خراسان بزرگ
١٢ قوس (آذر) ١٣٨٩
وطن ای که نامت خراسان هنوز
که دیوان زنامت گریزان هنوز
تو هستی همان قلب ایران زمین
به ماهم تو هستی بهشت برین
دریغا رود نام نیکت زیاد
و گر سر رود نام تو زنده باد
تو بودی سر آغاز علم و ادب
و هم خاک تو گوهر هر وجب
خراسان تو بودی و ایران زمین
که دنیا شناسد ترا اینچنین
به ما یادگاری ز اجدایان
بمانی همی خار چشم بدان
بدانی نمانیم ویران شوی
زهر باد بیگانه لرزان شوی
بایستیم در مرز پر گوهرت
بدانیم پاس تن و پیکرت
ندانیم جان را همه از تو بیش
نبودت به ما نیست آیین و کیش
به ما زنده گی بیتو هرگز مباد
و گر ما نباشیم جان تو باد
چو دشمن بدوزد به تو چشم بد
ببندیم و از تن بسازیم سد
بداند که این خانۀ آرش است
سیاوش نسوزد که خود آتش است
وزینجا بروید بسی رستمان
به یاری کشور شتابنده گان
همه مرده گان و همه زنده گان
همه نا توانان بیابد توان
چو هم مرده گانش بخیزد زگور
به یاد آورد روزگاران دور
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته