میدانند، جایگاه مناسبی درپیشگاه بزرگان وفرزانگان اسلام داشته است.

نوروز که ازآغازپیروزی دین اسلام تاعصرملک شاه سلجوقی درنزد محدودکسانی بانامهربانی های همراه بود، بزودی مقام تاریخی خودرابازیافت، و در دوران هویت ستیزی های پسین درین سرزمین بینش و باور های ناهمگون پیرامون آن متبارزگردید. درین دوره حلقاتی خواسته اند تاتجلیل ازنوروزرا هم وسیله اختلاف بین نسلهای این سرزمین بسازندو با وسایلی ازرونق آن بحیث روزی که تقارنهای ویژه طبعیت رابافصول ماه وسال پیوندمیبخشد، بکاهند. بگونه ایکه نوروز ستیزی بحیث تجسم همچو باورها درکناریک سلسله برنامه های هویت براندازدیگر دردوره حاکمیت طالبان باتحجر وتحکم به مود روزتبدیل گردید، ونوروزرا راباپیام سبز و ماندگارش تکفیر کردند، و برگزاری آن راخلاف احکام دین خواندند، وحتی برگزارکننده گان آنرا مستوجب مجازات دانستند. درین روزها که بازموکب سبزبهارباانفاس نوروزی درراه هست، دیده میشود که ذهنیتهای طالبانی برای تکفیر وقدغن نمودن این جشن فرخنده ملی وباستانی مامنابروعظ رامحل مقابله باین ره آورد هنگامه برانگیزطبعیت خداوندی قرارداده اند. حالانکه درین روزمسلمانان باقلب آگنده ازایمان واخلاص به قدرت لایتناهی پروردگارجهان برجشن گاهها میروند و بر زیارتگاههای شخصیتهای بلند مقام مسلمان حضور مییابند و با بجاآوردن مراسم احترام بادعا ونیایش برروان گذشته گان شان مبادرت میجویند، اگر دعا و فاتحه خوانی بااساسات دینی مشکل داشته باشد، غیرازنوروز هم مواردفراوان آن رادرزنده گی روزمره مردم کشور شاهدیم که میبایست نظریه دینی درین خصوص باصراحت تکلیف مسلمانان رادرقبال سنتها و عنعنه ها دررابطه به موضوع طی یک هزاروچهارصدسال روشن میساخت. برعکس مردم افغانستان خودشاهد بودند که طالبان دردوران حاکمیت شان به عوض سست نمودن باورهاونهادهای سنتی، این باور ها را محور عقیدتی ساختند وازآن خوانش دینی ارائه کردند. پس نوروز چه تقصیری دارد؟ کسانیکه نوروز را تکفیر کردند، مجسمه های بوداهم رادربامیان ومنارچکری رادرخوردکابل نیزگردن زدند و منفجر نمودند، و از کتابخانه تاموزیم ونگارستانها وبایگانیهای فرهنگی رامنهدم گردانیدند.

معلوم است که نه نوروز و نه هم هیچ یکی ازموارد بیان شده تقصیراسلامی نداشتند، اما با مشی های فرهنگ ستیزان سازگار نبودند. دردوره جدید هم ذهنیت طالبانی حاکم که باپرچم دموکراسی برنامه هویت براندازی را پیش میبرند، کم نیستند، اما باید دانست که از آغاز پیروزی دین مبین اسلام تاکنون چه شخصیتهای بزرگی آمدند ورفتند که تاریخ اسلام به نامهای شان افتخارمیکند، اما آنها نه تنها نوروز را تکفیر نکردند، ومجسمه های تاریخی "شمامه و صلصال" را منفجرننمودند، بلکه خوددوشادوش مردم درخوشی ها وشادمانیهای نوروزی بحیث جشن تمجید وتبجیل ازآفریده های آفریدگارعالم، این جشن واقعی طبعیت راکه بادگرگونی در عالم هستی به وقوع می پیوندد، مثل (تغیراقلیم ازسردی به گوارایی بهاروگرمی تابستان) وتعویض سکوت وافسرده گی طبعیت منجمد زمهریری  باپیدایی جهش وطپش در کاینات باشادمانی اشتراک میکرده اند.

سلطان محمود غزنوی ازسلاطین مسلمان کشورما درهزارسال پیش ازین که دارای تعصب اسلامی خوانده شده است،  نوروزراتحریم ننمود ومجسمه های بودادربامیان یعنی درمجاورت تختگاهش را تخریب نکرد.  زیرا عیان ترازبیان است که درنوروزهیچگونه مراسمی برای تقدیس ازاباطل یانکوداشت ازجایگاه باورهای پیش ازاسلام وجودندارد، وهیچگونه پیامی درمخالفت بااحکام دین الهی بنام نوروزصادرنگردیده است. برعکس، جشن گرفتن نوروزدرواقع ادای شکرانه نعمتهای فراوان الهی، وسرخم کردن دربرابرشکوه و اعجاز نامحدود قدرت اوست، که سرازین روز طبعیت منجمد به رویش وشگفتن وباروری آغازمیکنند، وازتن چوب کرخت زمستانی نفس سبززنده گی باگل وشگوفه بلند میشود. ازین رو نوروز نه جشن منحصربه مسلمانان است ونه عید ویژه مجوسان.

نوروز همانطوریکه گفته شد دراصل عیدطبعیت وجشن کشت وکار وزرع وغرس دهقان و باغبان بخصوص

در منطقه مااست، که مصلحت های اقتصادی انسانهاراطی یکسال آینده تدبیرمیکنند. نوروز ستیزان دراصل اهداف دیگری راآگاهانه وغیرآگاهانه درجهت ستیزه با هویت تاریخی وفرهنگی این سرزمین که نوروز رکن مهمی درین حلقه بشمارمیرود، استقامت میدهند. آنهابرای اجرای مقاصد شان حتی  میخواهند باتفسیرگرایی دینی برضد نوروز مجوزشرعی تهیه کنند واین صداراازمنابر مساجدبلندکنند. درحالیکه علمای دینی خود جزیی ازاجتماع مردم هستند و به سنتهای ارزشمند ونفع رسان مردم ورسمهای هستی ساز زنده گی صرف نظرازین که گفته کیست، احترام دارند. آنها میدانند که ملتهای مسلمان هرکدام ازخود افتخاراتی دارند که با خود ازسرزمینهای دورو درازتاریخ آورده اند وهیچ کسی چنین ارزشهای تاریخی وفرهنگی    خود را غیر اسلامی نخوانده است. فرهنگ ستیزی درسنتهای نکوهیده راآنانی دنبال میکنند که بگفته سید قطب یکی از بنیانگذاران نهضت اخوان المسلمین، ایشان "قرآن را برای مغفرت مرده گان میخوانند، نه برای رهنمایی زنده گان، وای برعالمانی که تنها محافل عزاداری رابا آیات قرانی تزئین مینمایند."

درزمانه پیش ازاسلام، جشن نوروز آغازسال خراج ومالیه ستانی وضرب سکه ونقطه آغاز انقلاب صیفی بود، که ازنظر افزونی نعمت ومحصولات وفراوانی غله ومیوه جات قابل توجه بوده است.

ازین رونوروزجشن شکرانه  نعمتهای پروردگار ورازق مخلوقات جهان نیزبوده است، وبرانسانست تا شکرانه این نعمتها راهرآن وبخصوص زمانیکه زمین وزمان با خامه صورتگرآفرینش به نگارستان طبعیت مبدل میشود، باشکوه تمام بجاآورد. درباب نوروز تفاسیرواشتقاقات ونقل قولهای ازفضلای اسلام وجوددارد، که بایست آنهارابخوبی فراگرفت وباآگاهی ازآنها دیگر به نوروزرنگ ومفهوم مخالفت نزد.

قرآن کریم میفرماید که "ولیئن شکرتم لازیدنکم ولیئن کفرتم..." (الآیه)یعنی اگرشکرگذار نعمتهای من بودید، برشما نعمتهای خودرافزون کنم واگرکفران نعمت نمائید، برایتان عذاب شدید خواهدبود. شاعری این موضوع رادرقالب شعرچه خوش بیان نموده است:

شکر نعمت، نعمتت افزون کند        کفرنعمت ازکفت بیرون کند

 نوروز علاوه برهمه تعاریفی که برایش بیان شده است، با اکثرروزهاومراسم پرمیمنت اسلامی مصادفت ومطابقت نموده است. عده ای ازدانشمندان بارجوع ورویکرد به نصوص قرآن کریم نوروزرا دارای ابعاد فرورفته درمتون دینی نیز دانسته اند. درقرآن کریم میخوانیم:

"ان ربکم الله الذی خلق السماوات والارض فی سته ایام ثم استوی علی العرش" (آیه 54، سوره اعراف- یعنی، به تحقیق پروردگارشما آن خدایی است که آفرید آسمانها وزمین رادرشش روز، سپس برتخت جای گرفت) دکتررضاشعبانی باتوجه به آیه فوق درتحویل روزهفتم میگوید:

برتخت نشستن یا درتخت جای گرفتن، یادآور روز هفتم است، برتخت نشینی حضرت باریتعالی پس از روز ششم که آفرینش زمین ختم شد، یاد آورهمان روزنوروزی است که روز آسایش وآرامش وجشن و شادی است(1) وهمچنان متکی بر فحوای آیه های 3سوره یونس، آیه 8سوره هود، وسوره های فرقان، سجده وقاف برمناسبات وپذیرش نوروزدراسلام مامولش رادنبال وتوضیح میدهد.

 ازامام جعفرصادق(رح) با توجه به متن همین آیت قرآن کریم روایت شده که فرموده است، جشن نوروز برای آفریده شدن آدمیان است. مطابق بفرموده امام جعفرصادق "درآغازفروردین آدم آفریده شد وآن روز فرخنده ایست برای خواستن نیازها وبرآورده شدن نیازها.(2) میتوان باورکرد که نوروز نماد مجسم مرگ وزندگی درتمام اجسام ذیروح درطبعیت است.  بنا بگفته دکترمهرداد "همانگونه که دربهار طبعیت دوباره زنده میشود ودانه های که درزیرخاک بوده وبه ظاهر بیجان ومرده بودند، دوباره جان میگیرند وزنده گی وحیات دوباره مییابند، تداعی کننده حقانیت "البعث بعدالموت" میتوانند بود. همینگونه است رستاخیز انسان که در آغاز برمی آید ودوباره جان میگیرد وزندگی راپس ازدادرسی روزرستاخیز ادامه میدهد.(3)

رویات کتبی درنوروزنامه های ادبی ما چون شاهنامه های ابومنصوری، دقیقی بلخی، خدایی نامک اردشیر بابکان، تاریخ الرسل والملوک ازمحمد بن جریر طبری، تاریخ ابوالفضل بلعمی، شاهنامه فردوسی و آثار اسدی توسی، ابوریحان بیرونی ومنابع دوره های غزنویان، غوریان وسلجوقیان که نویسنده گان آنها مسلمانان آگاه واهل درک بوده اند، حاکی ازآنست که دردوره اسلامی برخی ازشخصیتهای اسلامی وپادشاهان خراسان، ماموریت اجتماعی خودرابا حلول نوروزآغازکرده اند. عبدالصمد بن علی ازجدخود روایت کرده است که: درنوروز جام سیمین پرازحلوابود برای پیغمبراسلام(ص) هدیه آوردند وآنحضرت پرسید که این چیست؟ گفتند عیدبزرگ ایرانیان است. فرمود آری، درین روزبود که خداوند عسکره رازنده کرد. پرسیدند، عسکره چیست؟ فرمود عسکره هزاران مردمی بودند که ازترس مرگ ترک دیارکرده وسر به بیابان نهادند وخداوند به آنان گفت: بمیرید! بمردند. پس آنهارازنده کرد وابرهاراامرفرمود که برآنان ببارند. ازین روست که پاشیدن آب درین روزرسم شده است. سپس ازحلوا تناول کرد وجام رامیان اصحاب خود تقسیم کرد وگفت: کاش هرروزبرما نوروزبود. واین نخستین باراست که واژه نوروز به زبان عربی راه یافت.(4)  بقول یعقوبی وباروایت ازمنجم ماشاءالله مصری وابومعشر فلکی روز میلاد  پیغمبر اسلام (ص)  عیدغدیرخم وبرات) در اول حمل بوده وسید  علیخان مدنی درشرح صحیفه آورده است که "به سبب فصول میلاد  پیغمبر اکرم (ص) روزحلول خورشید به برج حمل بوده است.(5) درکتاب "ربیع المنجمین" آمده است "حضرت علی(ک) خلیفه اسلام درنوروزبه مقام خلافت ظاهری اسلامی نشست."

 سید نبیل علی بن عبدالحمید نسابه روایت کرده است که روز نوروز، روزیست بغایت شریف. درین روز درموضع غدیر خم، حضرت علی (ک) به خلافت نصب گردید. باین معنی که روزجلوس حضرت علی بخلافت سال35 هـ.ق. ونیز تقارن آن باروز غدیر خم (8ذوالحجه) سال دهم هجرت موافق بوده باروز29 حوت(اسفندماه) یعنی یکی دوروز درسالهای کبیسه دارپیش ازنوروز.(6) این ابیات کاشف درین خصوص  نمونه اعتقاد شاعرواهل زمانه اوست:

نـوروزرسیـد،عیـد اکبرگردید      بـرگردِسـرِ ساقی کوثر گردید

امروزعلی نشست برتخت نبی     زانست که روزوشب برابرگردید

 حکایاتی درباب نوروز درنزدحضرت علی(ک) نقل میشود که حدخوشبینی خلیفه مسلمین را نسبت باین جشن مسلمانان قلمرو شرقی خلافت اسلامی بخوبی بیان میدارد: "دسته ای ازدهگانان(سران محلات) ایرانی بحضرت علی(ک) جامهای سیمین خبیض(خرمایی آمیخته باروغن یا شربت  نوروزی) بطور هدیه بردند. حضرت پرسید، این چیست؟ گفتند هدیه نوروزیست، خبیض راتناول نموده وگفت: کل "یومنانیروز "(هرروز نوروز ما ست)وجامهارا دربین حاضرین تقسیم فرمود وآنها رابجای خراج دهگانان مزبور بحساب آورد.(7)

دکتر عنایت الله ابلاغ درکتاب خود"امام اعظم ابوحنیفه(رح) ونظریات آن درعقیدت اسلامی" نوشته است که "...باری نعمان به علی(ک)قدری فالوده درروزنوروز که اولین روزبهاراست، تقدیم نمود. پس علی هدیه اش پذیرفت وگفت هرروزمانوروزاست."(8)  امیرالمومنین علی(ک) نسبت به شهربلخ که پس ازانتشاردین اسلام به زودی به "ام البلاد"، "قبه الاسلام"، "رای الارض" و"جنت الارض" معروف گردید، عنایت داشته اند. این گفته خلیفه اسلام مویید همین نظر است: "مَثَل علم باعلمای بلخ، مثل انار ودانه های انار است."(9)

همین مطلب را دربدیع اللغه وتاریخ بغداد آورده اند که "نعمان بن المرزبان(جدامام اعظم) خدمت امیرالمومنین علی(ک) درروز نوروز پالوده(فالوده)آورد، حضرت فرمودند: "همه روزهارانوروز برای ماقراردهید.(10)  رویهمرفته نوروز یکی از مناسبتهای مشترک وآشتی دهنده پیروان آئینهای مختلف دینی دربخش بزرگی از آسیای مرکزی به شمارمیرود. درواقع دین اسلام هم با رسم واصلهای همگرایی درتفاهم ومسالمت بین پیروان آئینهای مختلف، مخالف نمیباشد.

فرموده حضرت پیامبراسلام(ص) است که "به خدایان دیگران بی حرمتی ننمایید، تا برپروردگار شما بی احترامی نکنند" ویا پیامبر(ص)مسلمانان را به احترام ازدین ابراهیم(ع) وسایر ادیان یکتاپرستی پیش ازاسلام  توصیه نموده است. مسایلی در تعلیمات زردشت آریایی چون( گفتار نیک، پندارنیک وکردار نیک)آمده است که موردتوافق همه ادیان بعدی قرارگرفته، واصلهای انسانگرایانه ای مثل( صله رحم، کمک وهمدردی به فقراء ومستمندان، بازدید وعیادت ازمریضان، احترام به بزرگان، رفتن به احترام کلانسالان درروزهای عید، تلاش برای ایجاد صداقت ودوستی بین مردم، مبارزه برضد آفات وتهدیدهای اجتماعی، مبارزه برضد استبداد وجهل گرایی ودهها مورد دیگردرادیان پیش از اسلام وجودداشته اند، وپیامبراسلام خودبصورت کامل ازین صفات نیک ونوع گرایانه برخوردار بوده وامت خود رابه رعایت جوانب نکووپسندیده آنها توصیه مینموده اند.

تقارن نوروز باجوانی طبعیت وتداول رسمی وتدریجی آن درطول تاریخ وگسترش دامنه آن درسراسرخلافت  اسلامی نوروزراطرف توجه واحترام خلفاء قرارداد. نخستین باری که نوروزدردوره اسلام شکوه وبزرگی خودرا بدست آورد، دوره اول عصر عباسی بود. المتوکل خلیفه عباسی درسال243 هـ ق سپس المعتضد بالله درسال282 هـ.ق برای اینکه نوروز رابه جایگاه دقیق آن یعنی اول فروردین برگردانند، احساس نمودند که نخست باید سال "کبیسه" رااصلاح نمود، آنگاه ازعصر یزد گردساسانی تادوره خودرا ازلحاظ تفاوت ساعات اهمال شده برشمردند، ونوروز رابه محل اصلی آن بنشاندند.

 قبل ازدوره آل بویه نام عیدهاوجشنهای آریائیان دراشعارعربی دیده میشود، اما درعصر آنان این موضوع رواج بیشتر یافت. درین دوره نه تنها ایرانیان (آریائیان)آنرابه آئین باستانی عید گرفتند، بلکه ازجشنهای عمومی بشماررفت وخلفای اسلام آنراعید رسمی شمردند.(11)

بعدها نوروزدرمیان مردم عرب شناخته شد وایجادگران ادبیات عربی دروصفش اشعارونبشته های اهداء کردند. بگونه ایکه حمزه بن حسن اصفهانی(متوفی360)هجری کتابی بنام "الاشعارالسائره فی النیروز والمهرجان" تالیف نمود که دریکی ازتهنیت نامه های این کتاب میخوانیم: "این روزیست که ایرانیان بدان سرافرازی میکنند واعراب نیزبرای بزرگداشتن این عید وهمچنین برای پیروی کردن ازاهل آن و اقتداء نمودن به سنت ایشان خودراهمرنگ آن میسازند."

در"یتیمه الدهر" صدها شعر دروصف "نوروز" و"مهرگان- مهرجان" و"سده" ومراسمهای معمول آن ذکرشده ودیوان مهیاردیلمی مشحون ازوصف نوروز ومهرگان است. ابونواس شاعرمعروف عرب ازنوروز که بزبان عربی غالباً بنام "النیروز" یا شده بنام "النوروز" نیزیادکرده است:

یباکرنا النوروز فی غلس الدجا    بنورعلی الاغصان کالانجم الزهر

یعنی نوروزتاریکی شب رابا گلهاییکه چون ستاره گان تابان برشاخه ها درخشند، برایمان امدادکرد. همینطورگاهنامه های تاریخی وچکامه های ادبی وشعری فارسی وزبانهای منطقه آسیای مرکزی دردوره اسلامی مالامال ازروایات منظوم ومنثوردروصف نوروزهستند، و کمتر شاعر و چکامه پردازی راسراغ داریم که درین خصوص نوروزنامه ای یاشعرونبشته ای نداشته باشد.

درعهد غزنویان ازحسن تصادف نوروز یاروزنخستین سال به نقطه اعتدال ربیعی قرارگرفت وجشن بهارکه پیام آورگل وریحان وسبزه است باعید نوروزکه یادگارخوش باستان است، یکجاشد وتجلیل گردید. این بیت فرخی سیستانی ازهمین تقارن و مناسبت خبرمیدهد.

ازین فرخنده فروردین وخرم جشن نوروزی         نصیـب خسروعـادل، سعادت باد وپیروزی

درعهد جلال الدین ملکشاه سلجوقی که خوددرنوروزبرکرسی پادشاهی تکیه زد، باردیگر کبیسه های فراموش شده را اصلاح نمود. زیراهنوز مشکل بصورت رسمی حل ناشده باقی مانده بود، و سالنامه مهتابی(قمری) هنوز برویت هلال آغاز میگردید، نه ازروی محاسبات نجومی ورصد، ازین رونارسایی درزمینه ماه وسال بوجود آمده بود. بنابرآن ملکشاه درسال 458  وبقولی در471هجری /1079 میلادی به منجمان وریاضی دانان ذبده خراسان چون: ابوالمظفر اسفزاری، حکیم عمرخیام نیشاپوری، ابوالحسن لوگری (سکاوندی) و عبدالرحمن خازنی وظیفه سپرد تا برمبنای محاسبات نجومی، سالنامه هجری- خورشیدی راترتیب نمایند. آنها 18 روز ازفروردین ماه قدیم یزدگردی را کبیسه نمودند، ونوروز را با لحظاتی برابر نمودند که درنصف النهار آن روزآفتاب درنخست درجه حمل باشد ودرنصف النهارمقدم درآخر"اسفندارمذ"یا برج اسفند (حوت)

رانوروز جمشیدی خواندند. درمورد وفق دادن سال خورشیدی بامبداء اسلام نیزمطالعاتی برنحوه واقعیتها ومشاوره های حواریون صدراسلام انجام شده است. چنانکه میدانیم، اعراب ازآغاز تازمان خلافت حضرت عمر(رض) تاریخ یگانه ومشخصی راتبعیت نمیکردند؛ یعنی هرقوم وقبیله ازخودافتخاراتی داشتند وتاریخ خودرا بدان مربوط میدانستند. مثلاً عده ای ولادت عمرو بن ربیعه، گروهی وفات ولید بن مغیره، دسته ای وفات هشام بن مغیره مخزومی؛ جمعی آتش نمرود، تعدادی بنای کعبه رامنبع خوبی برای بیان تاریخ خویش بر میشمردند، که هیچکدام آنها برای همه قابل قبول نبودند.

 درزمان خلافت حضرت عمر(رض) نامه ای رسید که درپایان آن ماه شعبان بعنوان تاریخ تحریر نامه آورده شده بود. آنحضرت درفکرفرو رفت که کدام شعبان؟  ضرورت پاسخدهی باین سوال سبب گردید تاتقویم معینی تدوین گردد، اصحاب خلیفه برایش مشوره دادند که درترتیب این تقویم ازعجم(فارسیان) باید استمداد جست. درمیان فارسیان مدینه شخصی بنام "هرمزان" وجود داشت، اوبه حضرت عمر(رض) اظهارنمود که ما درمیان خودبرای ضبط اوقات حساب ماه وروز(ایام وشهور)داریم. پس ازآن دارنده گان تواریخ اوستایی، یزدگردی، میلادی، رومی همه به این فکرشدند که ظهورپیامبراسلام(ص) بزرگترین حادثه برای تعیین تاریخ میباشد. آنها درمجموعه کارنامه پیامبراسلام به بررسی چهارحادثه مهم مثل تولد، بعثت، هجرت ووفات آنحضرت(ص) پرداختند، وهجرت پیامبر راازمکه به مدینه(یثرب)مبدای تاریخ اسلام قراردادند.

هجرت رسول اکرم (ص) بتاریخ هشتم ماه ربیع الاول دریوم سه شنبه رخ داده است؛ اما برای مبدای تاریخ بخاطر اهمیت ماه محرم درنزد اعراب، روزاول محرم همان سال یعنی (68) روز عقب ترراقراردادند وسال راازروی گردش مهتاب(هلال) گرفتند، و12 ماه هلالی راکه کمتراز29 روزوبیشتراز30 روزنبودند یک سال هجری قمری خواندند. منجمین عرب ماه رابخاطر درست ومنتظم بودن به احساس وبانظرداشت حکم "البعث بعدالموت" برگزیدند، وگردش مهتاب رامدارسال دانستند. درین زمینه موقعیت جغرافیایی ومناسبات اجتماعی مردم عربستان را نباید نادیده گرفت. این کشوردرمیان مناطق معتدله شمال ومنطقه حاره قراردارد که تغیرات فصلی آن چندان محسوس نمیباشد، مردم آن بیشتربدوی ومالدار بودند وبدلیل گرمای روز اکثراً درشب راه می

پیمودند وشمارش روزوشب را به اعتبارطلوع وغروب آفتاب میدانستند؛ ازین رو انتخاب سنه(یک سال) اسلامی به تاسی ازسنتهای قدیم عرب نیزمدنظربوده است. بنابرین مدونین "تاریخ جلالی" بی کبیسه شمردن سال را ازسوی فارسیون میدانند، که خود سبب ناثابت بودن نوروزدرهرسال میگردید. دانشمندانی راکه ملک شاه سلجوقی برتدوین سالنامه خراسانی "تقویم جلالی" توظیف نمود، بهمه این موارد آشنا بوده وتصمیم گرفتند تا نوروزرابرجایگاه اصلی آن که سنت جمشید وداریوش بود، بنشانند وآن اتحاد ربیعی یا اول ماه حمل میباشد، وازآن تاریخ به بعد حلول نوروز دقیقاً با همین روزمصادفت نموده است. براساس کاروتلاش این فرهیخته گان، آغاز سال درنقطه اعتدال بهاری باتوازن وبرابری شب وروز تثبیت گردید، ونوروزبحیث نخستین روز بهار اعلام گردید. این درجه فرخنده گی وبخردی این فرزانه گانست، که توانستند مرزهای دقیق تغیریابی ایام رابافرارسیدن یکی ازباشکوه ترین جشنها وسرافرازترین اعیاد تاریخی سرزمین ما توام سازند. ازهمینجاست که سالنامه هجری خورشیدی را"تقویم جلالی" خوانده اند و این تقویم که بابینش وفرزانگی اساتید مسلم دوره سلجوقیان تدوین گردید تازمان ماباگردن افراخته ادامه یافته است.

رویکردها:

1- رضا شعبانی،کتاب آداب ورسوم نوروز، مرکز مظالعات فرهنگی، چاپ1378، ص53، 54

2- رضا شعبانی، آداب ورسوم نوروز، ص158     

3- دکتر مهرداد، سایت انترنیت، آبانماه(عقرب)1386      

4- ابوریحان بیرونی، آثارالباقیه، ص325      

5- حسیب بلهیکایی، مختصر نگاهی برنوروز آریایی، ص14     

6- اکادمیسین دکترعبدالاحمد جاوید، نوروز خوش آیین، ص14     

7- جاحظ ابوعثمان، المحاسن والاضداد، چاپ مصر، ص238 به حواله نویسنده این حکایت درزمان

خلافت حضرت عمر(رض) صورت گرفته که درآن روزهرمزان استاندارخوزستان مسلمان شد.      

8- دکتر عنایت الله ابلاغ، امام اعظم ابوحنیفه ونظریات آن درعقیدت اسلامی، ترجمه مولوی

حنیف بلخی وفضل الله فضلی، ص28     

9- و.بارتولد، ترکستان نامه ج1، ص198، ترجمه کریم کشاورز 

10- مستخلص کلان- به شرح هدایه شریف، ص9 حاشیه4  

11- تاریخ بغداد، ص13 وبدیع اللغه، ص148







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

نورغدیر31.03.2013 - 01:14

 این آقای «داکتر صاحبنظر مرادی» خودش ضد ایران است چون کروات غربی ها را زده ایرانیهای اصیل کروات نمی زدند و لفظ داکتر هم ایرانی نیست ضمنا ریشهای ایشان کوتاه است در حالی که ما در آثار باقی مانده از تخت جمشید می بینیم ایرانیان ریش بلندی داشته اند لذا کسی که غرب و شرق را از ایران بالا تر می داند بهتر است اصلا حرف نزند چون معلوم می شود که قصد نابودی فرهنگ ایرانی را دارد. و اما اسلام ، باید بگویم اسلام صاحب دارد و من و شما و داکتر حق فضولی در اسلام را نداریم.  در ضمن مثل اینکه نویسنده مطالب دانش و سواد حسابی هم ندارد لذا بدون مطالعه و دقت نظر داستانهایی تخیلی را رقم زده است.

شكوري19.03.2013 - 10:36

 سلام قلم فرسايي بيهوده نموديد! به اين مقاله ايرادهاي زيادي وارد است، من جمله اينكه از نوروز به عيد اكبر تعبير شده است و اين با مباني ديني كه غدير را به عنوان عيد الله الاكبر معرفي مي كند مغاير است.
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



داکتر صاحبنظر مرادی