سرود وحدت
۱۴ سرطان (تیر) ۱۴۰۲
هـوای تـازه بـه طبع سـازه چـه دلـنـوازه دریـن بهـاران
نـوای بلبل بـه شـاخـۀ گل شـمیم سـنبل شـکـوفـه سـاران
شکوه نوروزشده دل افروزبه بخت پیروزمبارک امروز
چه جـشـن شـادی گـزیـده یـادی گل مـرادی بـرای یاران
سرود وسازه به رقص و نازه سخن درازه که بخت بازه
پیالۀ می بـه چنگ و با نی گـرفتم از وی بـه بـزم مستان
بیا که پایـیز شـده دل انگیـز نشین، بـرخـیـز گل وفا ریـز
نه کبک بریان نه سوز و افغان دهم دل جان برای مهمان
به طرف ساحل دو گـوهر دل به هـم حمایل گـشاده منزل
زمان دوانست آب روان است همین آن است بسی شتابان
پیام دیـدار چـو آیـد از یار شـوم به رفتار به سـوی گلزار
کنار رودی گـفت و شنودی شعر و سـرودی زدل فراوان
خوش اخـتلاطی قـند و نـباتی آب حـیاتی شـیریـن صفاتی
نشسته دربـر ترانه گستر بخوانـد ازبـر ز عـشق و ارمان
ز عـشق گـویـم وصـال بجـویـم سـتوده خـویـم وفـا نمویـم
امید وارمان به عهد وپیمان زعمق وجدان سرشته درجان
خیال ودانش جواب وپرسش به سعی وکوشش سرودِبینش
انیس وهمدم به شادی وغم همیشه باهم چه مست و خندان
دلی چـو ساغـر بـه دسـت بـاور زباده خوشـتر نگاه دلـبر
چو مسـت مسـتم می السـتم هـمـیشه هـستم ز خـود نمایان
نـمــادِ بــودم گلِ وجـــودم عـــدم نـبــودم که پــر گـشـودم
هـمای هـمت پـیــام رحـمـت ســرود وحـدت نـوای انـسان
بشـر بـرابـر به هـم بـرادر رفیق و همسر هـمه ز یک بر
رهـا و آزاد مبارک و راد جـمـال میلاد بـه نـظم و سامان
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته