عادت چو کهن شود طبیعت گردد
۱۸ قوس (آذر) ۱۴۰۳
مولانا دراین بیت پرمفهوم وباارزش خود ، به ژرفترین عادت ها (آئین ، رسم ، سنت ) برانسان اشاره می کند . مولانا به این مسئله باوردارد که : هنگامی عادتی یا آئین ورسم وسنتی ، به مرور زمان در وجود انسان ریشه می دواند وکهن می شود ، وآنقدر درجسم وبدن ما نفوذ میکند که تبدیل به بخشی از خمیره ذاتی ما میگردد. به گونه دیگر، عادتها (آئین ورسم وسنت) درازمدت میتوانند بر رفتارها، افکار واندیشه ونگرشها ، تاآنجا به میزان شخصیت ما تاثیر گذاشته و به گونه ای دومین مزاج ومنش ما عرض وجود می نماید .
تأملی بر مفاهیم عادت ، خوگیری ومنش :
عادت: هررفتاری که به گونه خود کار ومکرر انجام شود و به مرور زمان و با تکرار شکل میگیرند.
ومیتوانند ساده و روزمره باشند، مانند مسواک زدن یا نوشیدن چای صبحگاهی، یا پیچیدهتر و عمیقتر باشند، مانند عادت به دیر خوابیدن یا به تعویق انداختن کارها.عادتها اغلب ناخودآگاه هستند و بدون فکر کردن به آنها ، انجام میشوند. تغییر عادتها ممکن است دشوار باشد، اما با تمرین و اراده متین قابل انجام است.
منش : باکمی تفاوت عادت ، به مجموعه ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی فرد اشاره دارد که بر رفتارهای او تأثیر میگذارد. منش شامل ارزشها، باورها، نگرشها و تمایلات فرد میشود. منش عمیقتر از عادت است و ریشه در شخصیت فرد دارد. تغییر منش همواره زمانبرتر و چالشبرانگیزتر از تغییر عادت است.
مولانا با این بیت تلاش دارد به جهان بشریت یادآوری کند که عادتها ومنش ها ، سنت وآداب چه قدر قدرتمند هستند و میتوانند بر زندگی ما تاثیرگذار باشند. او همچنین به این نکته اشاره میکند که تغییر عادتهای قدیمی بسیار دشواراست، زیرا آنها به بخشی از شخصیت ذاتی ما تبدیل شدهاند.
نقش این بیت در زندگی چیست :
آگاهی از قدرت عادتها و منشها وکنه ماهوی این بیت به ما کمک میکند تا به قدرت وتوانایی عادتها ومنشها آگاه بشویم و اهمیت تغییر منفی و نادرست آنها را در زندگی فردی وخانوادگی واجتماعی درک کنیم.
باآموزش اینکه عادتها ومنشها میتوانند تغییر کنند، میتوانیم برای تغییرعادتها رسم، سنت و آیین ناپسند خود تلاش کنیم.
در کل، این بیت کوتاه اما خیلی ژرف از مولانا، یک درس ارزشمند در مورد قدرت عادتها و اهمیت تغییر آنها دریک جامعه پویا است. با درک این مفهوم، میتوانیم زندگی خود را بهبود بخشیده و به سمت رشد و تکامل حرکت کنیم.
سعدی بزرگ بادرک ماهیت این بیت باارزش مولانا : " عادت چوکهن شود طبیعت گردد"
در داستان شماره 44 گلستان ، در باب « اخلاق درویشان» بینش خویش را در مورد ناهمسانی ها ومشکلات بغرنج مادی ومینوی جامعه ، منش ها وعادت های شخصیتی زمانه ای خویش را چنین می فرماید :
پیرمردی لطیف در بغداد دخترک را به کفشدوزی داد
مردکِ سنگدل چنان بگزید لبِ دختر، که خون از او بچکید
بامدادان پدر چنان دیدش پیش داماد رفت و پرسیدش
کای فرومایه، این چه دندان است؟ چند خایی لبش؟ نه اَنبان است
به مِزاحت نگفتم این گفتار هَزْل بگذار و جِدّ از او بردار:
" خویِ بد در طبیعتی که نشست ندهد جز به وقتِ مرگ از دست "
سعدی با آموزش از اندیشه های ناب نیاکان خود ازآنجمله مولانا ، پیام انسانگرایی خودرا در قالب موزون شعر کوتاه به چند نکته مهم فوق اشاره می کند :
ــ خشونت خانگی، بدور از زمان و مکان، یک مشکل اجتماعی بزرگ است که باید به آن توجه شود.
ــ در بسیاری از موارد، زنان قربانی خشونت همسران خود میشوند.
ــ خشونت، نتیجهی یک شخصیت بیمار ونارسا است و به آسانی قابل بازسازی نیست.
ــ جامعه باید نسبت به خشونت خانگی حساس باشد و برای مقابله با آن تلاش کند وممکنه های مادی ومینوی نظام را جهت بازسازی این مشکل وسایر دشواریهای اجتماعی از قبیل سنت ها وآئین ها وعادت های نامتناسب زیست اجتمناعی را خردورزانه تر مدیریت نماید .
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته