شا عران وطن
٧ حوت (اسفند) ١٣٨٩
وقتی ز شا عران وطن یاد میکنم
از شوق چا مه را به قلم باد میکنم
چون میکنم گذر سوی دکان( عشقری)
با آب دیده خا طر خود شاد میکنم
بیتاب میشوم چو به ( بیتاب) می رسم
در خلوت مشا عره فر یاد میکنم
باری چو از( خلیل خلیلی) سخن زنم
افسوس و آه و نا له و فر یاد میکنم
دست غزل به دامن( طر زی) اگر رسد
در کوی عشق پیشه ء فر هاد میکنم
در خا نقای طبع روانم به ذکر شعر
با( حیدری) حکا یت آزاد میکنم
از( شا یق جمال) خرامد سخن مرا
تا یاد آن سخنور شمشاد میکنم
از باغ فکر( واصف) و( فکرت )گلاب شعر
می چینم و سرای دل آباد میکنم
هر دم ز شو خ طبعی( مختار) خوش قلم
در نظم و نثر خاطره ایجاد میکنم
چون خلق یار؛ قا فیه تنگست ور نه من
جای غزل قصیده ای ایراد میکنم
شعر (ظفر) ز نقد (طهوری)نفس زند
زانروی رو به خانه ء استاد میکنم
تاشکند (2001)
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته