حرمت فرهنگ و تاریخ

۳ اسد (مرداد) ۱۴۰۲

بـدر مــه دیــدم عــذار مـه لـقـا آمد بیاد

در غـریـبـی هـا نــوای آشــنـا آمـد بیاد

پای رقص زهره دیدم تاکه پاکـوبی دل

عـقـد پـرویـن در گلـوبند سـما آمـد بیاد

درسکوت شب فرورفتم درژرفای حال

نـغـمـه هــای دلـنشـیـن دلــربـا آمـد بیاد

غمزۀ استاره ها درچشم رویا جلوه کرد

رقـص مـژگان در نگاه کهـربـا آمد بیاد

بـا دل تـنهـای تـنهـا گفـتگـو یی داشـتـم

سوژه های وعـده و مهر و وفا آمد بیاد

از دیار دور نجوایی به گوش دل رسید

خـاطـرات عـشق پاک و باصفا آمد بیاد

لحظـه یی ابـری بپوشـانید روی ماه را

زلف پاشان بر رخ شرم و حیا آمد بیاد

قاش مـه را با خـم ابـرو نمـودم اشـتباه

تیغ جوهـردار و محـراب دعـا آمد بیاد

بـاز افـتـادم به سودای کهـن افـسانـه ها

سُـغـد و بلـخ و تیسفـون و آریا آمـد بیاد

از لـبان سـیـردریا شـعـر آمـو دل شـنید

در هـــوای دره هـــا آب بـقـــا آمـد بیاد

همـدلی و هـمـزبـانـی را تمـدن پــرورد

حـرمـت فـرهـنـگ و تاریخ نـیا آمد بیاد

تیغ کین شب پرسـتان تا بـرد حلق سخن

در خموشستان شب شور و نـوا آمد بیاد







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



رسول پویان